راز عدد ۳۱۳ و نقش آن در تحقق ظهور
?راز عدد ۳۱۳ و نقش آن در تحقق ظهور?
آیا #امام_زمان(عج) هنگامی که ۳۱۳ یار داشته باشد ظهور میکند⁉️
?در روایتی جناب عبدالعظیم حسنی از امام جواد (ع) نقل میفرمایند: «۳۱۳ نفر از اصحاب امام مهدی(عج) به تعداد اهل بدر، از طرف زمین به سوی حضرت میآیند و اطرافش جمع میشوند… وقتی این عده از اهل اخلاص جمع شوند، خداوند امرش را آشکار میکند».
?برخی براساس این روایت معتقدند: اگر امام زمان(عج) فقط ۳۱۳ یار مخلص داشته باشد، ظهور میکند، اما حقیقت آن است که تکمیل شدن این تعداد یار برای امام مهدی(عج) تنها شرط و علت تامه برای ظهور نیست، بلکه یکی از شرایط ظهور، وجود یاران است.
?ظهور امام مهدی(عج) شرایط دیگری مانند آمادگی و استقبال جهانی نیز دارد بنابراین زمینه ظهور و حکومت جهانی فقط وجود یاران نیست.
#اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
پرســـ❓ــش و پاســـــــخ مهــــــدوے
پرســـ❓ــش و پاســـ?ــــخ مهــــــدوے
?در روایات آمده است که امام زمان با اسب و شمشیر به جنگ دشمن میروند! پس #سلاحهای_مدرن امروزی چه میشود؟
✅مقدمه
برای روشن شدن این موضوع ضروری است، نخست روایاتی که می گوید قیام امام زمان (عج) با اسب و شمشیر است تحلیل و بررسی شود:
1⃣امام صادق(ع):
زمانی که حضرت مهدی (ع) قیام می کند فرشتگان جنگ بدر به یاری حضرت می آیند. یک سوم از آنها بر اسبان سفید، و یک سوم بر اسبان ابلق و یک سوم دیگر بر اسبان قرمز سوار می شوند.
?منابع:نعمانی 244، ح 44
2⃣با توجه به قراینی که در روایات آمده است، قیام با شمشیر، به معنای قهر و سلطه است، چنان که قرآن در آمادگی مسلمانان در مقابل دشمنان می فرماید: “هر چه توانایى دارید در برابر دشمنان از نیرو و قدرت و اسبهاى ورزیده براى جنگ با دشمن آماده سازید تا بدین وسیله دشمنان خدا و خود را بترسانید.
مفسران در تفسیر “من قوة” گفته اند که منظور از قوت هر نوع سلاحی است که انسان به وسیله آن تقویت شود و بر دشمن حمله نماید. خواه نیزه، و خواه موشک، و… باشد.
✅نکته دوم
همچنین استفاده از اسب در قیام حضرت، نیز معنای کنایی دارد؛ زیرا در روایتی که از امام صادق (ع) نقل شد، آمده است که فرشتگانی که در بدر حاضر بودند، سوار بر اسبانی به کمک حضرت می آیند که مراد قدرت خدایی است.
✅نکته سوم
از آن جا که پیامبران و اولیای الاهی در انتقال معارف، موظف بودند تا با مردم به مقدار فهم آنان سخن بگویند، در مورد قیام حضرت نیز این گونه بیان شده است؛ یعنی مقدار فهم مردم از ابزار جنگی را در نظر گرفته است.
امام صادق (ع) می فرماید: رسول خدا (ص) با مردم به اندازه عقل آنان سخن گفته، و سپس گفت: رسول خدا (ص)فرمود: ما گروه پیامبران دستور داریم که با مردم به اندازه عقل آنان سخن بگوییم.
بنابراین، وسایل جنگی چون در آن زمان منحصر در اسب و شمشیر بوده و هنوز سلاح های جدید کشف نشده بود و چون تصوری از سلاح های جدید، در ذهن مردم نبوده، قیام حضرت این گونه ترسیم شده است.
?منابع:الکافی ج1، ص23، ح 15،
#درسهایی_از_نهج_البلاغه
#درسهایی_از_نهج_البلاغه
✨امام علی علیه السلام✨
یاری خدا به تناسب تلاش آدمی میرسد.
