#صفای_زندگی_طلبگی
امشب از بس گفتیم و خندیدیم دنده ها و فکمون درد میکنه?
در مهمونی ها از حرفهای سیاسی و منفی و دلسرد کن و… پرهیز کنید و فقط بگید و بخندیدن و حرفهای خوب و دلگرم کننده بزنید?
ما از طب سنتی و فصد خونی که دو سه روز پیش کردم حرفامون شروع شد و دیگه تا سه چهار ساعت فارغ از دنیا و مافیها …
جاتون خالی
#صفای_زندگی_طلبگی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
سالروز آغاز امامت امام عصر، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) مبارک باد.
در انتظار ديدنت دلها بيقرارند …
ای تک ستاره بهشت حسرت به دلمان مگذار
? سالروز آغاز امامت امام عصر، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) مبارک باد.
باطن برزخی زن بی حجاب
باطن برزخی زن بی حجاب
پسر شیخ رجبعلی خیاط میگوید:
پدرم (شیخ رجبعلی خیاط) با چشم برزخی چیزهایی میدید که دیگران نمیدیدند.
یکی از دوستان پدرم میگفت:
یک روز با جناب شیخ به جایی میرفتیم، یکدفعه من دیدم جناب شیخ با تعجب و حیرت به زنی که موی بلند و لباس شیکی داشت نگاه میکند!
از ذهنم گذشت که جناب شیخ به ما میگوید چشمتان را از نامحرم برگردانید و حالا خودش اینطور نگاه میکند!
فهمید گفت: تو هم میخواهی ببینی که من چه میبینم؟ ببین!
من نگاه کردم دیدم همینطور از بدن آن زن، مثل سرب گداخته، آتش و سرب مذاب به زمین میریزد و آتش او به کسانی که چشمهایشان به دنبال اوست سرایت میکند. جناب شیخ گفت: این زن راه میرود و روحش یقه مرا گرفته، او راه میرود و مردم را همین طور با خودش به آتش جهنم میبرد.
?محمود نکوگویان فرزند شیخ (در گفتگو با «کیهان فرهنگی» ش 206 آذر 1382 ص 66). نقل از گنجينه عفاف: مهدى نصيريان دهزيري
#شیخ_علی_زاهد_قمی(ره)
#شیخ_علی_زاهد_قمی(ره)
آیت الله کشمیری می فرماید: شیخ علی زاهد قمی شاگرد ملاحسینقلی همدانی ،من کراراً در نماز ایشان شرکت کردم و تقاضای دستوری نمودم ، سفارش اکید کردند که قرآن زیاد بخوانم ،
موقع وفاتش به خدمتش رسیدم و گفتم: چیزی برای راه بندگی به من بدهید.
فرمودند:بقول علی بن ابراهیم قمی:
ذکر یونسیه لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ در سجده بگو.
?آفتاب خوبان
آيت الله نجابت شيرازی در شرح گلشن راز مینويسد:
آيت الله نجابت شيرازی در شرح گلشن راز مینويسد:
حاج شيخ علی قمی كه رضوان خدا بر او باد در مقدس بودن، نمره يك بود و همه در تقدس او متفق الكلمه بودند.
آقا شيخ مجتبی لنكرانی يك زمانی برای بنده نقل كرد كه شيخ علی قمي با پدر من همدرس بود. آن دو از خوشپوشهای حوزه نجف محسوب ميشدند. يعني بهترين لباسها را اينها ميپوشيدند. چون درسشان هم خيلي خوب بود، در حوزه نجف مشاراليه بودند كه درس را خوب ميفهمند. به هيچ كس هم اعتنایی نميكردند.
يك روز آخوند ملا حسينقلی رضوان الله تعالي عليه ـ در صحن نشسته بود. در اين اثنا، آقا شيخ علی قمي از در قبله وارد حرم ميشود. چشم مبارك آخوند ملا حسينقلی به او ميافتد، شيخ علي به سر ميدود تا ميآيد پهلوی آقا. آخوند ملاحسينقلی يك دقيقه در گوش او صحبت می كند. چه گفت؟ خدا ميداند: ديگران هم نفهميدند.
شيخ علي قمی عقب عقب بر ميگردد ميرود. با فاصلة اندكی، تمام لباسهايش را عوض ميكند، توی درس هم قفل ميزند به دهنش، يعني اين لذت سخن گفتن در درس از سرش پريده بود، لذت لباسهای پاك و پاكيزه و گران قيمت از سرش پريده بود، تا آخر عمرش كه او را ميديديم، تمام لباسهايش كرباس بود.
چو خورشيد جهان بنمايدت چهر
نماند نور ناهيد و مه و مهر
آغاز امامت ولی الله اعظم حجت بن الحسن امام عصر (عج) مبارک باد
زمان زمان شروع زعامت مهدی است
غدیـر دوم شیعـه، امـامت مهدی است
?آغاز امامت ولی الله اعظم حجت بن الحسن امام عصر (عج) مبارک باد ?