دو مصرع شعری که امیرالمومنین و امام زمان عج به محتشم کاشانی آموختند!
⚫️دو مصرع شعری که امیرالمومنین و امام زمان عج به محتشم کاشانی آموختند!
✳️محتشم از شعرای متوسط الحالی بوده که علی الظاهر برادری هم داشته که در جوانی از دست می دهد و مرثیه هایی هم برای وی سروده است.
?شبی در عالم رویا حضرت علی(علیه السلام) را می بیند و حضرت از وی گله می کند که چرا فقط برای برادرش مرثیه گفته و برای حسین(علیه السلام) شعر نمی گوید!
?محتشم ادب کرده و عرض می کند که خود را شایسته ی مقام شاعری آن حضرت نمی داند و ضمن این که اگر بخواهد شعری بگوید واقعا نمی داند از کجا باید شروع کند.
?حضرت مصرع اول را برای محتشم خوانده و می فرماید این گونه شروع کن:
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
? و محتشم می گوید: یک مرتبه از خواب پریدم در حالی که زیر لب زمزمه می کردم: «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
? محتشم شعر را بی وقفه ادامه می دهد تا به این مصرع می رسد که: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» او اما برای ادامه ی این بیت تردید می کند.
❎ چون قاعدتا مصرع دوم باید به گونه ای عنوان می شد که خداوند را از این واقعه ملول و ناراحت نشان دهد،در حالی که ناراحتی و غم در خداوند راهی ندارد.
? به همین دلیل از ادامه باز مانده و به ائمه متوسل می شود.
تا در عالم رویا یا در بیداری به محضر امام زمان عج? مشرف شده و مشکل را در میان می گذارد و از حضرتش برای ادامه ی شعر استمداد می کند.
❤️ حضرت به او می فرماید که این بیت را این گونه تکمیل کند:
❄️هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال
❄️او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال
و اینگونه حضرت بدون این که در مصرع اول دستی برده باشند، بیت را کامل می کنند به گونه ای که به محتوای آن هیچ گونه خدشه ای وارد نباشد.
?بدین صورت باید گفت در ترکیب بند محتشم کاشانی دو مصرع از دو معصوم علیه السلام نهفته است.
?مصرع اول شعر که از مولای متقیان امام علی است و مصرع بعدی که در بالا اشاره شد، از امام زمان(عج) است….
نامردی شیطان تو جهنم
?نامردی شیطان تو جهنم?
✍️وقتی خدا گنهکارا رو درون جهنم میندازه، شيطان به جهنّميان ميگه: خدا یه وعدۀهای خوبی به شما داد، منم یه وعدههائی دادم که الان تخلف کردم؛ اما تو دنيا مجبورتون نکردم که گناه کنید، فقط دعوتتون کردم و شما هم گوش کردید. بنابراين منو سرزنش نكنيد برید خودتون رو سرزنش کنید. امروز نه من میتونم به داد شما برسم نه شما میتونید به داد من برسید.
?سوره ابراهیم آیه۲۲
?از این آیه بر میاد که گنهکارا تو جهنم به شیطان میگن که تو مارو بیچاره کردی و شیطانم اینجوری جوابشون میده.
حاج محمد اسماعیل دولابی:
ツ
?حاج محمد اسماعیل دولابی:
می گـــويند خداوند داستان ابليس
را تعــريف کرد تا بدانی که نمیشود
به #عبادتت به تقربت به جايگاهت
اطمينان کنی.
خدا هيچ تعهدی براي آنکه تو هـمان
ڪه هـــستی بـــمانی نــــداده است
شايد بههمين دليل است کهسفارش
شــده وقتی #حال خـــوبی داری و
میخواهی دعـــــا ڪنی يادت نرود
عافــيت و عاقـــــبت به خــيری ات
را بطـــلبی.
بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 6)
⚫️بعد از کربلا چه گذشت…(قسمت 6)
?در همین وقت ماموران ابن زیاد وارد شدند و سرها را نزد یزید قرار دادند.
?سر حسین علیه السلام درون طشت طلا قرار داشت.
سکینه و فاطمه دختران ابی عبدالله قد میکشیدند تا سر پدر را ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد صدای شیونشان بلند شد…
♨️یزید خبیث با خوشحالی با چوب خیزران بر لب و دندان حسین علیه السلام میزد و میگفت: انتقام جنگ بدر را گرفتیم!
