#ولادت_امام_حسن_عسکری
#ولادت_امام_حسن_عسکری
خورشید تابناک تمام مسیرها
هستند در طواف تو ماه منیرها
ای شاهراه یازدهم در مسیر نور
ای دست گیر قاطبه ی مستجیرها
دست کسی به دامن درکت نمی رسد
از تو نگفته اند به غیر از خبیرها
تفسیر ایه های خدا را قلم بزن
وامانده است بی تو کلام دبیرها
معراج عشق در حرم سامرای توس
کوری چشم شور تمام حقیرها
ما را گدای سامره خواندند و بعد از ان
خط خورد نام ما ز جهان فقیرها
نورت شکافت لشکر ظلمت پرست را
دنیا ندیده است تو را چون اسیرها
در تنگنای سامره می خواند چشم تو
از چشم شیعه درد نهان ضمیرها
اشفته است حال جهان منجی اش کجاست؟
فرزند تو خلاصه ی نعم الامیرها..
?شاعر :#حسن_کردی
#یا_امام_حسن_عسکری
#یا_امام_حسن_عسکری
نام نیڪوش حسن، خوے حسن، روے حسن
باب #مهدى_زمان ڪاشف الاسرار آمد
حامے دین #محمد(ص) متولد گردید
عسڪرے فخر زمین، سرور و سالار آمد
#ولادت_امام_حسن_عسکری مبارکباد
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۱۳
#نکات_تربیتی_خانواده ۱۱۳
? محبتی که اوّلِ ازدواج بین زن و شوهر هست چون معمولاً بر اثرِ شناخت
عمیق نیست،
بعد از ازدواج کمرنگ میشه و از بین میره.
✔️ #محبت_عمیق رو باید …
#استاد_پناهیان
#حدیث_نور
#حدیث_نور
✨امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:
در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی.✨
نپرداختن بدهی دیگران
#حکایت
? نپرداختن بدهی دیگران
✍️حاج ميرزا حسين نورى صاحب «مستدرك الوسائل» از دارالسلام نورى حكايت مى كند:
از عالم زاهد سيد هاشم حائرى كه مبلغ يك صد دينار كه معادل ده قران عجمى بود از يك نفر يهودى به عنوان قرض گرفتم كه پس از بيست روز به او برگرداندم، نصف آن را پرداختم و براى پرداخت بقيه آن او را نديدم جستجو كردم، گفتند: به بغداد رفته.
شبى قيامت را در خواب ديدم، مرا در موقف حساب حاضر كردند، خداوند مهربان به فضلش مرا اذن رفتن به بهشت داد. چون قصد عبور از صراط كردم، زفير و شهيق جهنم مرا بر صراط نگاه داشت و راه عبورم را بست، ناگاه طلبكار يهودى چون شعله اى از جهنم خارج شد و راه بر من گرفت و گفت: بقيه طلب مرا بده و برو. من تضرع كردم و به او گفتم: من در جستجويت بودم تا بقيه طلبت را بپردازم ولى تو را نيافتم.
?گفت: راست گفتى ولى تا طلب مرا ندهى از صراط حق عبور ندارى. گريه كردم و گفتم: من كه در اينجا چيزى ندارم كه به تو بدهم. يهودى گفت: پس بجاى طلبم بگذار انگشت خود را بر يك عضو تو بگذارم. به اين برنامه راضى شدم تا از شرش خلاص شوم، چون انگشت بر سينه ام گذاشت از شدت سوزش آن از خواب پريدم!
?برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، ج 13 اثر استاد حسین انصاریان
نشستن و هی انتقاد كردن و ایراد گرفتن، این كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدایت نیست!
☑️ نشستن و هی انتقاد كردن و ایراد گرفتن، این كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدایت نیست!
یك روز در مدرسه ی مروی با چند نفر از آقایان طلاب همین مطلب را در میان گذاشته بودم و می گفتم: آقایان! معنی هادی قوم بودن این نیست كه ما تنها حالت منع و توقف به خود گرفته ایم؛ به هر كاری كه می رسیم می گوییم این را نكن، آن را نكن، و مردم را گرفتار كرده ایم، یك جا هم باید مردم را تشویق كرد و به حركت آورد. همین مثال اتومبیل را ذكر كردم و گفتم كه ما باید مثل راننده ی اتومبیل باشیم، یك جا به اتومبیل گاز بدهیم، یك جا فرمان را بپیچیم، یك جا ترمز كنیم، یك جا كار دیگر مثلاً چراغ بدهیم؛ هر موقعیتی اقتضایی دارد. بعد شوخی كردم و گفتم: ما كه نباید همیشه «آقا شیخ ترمز» باشیم، همه جا ترمز بكنیم. تنها ترمز كردن كافی نیست، یك جا هم باید «آقا شیخ فرمان» باشیم، یك جا «آقا شیخ موتور» باشیم.
یكی از طلاب گفت: ما هیچ كدام نیستیم، ما «آقا شیخ دنده عقب» هستیم!
? مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 348