بهار توبه...
?بهار توبه…
➖ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻜﻦ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺤﻜﻢ ﺷﺪﻥ ﺭﻳﺸﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺁﻥ ﻗﻴﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﭘﺲ ﺑﻬﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﻳﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻛﻤﺘﺮ ﻭ ﻛﺪﻭﺭﺕ ﻗﻠﺒﻰ ﻭ ﻇﻠﻤﺖ ﺑﺎﻃﻨﻰ ﻧﺎﻗﺺ ﺗﺮ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺗﻮﺑﻪ ﺳﻬﻞ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺳﺎﻧﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻯ ﺣﺮﺹ ﻭ ﻃﻤﻊ ﻭ ﺣﺐ ﺟﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻃﻮﻝ ﺍﻣﻠﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺠﺮﺏ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﺷﺮﻳﻒ ﻧﺒﻮﻯ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ.
➖ﮔﻴﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﭘﻴﺮﻯ ﻗﻴﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻛﻨﺪ، ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻯ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﻋﺠﻞ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻦ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺑﻪ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻰ ﻧﺮﺑﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻫﺪ؟ ﻛﻤﻴﺎﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﻴﺮﺍﻥ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﻬﺮ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮﻯ، ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﭘﻴﺮ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﺪ.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی ره
بهار توبه...
?بهار توبه…
➖ﮔﻤﺎﻥ ﻧﻜﻦ ﻛﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺤﻜﻢ ﺷﺪﻥ ﺭﻳﺸﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺁﻥ ﻗﻴﺎﻡ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﭘﺲ ﺑﻬﺎﺭ ﺗﻮﺑﻪ ﺍﻳﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻛﻤﺘﺮ ﻭ ﻛﺪﻭﺭﺕ ﻗﻠﺒﻰ ﻭ ﻇﻠﻤﺖ ﺑﺎﻃﻨﻰ ﻧﺎﻗﺺ ﺗﺮ ﻭ ﺷﺮﺍﻳﻂ ﺗﻮﺑﻪ ﺳﻬﻞ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺳﺎﻧﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﻯ ﺣﺮﺹ ﻭ ﻃﻤﻊ ﻭ ﺣﺐ ﺟﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻃﻮﻝ ﺍﻣﻠﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﺠﺮﺏ ﺍﺳﺖ، ﻭ ﺣﺪﻳﺚ ﺷﺮﻳﻒ ﻧﺒﻮﻯ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ.
➖ﮔﻴﺮﻡ ﻛﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻡ ﭘﻴﺮﻯ ﻗﻴﺎﻡ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﺮ ﻛﻨﺪ، ﺍﺯ ﻛﺠﺎ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻯ ﺑﺮﺳﺪ ﻭ ﻋﺠﻞ ﻣﻮﻋﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻦ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺑﻪ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻰ ﻧﺮﺑﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻫﺪ؟ ﻛﻤﻴﺎﺏ ﺑﻮﺩﻥ ﭘﻴﺮﺍﻥ ﺩﻟﻴﻞ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻧﺰﺩﻳﻜﺘﺮ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻳﻚ ﺷﻬﺮ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﻧﻔﺮﻯ، ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻧﻔﺮ ﭘﻴﺮ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﻧﻤﻰ ﺑﻴﻨﺪ.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی ره
#شبتون_شهدایی
#شهریور را دوست دارم؛
گرم و دوست داشتنیست♥️
تمام تلاشش را میکند
تا گرمای مطلوبی? داشته باشد؛
مثلِ نگاهت?
مثلِ صدایت
مثلِ #بودنت . . .
#شهید_سیدرضا_طاهر
#شبتون_شهدایی ?
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
امام خامنه ای:
این ملت خسته نیست؛ کسانی که القاء خستگی و بی نشاطی مردم می کنند خودشان خستهاند
کسانی که عادت به سفرهای خارجی تفریحی به کشورهای گوناگون دارند، آن را ترک کنند
#سلامتی_فرمانده_صلوات
#رفیق_آسمونے #شهدا
#استاد_پناهیان
#شهدا جاذبه ی عجیبی دارند،☝️
اثر #مغناطیسی شهدا?
در آدم های سالم❤️
می تواند بعنوان یک #محک?
برای ارزیابی #دلهای پاک قرار بگیرد.??
#رفیق_آسمونے
#شهدا
پلاک 10
#سیره_شهدا ??
مادرش میگوید ، یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت !
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت ،
یکی از دوستانم بود ، پرسیدم ، چکار داشت؟!
گفت ، هیچی ، خبر قبول شدنم را در دانشگاه داد!
گفتم ، چی؟؟ ، گفت ، می گوید رتبه اول کنکور شده ای !!
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ،
رتبه اول؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت ، اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم !
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت ، می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!…
#شهیداحمدرضا_احدی
? پلاک 10