شبتون سرشار از عشق الهی
?الــهــی
✨چشمتون ستاره باران
?دلتون کهکشان نـور
✨گونههاتون وقت خواب
?بوسهگاه خـداوند باشد
✨الــهــی آمین?
?شبتون سرشار از عشق الهی?
السلام علی عابس بن ابی شیب الشاکری
?السلام علی عابس بن ابی شیب الشاکری
✳️ عابس یکی از مردان بزرگ شیعه و مردی شجاع و شب زنده دار و رییس قبیله بنی شاکر بود و از مخلصین و دوستداران حضرت علی علیه السلام،
?تا جایی که حضرت در مورد آنان فرمود: اگر تعداد آنها به هزار نفر برسد خدا آنطور که شایسته است پرستش می شود…
?این طایفه همگی از شجاعان عرب بودند.
?عابس نه تنها خود در راه امام حسین فداکاری مینمود بلکه میکوشید تا نیروی بیشتری برای امام تهیه کند.
?وقتی جنگ شدید شد عابس گفت: اگر هرکس دیگری از نزدیکانم بود دوست داشتم قبل از من به میدان میرفت تا شهید میشد و من در اجرش شریک میشدم،امروز روزی است که میتوان تحصیل ثواب نمود و بعد از این عملی نخواهیم داشت…
✨عابس نزد امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد:
? یا اباعبدالله در زمین و دور و نزدیک نزد من محبوبتر از شما کسی نیست.
?گواه باش که من بر راه و روش شما و پدران شما هستم.سپس وداع کرد و با شمشیر کشیده در حالی که ضربتی بر پیشانی داشت به میدان آمد و مبارز طلبید.
⚫️شهادت عابس
⚡️ ربیع بن تمیم میگوید: همینکه دیدم عابس به میدان آمد،چون قبلا جنگهای اورا دیده بودم فریاد کشیدم: مردم! این شیر شیران است هیچکس تنها به میدان نرود که جان سالم به در نمیبرد.
✳️ عابس هم صدا میزد الارجل الارجل،ولی هیچکس به مصاف او نرفت.
?عمر سعد که چنین دید فریاد زد: وای بر شما او را سنگ باران کنید! سپاهیان از هر طرف اورا سنگ باران کردند.
? عابس که دید کسی به مصاف او نمیرود برای اینکه امتیازی به حریف داده باشد کلاه و زره خود را از سر و تن برداشت و به کناری انداخت ،بدون سپر و سلاح به دشمن حمله کرد.
⚡️ ربیع میگوید: دیدم بخدا قسم به هرسو حمله میکرد دویست نفر فرار میکردند و به روی یکدیگر میریختند. تا اینکه لشکر از چهار طرف او را محاصره کردند و بالاخره از شدت جراحات سنگ و نیزه و شمشیر سرانجام از پای درآمد و به شهادت رسید..
♨️اطرافیان هریک به نزاع میپرداختند که اورا من کشتم! تا اینکه عمر سعد گفت: عابس را یک نفر نکشته بلکه دسته جمعی او را کشتید…
????????????
?ابصارالعین ص75
? نفس المهموم ص 281
? الحسین فی طریقه ص 10
?نفس المهموم ص 282
?طبری 237/7
میرزا اسماعیل دولابی:
میرزا اسماعیل دولابی:
?امام علی(علیه السلام) خود را شب رو می داند.فرمود: شب رو صبح میفهمد چه جور و چقدر راه رفته.
?امام علی (علیه السلام) همه کارهایش شب بوده است.
یعنی ناشناس بوده.
اشخاص بزرگ ناشناس اند.
کار خالص کن، راه درست برو و کیفت را بکن!
شب رو این جور است.
?ممکن است در مورد شما حرف ها و گفتگوهای بی جا باشد ولی اعتنا به آنها نداشته باش.
صبح معلوم می شود شب رو چقدر راه رفته است.
صبح قيامت معلوم میشود او چه خورشیدی شده است!
این اینجا را روشن کرده است.
آنجا بخل و مرض و حسد نیست دیگران هم کیف میکنند.
شبتون سرشار از عشق الهی
?الــهــی
✨چشمتون ستاره باران
?دلتون کهکشان نـور
✨گونههاتون وقت خواب
?بوسهگاه خـداوند باشد
✨الــهــی آمین?
?شبتون سرشار از عشق الهی?
ماجرای خواب زیبای حڪاڪ سنگ مزار #شهید رسول خلیلی
❤️ماجرای خواب زیبای حڪاڪ سنگ مزار #شهید رسول خلیلی
اینو برای ڪسایی میگم ڪہ تا حالا نشنیدن این ماجرا رو…این قضیه برای اسفند سال 92 هست…
این سنگی ڪہ میبینید سنگ مزار شهید رسول خلیلی هستش ڪہ توسط خراطی حڪاڪی شده…
صبح، روح اللہ(برادر شهید) اومد دنبالم
رفتیم بهشت زهرا منتظر شدیم حڪاڪ اومد…
یہ نگاه بہ ما انداخت گفت ببخشید این سنگ مزار ڪیہ؟
گفتیم چطور؟ گفت: اصلاً نمیدونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم، دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین (علیه السلام) منو خواستن گفتن شما مأمور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی
ما خشڪمون زد…وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یہ شهیدی نصب بشہ حالش منقلب شد…
سنگ مزاری ڪہ میتوان گفت هدیہ ای از جانب اربابش حسین بود♥️
✍️ راوی: از دوستان شهید
? #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی
? #شبتون_شهدایی?
? #یاد_شهدا_باصلوات
? #اربعین #دفاع_مقدس
#امیرالمومنین_از_زبان_نهج_البلاغه
?
✅ #امیرالمومنین_از_زبان_نهج_البلاغه
?همانا من در میان شما چونان #چراغ_درخشنده_در_تاریکی_هستم که هر کس به آن روی آورد از نورش بهره مند میگردد.
ای مردم سخنان مرا بشنوید و به خوبی حفظ کنید، گوش دل خود را باز کنید تا گفته های مرا بفهمید.
?ای مردم پیش از آن که مرا نیابید، آنچه میخواهید از من بپرسید، که من #راههای_آسمان را بهتر از راههای زمین می شناسم.
?من در اعمال و رفتار جهانیان نظر دوختم، هیچ کس را نیافتم که بدون علت درباره چیزی تعصب ورزد، جز با دلیلی که با آن #ناآگاهان را #بفریبد.
?من حتی برای یک لحظه هم مخالف فرمان خدا و رسول او نبودم، بلکه #با_جان_خود #پیامبر “ص” را یاری کردم.
?روزی که #خلافت به من رسید در #قرآن نظر افکندم، هر دستوری که داده و هر فرمانی که فرموده پیروی کردم. به راه و رسم #پیامبر “ص” #اقتدا کردم.
?ای مردم! من از شما میخواهم که مرا با سخنان زیبای خود مستایید، تا از عهده #وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم برآیم و #حقوقی که مانده است بپردازم، و #واجباتی که بر عهده من است و باید انجام گیرد، #اداء کنم.
?پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن می گویند حرف نزنید، با #ظاهر_سازی با من رفتار نکنید.