تفاوت پایان نامه و رساله با #مقاله
تفاوت پایان نامه و رساله با #مقاله
?? حجم پایان نامه و رساله از حجم مقاله بیشتر است.
?? موضوع پایان نامه گسترده تر و جامع تر از موضوع یک مقاله ی علمی می باشد.
??دید پایان نامه نسبت به موضوع گسترده و کلان است در صورتی که مقاله دیدی کوتاه و خرد نسبت به موضوع دارد.
??پایان نامه به دلیل حجم گسترده ای که دارد می تواند از انواع روش های تحقیق استفاده کند اما مقاله به دلیل کم حجم بودن مجبورا باید از یک روش تحقیق یا تلفیقی از روش ها استفاده کند.
??معمولا پایان نامه یک نوشته ی جدید در مورد موضوعی جدید است اما مقاله می تواند از پایان نامه ی نوشته شده استخراج گردد یا مروری بر مقالات علمی انجام شده قبلی باشد.
??محدود بودن اهداف مقاله نسبت به پایان نامه
??تعداد منابعی که در نوشتن یک پایان نامه استفاده می شود گسترده تر از منابع یک مقاله علمی است.
??بخش های تشکیل دهنده ی پایان نامه و مقاله متفاوت از مقاله می باشد.
برای نگارش مقاله نیازی نیست نویسنده حتما دانشجوی باشد اما نویسندگان پایان نامه و رساله دانشجویان ارشد و دکترایی هستند که برای دریافت مدرک تحصیلی خود کار نگارش را انجام می دهند.
تفاوت پایان نامه و رساله با #مقاله
تفاوت پایان نامه و رساله با #مقاله
?? حجم پایان نامه و رساله از حجم مقاله بیشتر است.
?? موضوع پایان نامه گسترده تر و جامع تر از موضوع یک مقاله ی علمی می باشد.
??دید پایان نامه نسبت به موضوع گسترده و کلان است در صورتی که مقاله دیدی کوتاه و خرد نسبت به موضوع دارد.
??پایان نامه به دلیل حجم گسترده ای که دارد می تواند از انواع روش های تحقیق استفاده کند اما مقاله به دلیل کم حجم بودن مجبورا باید از یک روش تحقیق یا تلفیقی از روش ها استفاده کند.
??معمولا پایان نامه یک نوشته ی جدید در مورد موضوعی جدید است اما مقاله می تواند از پایان نامه ی نوشته شده استخراج گردد یا مروری بر مقالات علمی انجام شده قبلی باشد.
??محدود بودن اهداف مقاله نسبت به پایان نامه
??تعداد منابعی که در نوشتن یک پایان نامه استفاده می شود گسترده تر از منابع یک مقاله علمی است.
??بخش های تشکیل دهنده ی پایان نامه و مقاله متفاوت از مقاله می باشد.
برای نگارش مقاله نیازی نیست نویسنده حتما دانشجوی باشد اما نویسندگان پایان نامه و رساله دانشجویان ارشد و دکترایی هستند که برای دریافت مدرک تحصیلی خود کار نگارش را انجام می دهند.
چند #منبع برای یک #مقاله آکادمیک لازم است؟
✅ چند #منبع برای یک #مقاله آکادمیک لازم است؟
? در بسیاری از موارد طلاب و دانشجویان این سوال را مطرح می کنند که ما حداقل باید چند منبع را در قسمت رفرنس های مقاله ی خود بیاوریم و جواب های متناقضی معمولا از دیگران می شنوند ؛
?به تجربه ثابت شده است تعداد مشخص شده ای برای این سوال وجود ندارد. بلکه نکته ی اصلی ای که باید به آن توجه شود این است که اصلا هدف ذکر منابع چیست؟ پاسخ مشخص این است که تعداد مقالات و منابعی که در بخش رفرنس ها آورده می شوند باید به اندازه ای باشند که هدف از ارائه ی بخش منابع در انتهای مقاله را برآورده سازد.
✳️ هدف از بخش منابع چیست؟
?ما در مقالات منابعی را که از آنها استفاده کرده ایم لیست می کنیم تا در برابر سوال ها و ابهام های خواننده دربارهی ایده ها و فرض ها و نکات مهمی که در مقاله ی خود بیان کرده ایم، مقاله ی خود را پشتیبانی کنیم. در حقیقت ما می گوییم که همانطور که فلان دانشمندان نیز در تحقیق خود به فلان نتیجه رسیده اند…. یعنی ما داریم به خواننده می گوییم که این فرض یا جمله ای که بیان کردم در حقیقت از پشتوانه ی علمی برخوردار است.
?لذا بهتر است به تعدادی که نیاز است منابع را ذکر کنیم تا به اندازه ی لازم جملات مهم مقاله ی خود را به پشتوانه های علمی محکم کنیم.
? یک راه بسیار خوب برای دانستن اینکه آیا با این مقالات و این تعداد رفرنس توانسته ایم پشتوانه لازم را ایجاد کنیم یا خیر این است که به سوالات زیر پاسخ دهید:
1️⃣ آیا در متن علمی من، نکات و جملات مهمی هستند که بدون پشتوانه ی علمی رها شده باشند؟
2️⃣ آیا بیش از حد به یک منبع تکیه نکرده ام؟ آیا برای تحکیم نکات اساسی تحقیقم از 2 یا 3 منبع استفاده کرده ام؟
3️⃣ اگر جملات بدون پشتوانه علمی ای در متن وجود دارد، آیا از منابع موجود می توانم برای آنها نیز استفاده کنم؟
4️⃣ اگر موضوع تحقیق من مسئله ای است که نظرات مخالفی درباره ی آن وجود دارد، آیا از هر دو جنبه ی موضوع منابعی را ذکر کرده ام؟
?یکی از مهارت های تحقیق و مقاله نویسی این است که ما بتوانیم خلاء های اطلاعاتی را در کار تحقیقی خود شناسایی کنیم.
خوشبينى، آهنرباى خوشبختيه.
خوشبينى، آهنرباى خوشبختيه.
اگه روحيهى مثبتى داشته باشى، اتفاقهاى خوب و آدمهاى خوب به سمتت كشيده میشن …
#صلوات_خاصه_حضرت محمد ( ص
#صلوات_خاصه_حضرت محمد ( ص )??
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما حَمَلَ وَحْيَكَ، وَبَلَّغَ رِسالاتِكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما اَحَلَّ حَلالَكَ، وَحَرَّمَ حَرامَكَ، وَعَلَّمَ كِتابَكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما اَقامَ الصَّلاةَ، وَآتَى الزَّكاةَ، وَدَعا اِلى دينِكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما صَدَّقَ بِوَعْدِكَ، وَاَشْفَقَ مِنْ وَعيدِكَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ، وَسَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ وَفَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما دَفَعْتَ بِهِ الشَّقاءَ، وَكَشَفْتَ بِهِ الْغَمّاءَ، وَاَجَبْتَ بِهِ الدُّعاءَ، وَنَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاءِ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما رَحِمْتَ بِهِ الْعِبادَ، وَاَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلادَ، وَقَصَمْتَ بِهِ الْجَبابِرَةَ، وَاَهْلَكْتَ بِهِ الْفَراعِنَةَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما اَضْعَفْتَ بِهِ الاَْمْوالَ، وَاَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الاَْهْوالِ، وَكَسَرْتَ بِهِ الاَْصْنامَ، وَرَحِمْتَ بِهِ الاَْنامَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد كَما بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الاَْدْيانِ، وَاَعْزَزْتَ بِهِ الاْيمانَ، وَتَبَّرْتَ بِهِ الاَْوْثانَ، وَعَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ الْحَرامَ، وَصَلِّ عَلى مُحَمَّد وَاَهْلِ بَيْتِهِ الطّاهِرينَ الاَْخْيارِ وَسَلِّمْ تَسْليماً .
#صلوات_خاصه_امام_جعفر_صادق_عليه_السلام ??
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خازِنِ العِلْمِ الدَّاعي إِلَيْكَ بِالحَقِّ النُّورِ المُبِينِ،
اللّهُمَّ وَكَما جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ كَلامِكَ وَوَحْيِكَ وَخازِنَ عِلْمِكَ وَلِسانَ تَوْحِيدِكَ وَوَلِيَّ أَمْرِكَ
وَمُسْتَحْفِظَ دِينِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ ما صَلَّيْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيائِكَ وَحُجَجِكَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
درسهایی از #رفتار_سیاسی پیامبر(ص)
#سخن_هفته
درسهایی از #رفتار_سیاسی پیامبر(ص)
?شدید با #پیمانشکنان
?از همان ابتدایی که #حکومت_پیامبر(ص) در #جامعهی_نوپای مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر(ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود:
1️⃣دشمن اول، قبایل نیمه وحشی: که اطراف مدینه زندگی میکردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» 28/2/80 پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانهی صلاح و هدایت بود، #پیمان بست … و بر #عهد و پیمان خودش، بسیار پافشاری میکرد و پایدار بود.» 28/2/80 اما آنهایی که شریر و #غیرقابل_اعتماد بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..»
2️⃣دشمن دوم، #اشراف_مکه و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور میکرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهمترینِ این تعرّضها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع اینگونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمیکرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر میکردند، ریشه کن کنند. #جنگ_اُحد و جنگهای متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر(ص) با این دشمنان، #جنگ_خندق بود و پس از آن، ماجرای #صلح_حدیبیه پیش آمد و پیامبر(ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار #نقض_عهد کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.»
3️⃣دشمن سوم، یهودیها: «یعنی #بیگانگانِ_نامطمئنی که علیالعجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمیداشتند… پیغمبر تا آنجایی که میتوانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، #بنیقینقاع بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آنجا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمانها ماند. دستهی دوم، #بنینضیر بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند.
? دستهی سوم #بنیقریظه بودند که پیغمبر امان و اجازهشان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند!… بعد که قریش و همپیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعههای بنیقریظه میخوانیم؛ راه بیفتیم به آنجا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیستوپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همهی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگتر بود و قابل اصلاح نبودند.» بنابراین در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر #نقض_عهد نکرد اما در مقابل نقض عهد آنان، ساکت نماند و پاسخ خیانتشان را با #اقتدار کامل داد.