سپس اشعاری خواند که مضمون اشعار بدین شرح است:
?آرزو میکند کشته های بدر که به جهنم واصل شده بودند ،حضور داشتند و این روز را میدیدند.
? به کشتن پسر پیغمبر افتخار میکند.
? تصور میکند دیگر مخالفی ندارد و حکومتش تثبیت شده و تزلزل ناپذیر است.
? منکر اصل دین و وحی و رسالت و تمام مسائل الهی میشود!
?حضرت زینب سلام الله مظلومانه با اینکه در دست دشمن اسیر است و حامی و پشتیبانی ندارد، اما با یک شجاعت بی نظیر و شهامت بی مثال بیاناتی میفرماید که بینی یزید را به خاک میمالد تا آنجا که میفرماید:
?من تورا انسانی بی ارزش و بی مقدار میبینم و بسیار سرزنش و توبیخ میکنم ،
?تو هرچه تلاش کنی و خدعه و نیرنگ به کار ببری که نام ما را از سر زبانها برداری ، و محبت مارا از قلبها خارج کنی هرگز نخواهی توانست.
ننگ کار پلید تو تا ابد با هیچ آبی شسته نمیشود.
?یزید! گمان میکنی از اینکه تمام راههای آسمان و زمین را بر ما بستی و مارا مانند اسیران شهر به شهر میگردانی،نزد خدا بی مقدار شده ایم و تو مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ای و مقامت نزد خدا افزون گشته که بر ما پیروز گشتی و این چنین اظهار خوشحالی میکنی؟
?چون دنیا به کام توست و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست!
گفته ی خدا را فراموش نکن:
⛔️"کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است،بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که برای آنان عذابی دردناک است”
? ای پسر آزاد شدگان! آیا رواست که کنیزکان خود را در پس پرده ی حجاب نگه داری و دختران رسول الله را در مسیر دید دشمنان باز بذاری تا به چهره آنان بنگرند در حالیکه مرد و محرمی ندارند تا از آنان حمایت کند؟!
❗️چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسی که فرزند هند جگرخواره هست و گوشت او از خون شهدای ما روییده!
? کسی که با چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میزند ..
♨️صبر کن که بزودی به پدران خود ملحق خواهی شد در حالیکه آرزو میکنی ای کاش فلج و لال بودم و چنین حرفایی نمیزدم..
?هرچند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید میکند و اندوهم را افزون میسازد اما باید تورا خوار و کوچک سازم و از این گردن فرازی فرود آورم..
? تمام کوشش خود را به کار بگیر ولی بدان بخدا قسم نمیتوانی یاد مارا از میان مردم محو کنی و احکام الهی را نابود سازی،
?ننگ عمل پلیدت تا ابدت ماندگار میشود،مدت زندگیت کوتاه و همدستانت اندک است و روز قیامت منادی ندا میدهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است…
✍️ادامه دارد…
? نفس المهموم ص 444
?حیات الحسین ج 4
?بحار ج 45 ص133
?اعلام النسا ج 2 2 504
بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 6)
⚫️بعد از کربلا چه گذشت…(قسمت 6)
?در همین وقت ماموران ابن زیاد وارد شدند و سرها را نزد یزید قرار دادند.
?سر حسین علیه السلام درون طشت طلا قرار داشت.
سکینه و فاطمه دختران ابی عبدالله قد میکشیدند تا سر پدر را ببینند، همینکه چشمشان به سر پدر افتاد صدای شیونشان بلند شد…
♨️یزید خبیث با خوشحالی با چوب خیزران بر لب و دندان حسین علیه السلام میزد و میگفت: انتقام جنگ بدر را گرفتیم!
سپس اشعاری خواند که مضمون اشعار بدین شرح است:
?آرزو میکند کشته های بدر که به جهنم واصل شده بودند ،حضور داشتند و این روز را میدیدند.
? به کشتن پسر پیغمبر افتخار میکند.
? تصور میکند دیگر مخالفی ندارد و حکومتش تثبیت شده و تزلزل ناپذیر است.
