استاد رائفی پور :
استاد رائفی پور :
هیئتی که ذکر امام مهدی در آن نباشد ، باطل است. اصلا برای امام حسین اشک می ریزی که مردم امام زمانشان را تنها گذاشتند ، یاد بگیری امام زمان خودت را تنها نذاری ، یعنی در هیئت تو باید تربیت بشوی برای ظهور. برو با دلت کاری بکن که همانطور که برای امام حسین اشک میریزی ، برای امام زمان هم اشک بریزی.???
ای فرزند آدم!
❣️ #امام_حسین علیه السلام
?یا ابنَ آدَمَ! اُذکُر مَصرَعَکَ وَ فی قَبرِکَ مَضجَعَکَ وَ مَوقِفَکَ بَینَ یَدَیِ اللهِ، تَشهَدُ جَوارِحُکَ عَلَیکَ
?ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالی که اعضایت علیه تو شهادت می دهند.
?ارشادالقلوب، ج ۱، ص۷۴
توسعه عزاداری
? توسعه عزاداری ?
⚫️ یزید از اهل سنت بیش از شیعیان قتل عام کرد.
برخی یاران حسین شیعه نبودند.
? عاشورا محل اتحاد شیعه و سنی است.
⬅️ باید در یک فضای توام با اخوت اسلامی برای امام حسین علیه السلام عزاداری کرد.
? باید با تشکیل جلسات مشترک شیعه و سنی عزاداری حسین علیه السلام را توسعه داد.
♻️ ما باید صدای عزاداری حسین علیه السلام را به گوش همه ی جهانیان برسانیم. ???
#یاران_ثارالله
#یاران_ثارالله
عمر بن علی (ع):
عمر بن علی در میدان جنگ خائف و فراری نیست. وی همچنان جهاد کرد تا شهید شد.
اول قاتل برادر خود (رجز بن بدر) را به جهنم فرستاد، پس از رجز خوانان خود را بر صف منافقان زد و بسیاری از ایشان را بر خاک انداخت تا ان که به پدر بزرگوار خود ملحق گردید.
#معرفی_مختصر
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#یا_اباعبدالله
#یا_اباعبدالله ??
ای دلبر و دلدار اباعبدالله
ای سرور و سالار اباعبدالله
ما را بنویسید فدایی عشق
ای عشقِ علمدار اباعبدالله
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#نکته_ایی_تاریخی
#نکته_ایی_تاریخی
هنگامى که امام(علیه السلام) با سپاه اندک خویش درمسیرکوفه به «قصر بنى مقاتل» رسید در آنجا خیمه اى توجّهش را جلب کرد، پرسید:
«این خیمه از کیست؟» گفتند: «عبیدالله بن حرّجعفى». امام(علیه السلام) «حجّاج بن مسروق جعفى» را به نزد او فرستاد. حجّاج به خیمه عبیدالله بن حرّ آمد، سلام کرد و گفت:
اى پسر حرّ! به خداسوگند! اگر شایسته آن باشى که بپذیرى خداوند به تو کرامتى عظیم هدیه کرده است.
گفت: کدام کرامت؟
حجّاج پاسخ داد: این حسین بن على(علیه السلام) است، که تو را به یارى خویش فرا مى خواند. پس اگر در رکاب آن حضرت با دشمنانش نبرد کنى، پاداش بزرگى نصیب تو خواهد شد و اگر کشته شوى، به فیض شهادت نایل گردى.
«عبیدالله بن حرّ» گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر آن که بیم داشتم حسین بن على(علیه السلام) به کوفه قدم گذارد و من آنجا باشم و یارى اش نکنم. در کوفه هیچ یاورى نمانده مگر آن که به دنیا رو کرده است، خدمت امام برگرد و این مطلب را به عرضشان برسان.
حجّاج نزد امام آمد و ماجرا را به عرض امام(علیه السلام) رساند. امام برخاست و با تنى چند از یاران خود به نزد عبیدالله بن حرّ آمد. عبیدالله از امام(علیه السلام) استقبال گرمى به عمل آورد و امام نشست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
(امّا بعد! اى پسر حرّ! همشهریان تو این نامه ها را برایم نوشتند و خبردادند که همگى بر یارى من متّفق اند و در کنار من ایستاده و با دشمنانم پیکار خواهند کرد. و از من خواستند که نزدشان بروم و من نیز آمدم. ولى گمان نمى کنم که آنان بر عهدشان پایدار بمانند، زیرا آنان بر کشتن پسر عمویم ـ مسلم بن عقیل(رحمه الله) ـ و یارانش (با دشمنان) همکارى کردند، و همگى با پسر مرجانه ـ عبیدالله بن زیاد ـ که از من مى خواهد با یزید بیعتکنم، همراه شده اند. و تو اى پسر حرّ بدان! به یقین خداوند در برابر کارهایى که انجام داده اى و گناهانى که در ایّام گذشته مرتکب شده اى، از تو بازخواست خواهد کرد، و من در این لحظه از تو مى خواهم که با آب توبه گناهانت را شستشو دهى و تو را به یارى خاندان اهلبیت(علیهم السلام) فرا مى خوانم.
اگر حقّمان را به ما دادند خدارا بر آن شکرکرده و مى پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند تو در طلب حق، از یاوران من خواهى بود و در هر دو صورت زیانى نخواهى دید).
عبیدالله بن حرّ عرض کرد: به خداسوگند! اى فرزند رسول الله(صلى الله علیه وآله) اگر در کوفه کسانى بودند که تو را یارى کرده و در رکابت پیکار مى نمودند، من مقاوم ترین آنان در برابر دشمنانت بودم. ولى من در کوفه شاهد بودم که مدّعیان پیروى تو از ترس بنى امیّه و شمشیرهایشان به خانه هاى خود خزیدند. تو را به خداسوگند که این خواهش را از من مکن. من هر چه بتوانم ـ از کمک هاى مالى ـ از تو دریغ نخواهم کرد این اسب را از من بپذیر که در پى کسى با آن روان نشدم مگر آن که بر او دست یافتم و با آن از مهلکه اى نگریختم جز آن که نجات یافتم و این شمشیر را تقدیم تو مى کنم که به هر چه فرود آوردم آن را برید.
امام(علیه السلام) فرمود: اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم… من از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «هر کس فریاد استغاثه اهل بیتمرا بشنود و به یاریشان نشتابد خداوند وى را به رو در آتش دوزخ اندازد).
آنگاه امام حسین(علیه السلام) برخاست و به نزد یاران خود برگشت.