شرط عبادت ولایت علی است
شرط عبادت ولایت علی است
ای علی اگر کسی خدا را به اندازه نوح عبادت کند و همسنگ کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند
و ان مقدار عمر کند که هزار بار با پای پیاده حج به جای آورد و سپس در میان صفا و مروه مظلومانه کشته شد
اگر ولایت تو را نپذیرد بوی بهشت به مشامش نمی رسد و داخل بهشت نمی شود.
?مناقب خوارزمی ص ۶۸
#خواص_لیموترش در طب سنتی و اسلامی
#خواص_لیموترش
در طب سنتی و اسلامی
?دم کرده لیمو با پوست وگوشت و هسته آن . برای دفع کرم روده مفید است.
?خوردن آب لیمو هنگام تهوع واستفراغ فورا آن حالت را برطرف میکند.
?طبیعی ترین وساده ترین راه در درمان کرمک ،اینست که هسته ی لیمو را بسابید و با کمی عسل مخلوط کرده وصبح ناشتا بخورید.
?برای #گلو_درد بهترین دارو لیمو ترش است یک قاشق مرباخوری آب لیمو ترش را دریک لیوان آب نیم گرم بریزید وبا آن غرغره کنید،آبلیمو ورم گلو را برطرف می کند
?آب لیمو #هضم غذاهای چرب را تسریع می کند.
?شربت آب لیمو برای بیماران تب دار اثر ضد عطش و رفع کننده التهاب دارد.
?برای عرق نمودن بدن خوردن آب لیمو مفید است.
آبلیمو برای کسانی که #زخم_معده دارند زیان آور است وبهتر است این افراد از آبلیموی شیرین استفاده کنندکه برای زخم معده مفید است.
?لیمو ترش به علت داشتن خواص اسیدی ضد عفونی کننده ای قوی است حتی اگر در مسافرت ها به آب آشامیدنی مشکوک هستید و می ترسید از آن بنشوید کافی است مقداری آب لیموترش در آن بریزید آن را استریلیزه می کند و میکروب های موجود در آب را از بین می برد.
?مداومت در خوردن لیمو تصلب شراین را معالجه می کند.
?خوردن لیمو زیاد ازشدت تحریک های جنسی می کاهد.
?آب لیمو طبعی سرد دارد لذا برای افرادی که طبعی گرم دارند مفید و مفرح بخش است ولی برای افرادی که طبعی سرد دارندبهتراست بامصلحاتش مصرف شود(مصلحش عسل می باشد).
?آب لیمو ضد امراض کبدی است و زیادی چربی آن را درمان می کند.
#سلامتی_همسران
#پیشگیری_و_درمان
خاطره از حاج آقا گرایلی
?سال۱۳۷۹ درخدمت مرحوم ابوی برای عیادت دوست بیماری رفته بودم…
پیرمرد شیک و کراوات زده ای هم آنجا حضور داشت، برحسب اتفاق، چنددقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب میگفتند…آن آقای پیر کراواتی، باشنیدن اذان کیف چرمی ظاهراً گرانقیمتش را باز کرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرحضار مشغول نماز شد!
شخصاً برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت تراشیده و کراواتی اینطور مقید به نماز اول وقت باشد…
بعداز اینکه همه نمازشان را خواندند، مرحوم پدرم خطاب به ایشان با صدای بلند (بدلیل سنگینی گوش پیرمرد) گفتند: آقای مهندس، قضیه نماز اول وقت و مرحوم حاج شیخ و رضاخان را برای مجتبی تعریف کنید…دوست دارم از زبان خود جنابعالی بشنود…
حس کنجکاوی ام تحریک شده بود که بدانم ماجرا ازچه قرارست که، آقای مهندس لبخندی زدند و اینطور شرح دادند:
مدتی بود که از طرف سردارسپه(از القاب رضاشاه) مسئول اجرای قسمتی از طرح تونل کندوان درجاده چالوس شده بودم…
ازطرفی فرزند دومم که پسربزرگم باشه، مبتلا به سرطان خون شده بود، دکترها حتی اطباء فرنگ جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظر مرگ بچه بودیم.
خانمم یکروز گفت که برای شفای بچه بریم مشهد دست به دامن امام رضا علیهالسلام بشیم… البته آن موقع من اینحرف هارو قبول نداشتم ولی چون مادربچه خیلی مضطرب و دلشکسته بود قبول کردم…مشهد که رسیدیم تقریبا آخرشب بود، فردا صبح بچه را بغل کردم و رفتیم حرم…
وارد صحن که شدیم، خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد…گفت بریم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه و… بچه را ازمن گرفت و گریه کنان رفت داخل، سمت ضریح و….
یک ملای پیر، توجه من رو بخودش جلب کرد…روی زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خرد شده در آن دیده میشد، مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند…
هرکس مشکلش را به آن آخوند پیر میگفت و او چندعدد انجیر یا مقداری نبات درون دست طرف میگذاشت و بنده خدا خوشحال و خندان تشکرمیکرد و میرفت.
به خودم گفتم عجب مردم احمق و ساده ای داریم ما…پیرمرد چطور همه را دلخوش میکند، آنهم با انجیر یا تکه هایی از نبات!
حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که شیخ نگاهی به من انداخت و بعد با دست اشاره کرد یعنی بروم جلو…
رفتم جلو؛ سلام کردم… بعداز لحظاتی به من گفت:
حاضری باهم شرطی بگذاریم؟!
گفتم:
چه شرطی؟… برای چی؟!