? منکر اصل دین و وحی و رسالت و تمام مسائل الهی میشود!
?حضرت زینب سلام الله مظلومانه با اینکه در دست دشمن اسیر است و حامی و پشتیبانی ندارد، اما با یک شجاعت بی نظیر و شهامت بی مثال بیاناتی میفرماید که بینی یزید را به خاک میمالد تا آنجا که میفرماید:
?من تورا انسانی بی ارزش و بی مقدار میبینم و بسیار سرزنش و توبیخ میکنم ،
?تو هرچه تلاش کنی و خدعه و نیرنگ به کار ببری که نام ما را از سر زبانها برداری ، و محبت مارا از قلبها خارج کنی هرگز نخواهی توانست.
ننگ کار پلید تو تا ابد با هیچ آبی شسته نمیشود.
?یزید! گمان میکنی از اینکه تمام راههای آسمان و زمین را بر ما بستی و مارا مانند اسیران شهر به شهر میگردانی،نزد خدا بی مقدار شده ایم و تو مورد عنایت پروردگار قرار گرفته ای و مقامت نزد خدا افزون گشته که بر ما پیروز گشتی و این چنین اظهار خوشحالی میکنی؟
?چون دنیا به کام توست و حکومت ما در دست تو قرار گرفته؟ نه چنین نیست!
گفته ی خدا را فراموش نکن:
⛔️"کفار گمان نکنند که مهلت دادن به آنها به خیر آنها است،بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بر گناهانشان بیفزایند که برای آنان عذابی دردناک است”
? ای پسر آزاد شدگان! آیا رواست که کنیزکان خود را در پس پرده ی حجاب نگه داری و دختران رسول الله را در مسیر دید دشمنان باز بذاری تا به چهره آنان بنگرند در حالیکه مرد و محرمی ندارند تا از آنان حمایت کند؟!
❗️چگونه انتظار حمایت داشته باشیم از کسی که فرزند هند جگرخواره هست و گوشت او از خون شهدای ما روییده!
? کسی که با چوب خیزران بر لب و دندان سید جوانان اهل بهشت میزند ..
♨️صبر کن که بزودی به پدران خود ملحق خواهی شد در حالیکه آرزو میکنی ای کاش فلج و لال بودم و چنین حرفایی نمیزدم..
?هرچند سخن گفتن با تو مصیبتم را تشدید میکند و اندوهم را افزون میسازد اما باید تورا خوار و کوچک سازم و از این گردن فرازی فرود آورم..
? تمام کوشش خود را به کار بگیر ولی بدان بخدا قسم نمیتوانی یاد مارا از میان مردم محو کنی و احکام الهی را نابود سازی،
?ننگ عمل پلیدت تا ابدت ماندگار میشود،مدت زندگیت کوتاه و همدستانت اندک است و روز قیامت منادی ندا میدهد: آگاه باش که لعنت خدا بر ستمکاران محقق است…
✍️ادامه دارد…
? نفس المهموم ص 444
?حیات الحسین ج 4
?بحار ج 45 ص133
?اعلام النسا ج 2 2 504
درد بی درمان یزید لعنت الله بعد از شهادت امام حسین علیه السلام
?درد بی درمان یزید لعنت الله بعد از شهادت امام حسین علیه السلام
?یزید بعد از به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام به بیماری مبتلا شد که علاجی برایش پیدا نمیکرد.
?يكى از اطباى يهودى را براى معالجه طلب كرد، طبيب نگاهى به يزيد كرد و از روى تعجب انگشت حيرت به دندان گزيد.
?سپس با تدبير ويژه اى چند عقرب زنده از گلوى او بيرون كشيده و گفت:
✳️ما در كتب آسمانى ديده ايم و از علما شنيده ايم كه هيچ كس به اين بيمارى مبتلا نمى شود، مگر آن كه قاتل پسر پيغمبر باشد، بگو گناهى كرده اى كه به اين مرض گرفتار شده اى ؟!
?يزيد که شرمگین شده بود پس از لحظاتى گفت : من حسين بن على را كشته ام.
✨يهودى بعد از اینکه این قضیه را دید به حقانیت اسلام ایمان اورد و انگشت سبابه خود را بلند كرد و گفت : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله…
?«مروج الذهب ج2ص27