شبتون در پناه خدا
خدایا !
من همانم که گاه خندانم، و گاهی گریان.
گاه شکرگزارم، و گاهی در حال گله کردن.
گاه بنده توام، و گاهی بنده خویش!
خدای همیشگی ام!
من #مبتلا به گاه و بی گاههای همواره ام.
بیماری که همیشه به نسخه طبیب خویش عمل نمی کند! اسیر خویشتنم؛و گاه و بی گاههای اسارت گونه ام مرا در برگرفته است…نجانم ده که تنها تویی نجات دهنده ی بی منت و غنی…?
خدایا عاشق را جز بیقراری عشق تو
قرار نیست…مارا بی قرار کن…
شبتون در پناه خدا ?
نقل از: آقای حسین برادران، همرزم شهید
خودش برایم تعریف می کرد، برای اینکه پسرش سید محمد را با مسجد?و نماز آشنا و علاقه مند کند، او را به مسجدی می برد که در نزدیکی اش پارک یا محل بازی باشد.?
خوب که بازی می کرد و از بازی سیر می شد، به او می گفت: ” سیدمحمد جان! حالا بیا بریم مسجد. من با تو آمدم پارک، حالا تو با من بیا مسجد."☺️
دیدم روش خوبی است؛ حالا بچه ام با عشق و علاقه با من به مسجد می آید.?
نقل از: آقای حسین برادران، همرزم شهید
?برگرفته از کتاب طاهر خانطومان
#شهید_سیدرضا_طاهر?
"شبتون پر از نگاه خدا"
در رحمت خدا
همیشہ باز است
و فانوس قشنگش
همیشــــہ روشن ✨?
فڪرت را از همۀ
این اما و اگرها دور ڪن
ترس و نا امیدی
و تردید را بہ خاڪ بسپار
و امید و صبر را
راه زندگیت قرار بده ??
“شبتون پر از نگاه خدا”
شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا
شعر بی نقطه در وصف حضرت زهرا??
سر در گم سرّ سحرم مادر گل ها
دل مردۀ اسرار درم مادر گل ها
ای محور درد همه ی عالم وآدم
ای هاله احساس و کرم مادر گل ها
هم اسوۀ مهر و مدد و گوهر علمی
هم سورۀ طاهای حرم مادر گل ها
علامه دهری وسراسر همه عدلی
ای حامی و امدادگرم مادر گل ها
در معرکه گل کرده همی آه کلامی
گاهی سر و گاهی کمرم مادر گل ها
ای ماه دل آرای علی در دم مرگم
دل گرم طلوعی دگرم مادر گل ها
نمی توانم نگاهم راکنترل کنم!
?? نمی توانم نگاهم راکنترل کنم!
✍️ یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم و نمی توانم نگاه خودرا از نامحرم منع کنم…
چاره ام چیست⁉️
? عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد واز شخصی درخواست کرداو را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند! ?
جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت…
✴️ عالم از او پرسید: چنددختر سر راه خود دیدی؟؟
?جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم و خار و خفیف بشوم…
? عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر
برکارهایش می بیند…
واز روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا درنظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد ?
? آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!!✨ سوره علق(آیه ۱۴)
#حاج_آقا_دولابی_(ره) :
? #حاج_آقا_دولابی_(ره) :
✅خداوند فرمود:هرچه دیدی هیچی مگو!من هم هرچه دیدم هیچی نمیگم. یعنی تو در مصائب صبور باش و چیزی نگو، منم در خطاهایت چیزی نمیگم.
✍️هرچه درد را آشڪارتر ڪنی، دوا دیرتر پیدا میشود.اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت میدهد. باید زبانت را ڪنترل ڪنی ولو اینڪه به تو سخت بگذرد. چون با بیانش مشڪلاتت رو چند برابر میڪنی….