امیرالمؤمنین عليه السلام:
?امیرالمؤمنین عليه السلام:
? أجهَلُ النّاسِ المُغتَرُّ بقَولِ مادِحٍ مُتَمَلِّقٍ؛ يُحَسِّنُ لَهُ القَبيحَ ، و يُبَغِّضُ إلَيهِ النَّصيحَ .
? نادان ترين مردم كسى است كه فريب سخن ستايشگر چاپلوسى را بخورد كه زشت را در نظرش زيبا جلوه مى دهد و خيرخواه را منفورِ او مى سازد.???
?غرر الحكم، 3262
#شب_بخیرمولای_غریبم
مولای جانم اینک
که تو مسافر کوچههای نیامدن هستی ،
من
آجرهای اندوه را بر میدارم
و ویرانهای با ابعاد انتظار بنا میکنم ،
و ساکن میشوم
در غریبترین و غم پذیرترین گوشه آن ،
تا مرثیه بیقراریام را
به گوش تک تک لحظات نبودنت برسانم ،
قصد خرابه ما کن
تا آباد کنی این ماتم کده بی نوا را …
#شب_بخیرمولای_غریبم
امام صادق علیه السلام:
?امام صادق علیه السلام:
?حدیثٌ فى حَلال وَ حَرام تَأخُذُهُ مِنْ صادِق خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیا وَ ما فیها مِنْ ذَهَب وَفِضَّه.([17])
?سخنى را درباره مسائل حلال و حرام و احكام دین خدا، از راست گوى مؤمنى دریافت كنى; بهتر و ارزشمندتر است از تمام دنیا و ثروت هاى آن.
داستان گردنبند حضرت زهرا سلاماللهعلیها
داستان گردنبند حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✔️✔️ روزی پیامبر در مسجد نشسته بودند.
? عرب بادیه نشینی وارد شد و گفت: ای رسول خدا! من گرسنهام، لباس مناسبی ندارم، پولی هم ندارم و مقروض هستم. کمکم کنید.
? پیامبر به بلال فرمودند: که این مرد را به خانه فاطمه ببر و به دخترم بگو که پدرت او را فرستادهاست.
? بلال آمد و داستان را برای حضرت زهرا تعریف کرد. حضرت گردنبند خود را که هدیه بود باز کردند و به بلال دادند و فرمودند: که این گردنبند را به پدرم بده تا مشکل را حلکنند.
بلال بازگشت و امانتی را تحویل پیامبر داد. رسول خدا فرمودند: هر کس این گردنبند را بخرد، بهشت را برای او تضمین میکنم.
عمار یاسر آن را خرید و مرد سائل(فقیر) را به خانه خود برد. به او لباس و غذا داد و دو برابر میزان قرض به او پول داد.
سپس عمار غلام خود را صدازد و گفت: این گردنبند را به خانه فاطمه زهرا میبری و میگویی که هدیه است. تو را نیز به فاطمه بخشیدم.
غلام گردنبند را به حضرت داد و گفت: عمار مرا نیز به شما بخشیدهاست.
حضرت نیز غلام را در راه رضای خدا آزادکردند.
غلام گفت: متعجبم! #چه_گردنبند_بابرکتی!
گرسنهای را سیرکرد،
بیلباسی را پوشاند،
قرض مقروضی را ادا کرد،
غلامی را آزاد کرد و
دوباره نزد صاحبش بازگشت.
بخش کودک و نوجوان تبیان
منبع: سایت یا زهرا
#انتقام_سخت با توجه به مستمندان حاصل میشود.
#مادر_پهلو_شڪستہ
#مادر_پهلو_شڪستہ?
بہ نام سورهے ڪوثَر بہ عصمٺِ مـادر
بہ نام زینب ڪبرے،شڪوه سر تا سر
شروع شُد غَمِ ڪوچہ،درسٺ آنجا ڪه
شڪسٺ هیبٺِ مردے بہ سختےِ حیدر
#اےواےمادرم??
#ڪاش_مدینہ_درو_دیوار_نداشٺ?
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
لقمان حکیم گوید :
❖
لقمان حکیم گوید :
روزی در کنار کشتزاری از گندم
ایستاده بودم
خوشه هایی از گندم که از روی تکبر
سر برافراشته و خوشه های دیگری که
از روی تواضع سر به زیر آورده بودند
نظرم را به خود جلب نمودند
و هنگامی که آنها را لمس کردم ،
“شگفت زده شدم”
خوشه های سر برافراشته را تهی
از دانه و خوشه های سر به زیر را
پر از دانه های گندم یافتم?
با خود گفتم :
در کشتزار زندگی نیز چه بسیارند
سرهایی که بالا رفته اند
اما در حقیقت خالی اند