#عاقبت_زور_گویی
#عاقبت_زور_گویی
در اطراف شهر کاشان مرد زورگو و ستمگری می زیست که اموال مردم را به ناحق می گرفت. روزی گریبان گیر درویشی تهی دست شد و به زور و تهدید از او تقاضای زر کرد.
مرد درویش که پول نقدی نداشت که به او بدهد تا شب زندانی شد. مرد ستمگر آخر شب او را رها کرد و به او گفت: اگر تا فردا مبلغی را که می خواهم فراهم نکنی تو را در چاه مستراح سرنگون می کنم و نجاست به خوردت می دهم.
مرد درویش گفت: آخر من مسلمانم و از امت پیغمبرم، رحمی بر من آر و فرصتی به من بده!
مرد ستمگر گفت: هر که می خواهی باش، اگر تا فردا زر را نیاوری دهانت را پر از نجاست خواهم کرد!
این بگفت و او را رها کرد تا فردا چه شود. از قضا نیمه شب برای قضای حاجت بر لب مستراح نشست، که ناگهان پایش لغزید و خود در چاه نجاسات سرنگون شد.
شب بود و همه در خواب خوش فرو رفته، کسی پیدا نشد که به فریاد او رسد! و عاقبت آنچه در حق مرد درویش در نظر داشت بر سر خودش آمد.
?قصه های طاقدیس:حسین استاد ولی
آیت الله شیخ محمدتقی بهجت
اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاریها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم،
آن بلاها به ما هم نزدیک خواهد بود.
✍️آیت الله شیخ محمدتقی بهجت
شعری منتشر نشده از علّامه طباطبایی رحمه الله علیه
شعری منتشر نشده از علّامه طباطبایی رحمه الله علیه
دوش که غم پرده ما می درید
خار غم اندر دل ما می خلید
در برِ استاد خرد پیشه ام
طرح نمودم غم و اندیشه ام
کاو به کف آیینه تدبیر داشت
بخت جوان و خرد پیر داشت
پیر خرد پیشه و نورانی ام
بُرد ز دل، زنگ پریشانی ام
گفت که در زندگی آزاد باش
هان گذران است جهان شاد باش
رو به خودت نسبت هستی مده
دل به چنین مستی و پستی مده
زآنچه نداری، ز چه افسرده ای
وز غم و اندوه، دل آزرده ای
گر ببرد ور بدهد دست اوست
ور ببرد ور بنهد ملک اوست
ور بکِشی ار بکُشی دیو غم
کج نشود دست قضا را قلم
آنچه خدا خواست همان می شود
وآنچه دلت خواست نه آن می شود
روایتی از امام پنجم حضرت امام محمد باقر «ع» نقل شده است
روایتی از امام پنجم حضرت امام محمد باقر «ع» نقل شده است و آن حضرت از پدر بزرگوارشان امام سجاد «ع» و ایشان هم از پدرشان حضرت سیّدالشهداء «ع» و آن امام بزرگوار از قول مبارک امیر مؤمنان و مولای متقیان امیرالمؤمنین «ع» روایت را نقل میفرمایند.
همچنین در روایت آمده است که امام حسین و امام سجاد «ع» در آخرین لحظات حیات و هنگام شهادت، روایت را وصیّت کردهاند. یعنی علاوهبر اینکه چهار امام معصوم این مطلب را بیان فرمودهاند، دو امام بزرگوار در حسّاسترین مواقع به ذکر روایت پرداختهاند. معلوم میشود روایت، بسیار اهمیّت دارد که این سلسلۀ نورانی و مطهّر، آن را نقل فرمودهاند.
بخصوص حضرت سیّدالشّهداء «ع» در روز عاشورا و پس از شهادت همۀ اصحاب و یاران، یعنی در آن موقعیّت حساس، که لازم است مهمترین و حساسترینِ مطالب بیان شود، آخرین وصیّت خود به فرزند برومندشان که در حقیقت آخرین وصیّت ایشان به شیعیان و بلکه بشریت است را چنین بیان میفرمایند:
«یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یَجِدُ عَلَیْکَ نَاصِراً إِلَّا اللَّهَ» ای فرزندم، از ظلم به کسی که در برابر تو، یاریکنندهای جز خداوند ندارد، بر حذر باش.
?الکافی:ج۲ ص۳۳۱
چرا آدمها دل را میشکنند ؟
آدمها قند را میشکنند
تا از طعمش استفاده کنند
رکورد را میشکنند تابه افتخار برسند
هيزم را میشکنند تا به گرمای آتش برسند
غرور را میشکنند بهافتادگی برسند
سكوت را میشکنند بهآوازی برسند
آدمها برای تمام
شکستنها دلایل خوبی دارند
امــا من هنوز نفهمیدم
که چرا آدمها دل را میشکنند ؟
یامهدے عج..
❤️یامهدے عج..
ویرانہ نہ آن است ڪہ جمشید بناڪرد
ویرانہ نہ آن است ڪہ فرهاد فرو ریخت..
ویرانہ دل ماست ڪہ هر روز بہ یادت
صد بار بنا گشت و دگر بارفرو ریخت..
✋سلام آقا جان صبحت
بخیر اے سپیده دم عاشقان☀️
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــــــ