جهت گشایش روزی
?بسم الله الرحمن الرحیم?
?جهت گشایش روزی ?
روزی 3 مرتبه دعای زیر را بخوانید
?بسم الله الرحمن الرحیم یا الله یا الله یا الله یا رب ّ یا ربّ یا ربّ یا حی ّ یا قیّوم یا ذالجلال والاکرام یا حَیّ و یا قَیّوم یا ذالجلال والاکرام یا حَیّ و یا قَیّوم یا ذالجلال والاکرام اسَئَلُکَ باسمِکَ الاعظَم اَن تَرزُقنی رِزقا” حلالا” طَیّبا” برَحمَتِکَ یا ارحم الراحمین
وصلی الله علی سیدنا و نبینا محمد وآله الطاهرین
"استغـفـار "
یڪی از صالحین وبـزرگان
میفرمایـد:هیـچ غذایی وهیـچ دارویی..
بهتـــراز…..
“استغـفـار “
ندیده ونیافتــه ام..
حتی براے بیخوابی،..!
اگراستغفارڪردے
شیـطان میگه:ڪاری میڪنم تابخوابد….!
بهترازاینست ڪـه به"استغفار"مشغول شود.
?ازاین ڪلیدطلایی ڪه حلّال همه مشڪلات هست باذن اللّٰـــهﷻ..
غافل نباشـیـــــــم…
نامه ۲۶ نهج البلاغه:
?? نامه ۲۶ نهج البلاغه:
✍️ نامه به يكى از كارگزارانش زمانى كه او را براى جمعآورى زكات فرستاد
وَ مِنْ عَهْد لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از پیمانهاى آن حضرت است
اِلـى بَعْـضِ عُمّـالِهِ وَ قَدْ بَعَثَـهُ عَلَى الصَّدَقَـةِ
به یکى از کارگزارانش زمانى که او را براى جمع آورى زکات فرستاد
آمُرُهُ بِتَقْوَى اللّهِ فى سَرائِرِ اَمْرِهِ وَ خَفِيّاتِ عَمَلِهِ، حَيْثُ لا شَهيدَ
او را به تقواى الهى در امور پنهانى و کارهاى مخفى دستور مى دهم، آنجا که احدى جز خدا
غَيْرُهُ، وَ لا وَكيلَ دُونَهُ. وَ آمُرُهُ اَنْ لايَعْمَلَ بِشَىْء مِنْ طاعَةِ اللّهِ فيما
شاهد و کسى غیر او وکیل نیست. و او را فرمان مى دهم که در آشکار چیزى از طاعت حق را بجاى
ظَهَرَ فَيُخالِفَ اِلى غَيْرِهِ فيما اَسَرَّ. وَ مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِيَتُهُ،
نیاورد که در پنهان خلاف آن را انجام دهد. کسى که پنهان و آشکارش
وَ فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ فَقَدْ اَدَّى الاَْمانَةَ، وَ اَخْلَصَ الْعِبادَةَ.
و گفتار و کردارش دوگونه نیست، امانت را ادا کرده، و عبادت خالصانه به جا آورده.
وَ آمُرُهُ اَنْ لايَجْبَهَهُمْ، وَ لا يَعْضَهَهُمْ، وَ لايَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلاً
و به او امر مى کنم که مردم را نرنجاند، و آنان را دروغگو نشمارد، و محض اینکه امیر و حاکم است
بِالاِْمارَةِ عَلَيْهِمْ، فَاِنَّهُمُ الاِْخْوانُ فِى الدِّينِ، وَ الاَْعْوانُ عَلَى
از آنان روى نگرداند، چه اینکه آنان برادران دینى، و در استخراج حقوق
اسْتِخْراجِ الْحُقُوقِ.
یار و مددکارند.
وَ اِنَّ لَكَ فى هذِهِ الصَّدَقَةِ نَصيباً مَفْرُوضاً، وَ حَقّاً مَعْلُوماً،
تو را در این زکات سهمى ثابت و حقّى معلوم
وَ شُرَكاءَ اَهْلَ مَسْكَنَة وَ ضُعَفاءَ ذَوى فاقَة، وَ اِنّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ،
و شریکانى از مستمندان و ناتوانانى بینوا هست، ما حق تو را به طور کامل مىپردازیم،
فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ، وَ اِلاّتَفْعَلْ فَاِنَّكَ مِنْ اَكْثَرِ النّاسِ خُصُوماً
تو هم باید حق آنان را تمام و کمال به آنان برسانى، که اگر این کار را انجام ندهى در قیامت بیشترین
يَوْمَ الْقِيامَةِ; وَ بُؤْساً لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَاللّهِ الْفُقَراءُ وَ الْمَساكينُ
دشمن را خواهى داشت; و بدا به حال کسى که فقرا و مساکین و سائلان و محرومانِ از حق
وَ السّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ وَ الْغارِمُ وَ ابْنُ السَّبيلِ! وَ مَنِ اسْتَهانَ
و ورشکستگان و از راه ماندگانْ در پیشگاه خداوند شاکى و دشمن او باشند! و کسى که امانت را
بِالاَْمانَةِ وَ رَتَعَ فِى الْخِيانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دينَهُ عَنْها فَقَدْ اَحَلَّ
سبک شمارد، و به آن خیانت ورزد، جان و دینش را از آن پاک نکند خود را
بِنَفْسِهِ فِى الدُّنْيَا الذُّلَّ وَ الْخِزْىَ، وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ اَذَلُّ وَ اَخْزى.
در دنیا به ذلّت و خوارى انداخته، و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود.
وَ اِنَّ اَعْظَمَ الْخِيانَةِ خِيانَةُ الاُْمَّةِ، وَ اَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الاَْئِمَّةِ.
و قطعاً بزرگترین خیانت، خیانت به ملّت، و رسواترین تقلّب تقلّب با پیشوایان اهل اسلام است.
والسَّلامُ.
ماجرای تکاندهنده از شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده سرش رو بریدند ولی زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره‼️
?????????
?ماجرای تکاندهنده از شهیدی که تک فرزند خانواده بود و زنده زنده سرش رو بریدند ولی زبونش رو باز نکرد تا عملیات لو بره‼️
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت? تک فرزند خانواده هم بود? زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه? مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…?
عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب? فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه…? بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن? پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود… پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود? قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوقت با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…?
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته…? اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد…? زمزمه لغو عملیات مطرح شد.? گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده?
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…? عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت? پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…?
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…? جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره? وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه… مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین?
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟? گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم…? مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر #شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…??
می گـویند :
می گـویند :
شهـدا رفتند تا ما بمانیم …
ولـــی
من می گویـم :
” شهـدا رفتند تا ما هم
به دنبالـشان بـرویـم “
آری !
جـامانـده ایـم …
دل را بایـد صـافــ کـرد !
خدایا#شهـادت نصیب ما کن
می گـویند :
می گـویند :
شهـدا رفتند تا ما بمانیم …
ولـــی
من می گویـم :
” شهـدا رفتند تا ما هم
به دنبالـشان بـرویـم “
آری !
جـامانـده ایـم …
دل را بایـد صـافــ کـرد !
خدایا#شهـادت نصیب ما کن