نصیحت های شیطان به حضرت موسی(ع)
✨﷽✨
💠نصیحت های شیطان به حضرت موسی(ع)
✍️در عصر حضرت موسی(ع)، روزی ابلیس نزد آن حضرت آمد و گفت: میخواهم هزار و سه پند به تو بیاموزم. موسی(ع) او را شناخت و به او فرمود: آن چه تو میدانی، بیشتر از آن را من میدانم؛ نیازی به پندهای تو ندارم.
جبرئیل بر موسی نازل شد و عرض کرد: ای موسی! هزار پند او فریب است؛ اما سه پند او را بشنو. موسی به ابلیس فرمود: سه پند را بگو!
ابلیس گفت: 1. هرگاه تصمیم بر انجام کار خیری گرفتی، در انجام آن شتاب کن وگرنه تو را پشیمان میکنم. 2. اگر با زن نامحرمی خلوت کردی، از من غافل نباش که تو را به عمل منافی عفت وادار مینمایم. 3. هرگاه خشمگین شدی، جای خود را عوض کن وگرنه موجب فتنه خواهم شد.
اکنون که تو را سه پند دادم (بر تو حقی پیدا کردم) در عوض، از خدا بخواه مرا بیامرزد. موسی خواسته ابلیس را به خدا عرض کرد. خداوند فرمود: شرط آمرزش شیطان آن است که به کنار قبر آدم برود و خاک قبر او را سجده کند.
حضرت موسی فرمان خدا را به ابلیس ابلاغ کرد. ابلیس که همچنان در خودخواهی و تکبر غوطه ور بود، گفت: ای موسی! من در آن هنگام که آدم زنده بود، بر او سجده نکردم، چگونه اکنون حاضر شوم که بر خاک قبر او سجده کنم؟!
📚منبع: قصههای قرآن به قلم روان، ص 18؛ به نقل از همای سعادت، ص 206
داروی تمام مشکلات استغفار است
✅داروی تمام مشکلات استغفار است
✍️ خدمت آیت الله جاودان نشسته بودیم ؛ صحبت در مورد صلوات و استغفار شد. ایشان فرمودند : صلوات مانند عسل است (شیرین و لذتبخش) ؛ استغفار مانند دارو است و انسان مریض باید دارو مصرف کند تا خوب شود و امثال ما معمولا مریض هستیم.
در ادامه فرمودند: مشهد ، خدمت آیت الله بهجت بودیم ایشان در جواب نامهای که در مورد اختلاف زن و شوهری بود توصیه به استغفار میکردند و در همان حین شخصی نزد ایشان آمد و برای گشایش رزق درخواست ذکری کرد که ایشان در جواب به او نیز فرمودند زیاد استغفار کن.
امام جواد علیه السلام:
-
✍️امام جواد علیه السلام:
لاتَكُنْ وَليّا لِلّهِ فىِ الْعَلانِيّةِ، عَـدُوّا لَهُ فِى السِّـرِ.
اينگونه مباش كه در ظاهر با خدا دوستى كنى و در پنـهانى دشـمنى.
📚 بحار الانوار ۷۸/۳۶۵.
#پندانه
#پندانه
🔴 شاید این نجاتدهندهات باشد
🔹خسته و کوفته به خانه برگشتهای در حالی که چیزهایی که از تو خواستهشده را با خودت حمل میکنی.
🔸مادرت از تو میپرسد:
شیر هم برایم آوردهای؟
🔹با لبخند به او بگو:
چشم الان میرم میارم.
🔸دعا میکند در حقت.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹مشغول خواندن نماز هستی. کودکت کنارت مشغول بازیکردن است. ناگهان در حال سجده بر پشتت سوار میشود.
🔸عصبانی نشو. او با خودش کودکیاش را حمل میکند.
🔹سجدهات را کمی طولانیتر کن.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸کارگری در گرمای طاقتفرسای تابستان، زیر تابش نور آفتاب خسته و کوفته مشغول کار است.
🔹آب سردی را به او تعارف کن.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸برای پرندگان دانههایی از برنج و جو و گندم و ارزن میریزی تا از آن بخورند.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹آشغالهای در مسیر راهت را برمیداری یا در مسجد از روی فرش جمع میکنی و در سطل آشغال میریزی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸یکی تو را دشنام میدهد. میگویی خدا تو را ببخشد.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹آیهای از قرآن را با خشوع و تدبر میخوانی و اشک از چشمانت جاری میشود.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸از کنار جوانهایی که به گناهانی مبتلا شدهاند میگذری. با نرمی و محبت و حکمت آنها را پند میدهی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹کسی در حق تو بدی میکند. عصبانی میشوی و میخواهی دشنام بدهی.
🔸بهیاد این فرمایش الله متعال میافتی:
«کسانی که خشم خودشان را فرومیخورند و مردم را معاف میکنند… و خدا نیکوکاران را دوست میدارد.»
🔹خشم خودت را فرومیخوری و او را میبخشی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔸خبر رسوایی کسی به تو میرسد. اما پیش خودت نگه میداری و آن را پخش نمیکنی.
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹چهبسا اعمالی که تو اصلا برایشان ارزشی قائل نمیشوی و آنها را چیزی حساب نمیکنی، باعث نجات تو شوند و میزان اعمالت را سنگین کنند.
هیچ کار نیکی را دستکم نگیر.
🔸همیشه قبل از هر کار به ظاهر کوچک، این را با خودت تکرار کن:
شاید این نجاتدهندهات باشد.
🔹خواهی دید چگونه زندگی تو به یک مسابقه پیدرپی برای بذل و بخشش تبدیل میشود
و نتیجه آن را در زندگی خودت مشاهده خواهی کرد.
شهیدمسلم نوروزی
نام:مسلم
نام خانوادگی: نوروزی
نآم پدر:حسینقلی
تاریخ تولد:: ۱۳۴۱
تاریخ شهادت:۵۷/۱۱/۱۹
محل شهادت: یکی از خیابانهای شهرگرگان
#زندگینامه
شهیدمسلم نوروزی لامنگ سال 1341 در روستای لامنگ، از توابع شهرستان گرگان چشم به جهان گشود. پدرش حسینقلی و مادرش معصومه نام داشت.
دوران طفولیت را با طراوات خواست کودکانه سپری کرد و هنوز چند سال بیشتر از زندگی را تجربه نکرده بود که دست قضا سایه پدر را از سر او گرفت و دست های مهربان پدر به سردس گرایید و کاروان مرگ سایه مهربان او را از سر مسلم کوتاه کرد با شروع سن علم آموزی راهیه مدرسه شد و در کنار رشد معنوی نیز خود را به لحاظ علمی غنی ساخت دوران دبستان را در روستای محل زندگیش به پایان رساند و برای ادامه تحصیل به مدرسه ی فردوسی گرگان رفت و با پشتکار و همتی که داشت مدارج عالیه و علمی را طی کرد ایشان در کنار دروس خود علاقه ی زیادی نیز به مطالعه ی کتاب های دینی و آزاد داشت.
و از دیگر اوقات فراغتش در کارگری و کشاورزی و دامداری استفاده می کرد