نقش قرآن در زندگانی حضرت فاطمه زهراء (س)
#تلاوت_قرآن
✨نقش قرآن در زندگانی حضرت فاطمه زهراء (س)✨
این نقش را در چهار مرحله میتوان توضیح داد:
1️⃣ مرحله اول: تلاوت قرآن
2️⃣ مرحله دوم: سخن گفتن با قرآن
3️⃣ مرحله سوم : تأثیر آیات قرآن در زنگانی ایشان
4️⃣ مرحله چهارم: مرگ با قرآن و حشر با قرآن
? فراوان شنیدیم که صدیقه طاهره (س) فرمودند: دلخوشی من به دنیا بخاطر این سه چیز است.
اول فرمودند: «تلاوت كتاب الله»
در دنیا دلخوشی من تلاوت قرآن است.
❓من صادقانه از خودم و شما میپرسم.
همین امروز تا به الآن چقدر قرآن تلاوت کردیم؟
یک صفحه خواندیم؟
آخرین باری که ختم قرآن داشتیم کی بود؟
ماه رمضان سال گذشته بود؟
✳️خدا مرحوم علامه طباطبایی را رحمت کند.
یکی از دوستان اهل منبر ما در قم میفرمود:
من قبل از انقلاب تبریز بودم. یک شب جایی مهمان بودیم مرحوم علامه طباطبایی هم بودند.
مرحوم علامه فرمود:
من فردا میخواهم جایی بروم و کار دارم، ماشین ندارم.
کسی ماشین دارد؟ من گفتم: من دارم و اول وقت خدمت شما میآیم.
صبح اول وقت خدمت ایشان رفتم. ایشان تا سوار ماشین شدند
به من گفتند:
ببخشید من با اجازه اول یک جزء قرآن بخوانم.
چون چهل سال است روزی یک جزء قرآن میخوانم.
دیروز نرسیدم یک جزء را بخوانم.
اول یک جزء را بخوانم و بعد با هم صحبت میکنیم.
❗️روزی یک جزء یعنی ماهی یک ختم قرآن،
یعنی سالی 12 ختم قرآن.
? برگرفته از سخنرانی استاد حسینی قمی فاطمیه سال 97
اثر رضایت پدر در قبر!
✨﷽✨
✅اثر رضایت پدر در قبر!
✍️آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیم الشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند! از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد
وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است …
?لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
?گزیدهای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
از كجا دانستند؟
#حکایت
✅از كجا دانستند؟
✍️ يكى از كوهنوردان مى گويد: در تمام مدت سال از منزلم تا بالاترين نقطه تپه اى كه در محيط زندگيم بود، راهپيمايى مى كردم. زمستان بسيار سردى بود، برف سنگينى زمين را پوشانده بود، از محلى كه رفته بودم بر مى گشتم، در مسير راهم در بالاى تپه حوضچه اى پر آب بود. گنجشك هاى زيادى هر روز پس از خوردن دانه به كنار آن حوضچه براى آب خوردن مى آمدند؛ آن روز سطح حوضچه را يخ ضخيمى پوشانده بود، گنجشك ها به عادت هر روز كنار حوضچه آمدند نوك زدند، سطح محل را يخ زده يافتند، ايستادم تا ببينم كه اين حيوانات كوچك ولى با حوصله چه مى كنند.
ناگهان يكى از آن ها روى يخ آمد و به پشت بر سطح يخ خوابيد، پس از چند ثانيه به كنارى رفت، ديگرى به جاى او خوابيد و پس از چند لحظه دومى برخاست، سومى به جاى او قرار گرفت، همين طور مسئله تكرار شد تا با حرارت بدن خود آن قسمت را آب كردند؛ وقتى نازك شد با نوك خود شكستند آب بيرون زد، همه خود را سيراب كردند و رفتند؛
براستى اين عمل اعجاب انگيز چيست؟ از كجا فهميدند كه يخ با حرارت آب مى شود سپس از كجا فهميدند كه بدن خود آن ها حرارت مناسب را دارد و از كجا دانستند كه بايد اين حرارت با خوابيدن روى يخ به يخ برسد و از كجا فهميدند كه با خوابيدن يك نفر مشكل حل نمى شود، بلكه بايد به نوبت اين برنامه را دنبال كرد؟ آيا جز هدايت حضرت حق اسم ديگرى بر اين داستان مى توان گذاشت؟!
?برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان