امام جواد عليه السلام فرمودند :
✍️امام جواد عليه السلام فرمودند :
مرگ انسان به سبب گناه بيش از مرگ با اجل است ، و زنـدگى به خـاطر نيـكوكارى بيش از زندگى عُمر و سال است (برخى از گناهان سبب كوتاهى عمر ، وبرخى از كارهاى نيك سبب طول عمر انسان مى شود) .
? الفصول المهمة ، ص۲۷۴
امام جواد عليه السلام فرمودند :
✍️امام جواد عليه السلام فرمودند :
مرگ انسان به سبب گناه بيش از مرگ با اجل است ، و زنـدگى به خـاطر نيـكوكارى بيش از زندگى عُمر و سال است (برخى از گناهان سبب كوتاهى عمر ، وبرخى از كارهاى نيك سبب طول عمر انسان مى شود) .
? الفصول المهمة ، ص۲۷۴
شفا با تربت امام حسین علیه السلام
شفا با تربت امام حسین علیه السلام
آیةاللّه شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی نقل کرده است: من در ایام تحصیل در نجف اشرف مریض شدم پرستاری مرا بعضی از طلاب در همان حجره ی مدرسه به عهده داشتند. پس از چندی بیماری من به قدری شدید شد که اطباء از شفا یافتن من مأیوس شدند و دیگر برای معالجهام نیامدند و من در حال شدت تب گاهی بیهوش میشدم و گاهی به هوش میآمدم.
یکی از رفقا که مرا پرستاری میکرد شنیده بود که آیت اللّه حاج شیخ علی محمد نجف آبادی مقداری از تربت اصل
حضرت سید الشهداء علیه السلام دارد. به منزل معظم له میرود و از وی میخواهد قدری از آن تربت را برای شفای من به او بدهد. ایشان فرموده بود من به قدر یک عدس تربت دارم و آن را گذاشتهام بعد از مرگ در کفنم بگذارند.
وی قدری از آن تربت را که از جان خودش عزیزتر میداشت به او داد.
تربت را با آداب مخصوصی که وارد شده در آب حل کردند و به حلق من ریختند من که در حال بیهوشی به سر میبردم ناگهان چشمان خود را باز کردم و دیدم رفقا اطراف بسترم نشسته اند. خوب دقیق شدم و آنان را شناختم.
قصه تربت را که به حلق من ریخته بودند برایم شرح دادند و من کم کم در خود احساس نیرو و نشاط کردم و حرکتی به خود داده نشستم. دیدم نشاط بیشتری دارم برخاستم و ایستادم و چون یقین کردم که به برکت تربت مقدس امام حسین علیه السلام شفا یافتهام حال خوشی پیدا کردم و به رفقا گفتم بدون مجامله از شما خواهش میکنم از حجره بیرون روید چون میخواهم زیارت عاشورا را بخوانم رفقا از حجره بیرون رفتند من در حجره را بستم و بدون احساس ضعف با آن حال خوشی که قابل وصف کردن نیست مشغول خواندن زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام شدم.
?حدیث خوبان
#الشام_الشام_الشام
#الشام_الشام_الشام
دروازه ورودی شهر است و ازدحام
بر پا شده دوباره هیاهوی انتقام
این ازدحام و هلهله ها بی دلیل نیست
یک کاروان سپیده رسیده به شهر شام
#ورود_کاروان_اهل_بیت_به_شام
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
در نحوه مرگ یزید چند روایت متفاوت وجود دارد:
روایت 1️⃣ - سیدبن طاووس در لهوف می گوید:
یزید روزی با اصحابش به قصد شکار به صحرا رفت. به اندازه دو یا سه روز از شهر شام دور شد، ناگاه آهویی ظاهر شد یزید به اصحابش گفت: خودم به تنهایی در صید این آهو اقدام میکنم کسی با من نیاید. آهو او را از این وادی به وادی دیگر میبرد. نوکرانش هر چه در پی او گشتند اثری نیافتند.یزید در صحرا به صحرانشینی برخورد کرد که از چاه آب میکشید. مقداری آب به یزید داد ولی بر او تعظیم و سلامی نکرد.
یزید گفت: اگر بدانی که من کیستم بیشتر من را احترام میکنی! آن اعرابی گفت ای برادر تو کیستی؟ گفت: من امیرالمومنین یزید پسر معاویه هستم. اعرابی گفت: سوگند به خدا، تو قاتل حسین بن علی(علیهماالسلام) هستی ای دشمن خدا و رسول خدا.اعرابی خشمگین شد و شمشیر یزید را گرفت كه بر سر یزید بزند، اما شمشیر به سر اسب خورد، اسب در اثر شدت ضربه فرار کرد و یزید از پشت اسب آویزان شد. اسب سرعت میگرفت و یزید را بر زمین میکشید، آنقدر او را بر زمین کشید که او قطعه قطعه شد. اصحاب یزید در پی او آمدند، اثری از او نیافتند، تا این که به اسب او رسیدند فقط ساق پای یزید روی رکاب آویزان بود.
?جنبش سایبری 313
غلامی که امیرالمومنین او را خرید_1
غلامی که امیرالمومنین او را خرید_1
✔️✔️ خیلیها اسم جون را در روضهها شنیدهاند کسی که در بیشتر اوقات از او با عنوان غلام سیاه امام حسین (علیه السلام) یاد میکنند. جون بن حوی اهل نوبه منطقهای در آفریقا بود که ابتدا امیرالمومنین او را از فضل بن عبدالمطلب خرید و سپس به ابوذر غفاری بخشید برای همین هم بعد از مرگ او دوباره نزد امام برگشت، مدتی در خدمت امام حسن (علیه السلام) و بعد از آن در جوار امام حسین (علیه السلام) بود.
✔️ در روایتها و نقل قولها میگویند جون #استعداد_و_توانایی_منحصر_به_فردی_در_ساخت_و_تعمیر_اسلحه_داشت و حتی در کربلا خیمهای برپا کرده بود تا سلاح سپاه سیدالشهدا را تعمیر کند.