شیخ گفت:
قول بده در ازای سلامتی و شفای پسرت، یکسال تمام نمازهای یومیه را سروقت اذان بخوانی!!!
خیلی تعجب کردم… ازکجا میدانست… این چه شرطی بود…
کمی فکرکردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد که یکسال نماز بخوانم… خلاصه گفتم:
قبوله!
شیخ تکرار کرد:
یکسال نماز اول وقت و سر اذان در مقابل سلامتی اولادت، قبوله؟
بااینکه تا آن زمان نماز نخوانده بودم و اصلاً قبول نداشتم، گفتم:
قبوله آقا?
همین که گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شده و ازدحام جمعیت درقسمتی از حرم زیاد شد…یکدفعه دیدم پسرم از لا به لای جمعیت بیرون دوید و مردم هم بدنبالش…
خلاصه بچه خوب خوب شد و من هم از آن موقع، طبق قول و قرارم با مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی، نمازم را دقیق و سروقت میخواندم.
یک روز محل اجرای تونل، مشغول کار بودیم که از همانجا دیدیم سردارسپه بطرف ما میآید…از تعداد اتومبیل ها و آژان های اطرافش مشخص بود که رضاشاه آمده…ترس و اضطراب عجیبی همه را فرا گرفت…شوخی نبود که…رضاخان خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.
درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهر شد….
مردد بودم برم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدید بخوانم که گفتم مردحسابی تو قول دادی، بقول و قرارت پای بند باش… خلاصه وضویی گرفتم و ایستادم به نماز… رکعت سوم بودم که سایه رضاخان را کنارم دیدم…خیلی ترسیده بودم…اگر عصبانی میشد یا عمل مرا توهین تلقی میکرد کارم تمام بود!
سلام نماز را که دادم بلند شدم و دیدم درست پشت سرم ایستاده…
عذرخواهی کردم و گفتم:
قربان درخدمتگذاری حاضرم، شرمنده اگر وقت اعلیحضرت تلف شدو…
رضا شاه گفت:
همیشه نماز میخونی مهندس؟
گفتم:
قربان از وقتی پسرم شفا گرفت، نماز میخوانم، در حرم شرط کردم!
رضا خان نگاهی به یکی از همراهانش کرد و با چوب تعلیمی محکم بصورت او زد و گفت:
مردیکه پدرسوخته… کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفا بده و نماز اول وقت بخونه، دزد و عوضی نمیشه…اونی که دزده، توی پدرسوخته هستی نه این!!!!
بعدها متوجه شدم، زیرآب مرا زده بودند که مهندس چنین است و چنان و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند؛ اما نمازخواندن من نظرش را عوض کرده بود و جانم را خریده بود!!!
از آن تاریخ دیگر هرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی فاتحه و درود میفرستم!
?خاطره از حاج آقا گرایلی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم قسمت1⃣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
قسمت1⃣
?استاد پناهیان:
بعضیا میگن: خب حاج آقا به ما بگید چطور به رفیقای بی نمازمون بگیم که نمازبخونن؟
چطور قانعشون کنیم؟!
✅ عزیز من، شما اصلاً لازم نیست به اونها بگی بیان نماز بخونن!
اول ببین خودت با نماز خوندنت چه گُلی به سر خودت زدی!!
خود نمازخونت رونشون بده،
لذتی که از نماز خوندن بردی رو نشون بده به اهل عالم؛
” اونوقت همه نمازخون میشن..”
بزار حرف آخر رو بزنم
اصلاً “هرچی بی نماز تو عالم هست تقصیر نمازخوناست”
اینکه بی نمازا نماز نمیخونن مال اینه که:
به ما نمازخونا نگاه میکنن میگن: تو مثلاً نماز خوندی چیکار کردی؟!
چه فایده ای برات داشته؟
مثلا صورتت گل انداخته از مناجات باخدا؟
که بگی چه کِیفی کردی که دیگری هم بیاد؟
خب اینجوری میگن دیگه!
اگه نگن هم اینجوری می بینن!!!
پیش خودشون میگن: بندگان خدا دارن خودشون رو اذیت میکنن!
تازه نمازنمیخونه کسی، کِيف هم میکنه.
و وقتی ما میریم نماز میخونیم برای ما تأسف میخوره! میگه نگاه کن چه خودشو گرفتارکرده،
اینم جزو نمازخوناست…
درحالی که واقعاً وقتی ما رو میبینه باید احساس حقارت کنه!
اگه نماز وجودتو آباد کرد باشه، “بقیه جذب میشن”
یه قاعده ی عمومی هست اونم این که:
“تا خوبها خوبتر نشوند، بدها خوب نمی شوند”
چیکار کنیم همه نمازخون بشن؟
*یه کاری کنید اونایی که نمازخون هستند بهتر بشن.*
همین!
اونوقت میان بهت میگن:
تو چرا اینقدر با نشاطی؟
توچرا کینه به دل نمی گیری؟
توچرا حسرت نمیخوری؟
تو چرا عصبی نمیشی؟
تو چرا انقدر منظم و دقیق و عاطفی هستی؟!
شما هم میگی:
والا فکرکنم مال نمازه…
? #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
عالَم پُر است از تو،، غایب منم ز غفلت
تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم؟…
✍️عطارنيشابورى
?#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حدیث_مهدوی
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
?امام مهدی(عج):
اگر خواستار رشد و کمال معنوی باشی هدایت میشوی و اگر طلب کنی می یابی.
?بحارالانوار،ج 51،ص 339