شهید باکری، شهرداری که رفتگر شد !
شهید باکری، شهرداری که رفتگر شد !
اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار اورمیه.
در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است. نزدیکتر رفتم، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود. کنجکاوم شد، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است.
آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت.
ادامه دادم، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی؟ رفتگر همیشگی چرا نیست؟ شما رو چه به این کارا؟ جارو رو بدین به من، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم.
زن رفتگر محله، مریض شده بود؛ بهش مرخصی نمی دادن میگفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم؛ رفته بود پیش شهردار، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش.
اشک تو چشمام حلقه زد. هر چی اصرار کردم، آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن، رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود.
پس برای تموم کردنِ نماز عجلهنکن..
❗️هر وقت تو نماز خوندنت عجله داشتی و خواستی زود تمومش کنی و بری ،
?به خودت یادآوری کن?
همهی اون چیزی که میخوای بعد از نماز بهش برسی،
و همهی اون چیزی که میترسی از دستش بدی…
به دست همون کسی است که در مقابلش ایستادهای
☘️پس برای تموم کردنِ نماز عجلهنکن…
بخوانید واقعا جالبه
☘️بخوانید واقعا جالبه ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
بعد از آنكه حضرت على صلوات الله عليه را در شب 19 ماه مبارک رمضان سال چهلم هجرت مضروب ساختند، آن حضرت در روزهاى آخر عمر شريفش، در بستر خوابيده بود، گاهى چشمهايش را باز مى كرد و مى فرمود:
«سَلُونى قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونى: هر چه مى خواهيد از من بپرسيد، قبل از آنكه از ميان شما بروم»
?صعصعة بن صوحان، يكى از حاضرين بود، عرض كرد:
☝️يا اميرالمؤمنين! آيا شما افضل هستيد يا حضرت آدم عليه السّلام؟
آقا چشمهاى مبارك خويش را گشوده و فرمود:
↩️«انسان خوب نيست از خودش تعريف كند، امّا براى اينكه، نعمتهاى الهى را در حق خودم اظهار كرده و نوعى شكرگزارى كرده باشم؛ جواب ترا مى گويم:
? خداوند متعال آدم را داخل بهشت كرد و تمام نعمتهايش را بر او مباح و حلال نمود، فقط او را از خوردن گندم مانع شد، و با وجود منع الهى، از آن گندم خورد؛ ولى براى من، گندم مباح بود، امّا از آن استفاده نكردم»
?صعصعه عرض كرد:
☝️شما افضل هستيد يا حضرت نوح؟
امام عليه السّلام فرمود:
?«زمانيكه قوم نوح او را اذيت و آزار رساندند؛ حضرت نوح آنها را نفرين كرد [و فرمود: (رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الاُرْضِ مِنْ الْكافِرينَ دَيّاراً): پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار!] و آنها هلاك شدند ولى من، با اين همه مصيبت و آزار، در عمر خود نفرين نكردم»
?صعصعه پرسيد:
☝️آيا شما افضل هستید يا ابراهيم خليل عليه السّلام؟
?فرمود: «ابراهيم عليه السّلام به خداوند عرضه داشت: (رَبِّ اَرِنى كَيْفَ تُحْىِ الْمُوتى ): (خداوندا ! به من نشان بده كه چگونه اين مردگان پوسيده را زنده خواهى كرد؟!)
خطاب رسيد: ابراهيم مگر به قدرت ما ايمان نياورده اى؟
عرض كرد: بلی ایمان آورده ام، اما مى خواهم قلبم مطمئن شود.
امّا ايمان من در مرتبه ايست كه (لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً): هرگاه تمام پرده هاى بين خالق و مخلوق برداشته شود، يقين و اطمينان من به حدّى است كه ذره ای كم و زياد نمى شود، يعنى در بالاترين درجه ايمان»
?صعصعه گفت:
☝️يا على! شما افضل هستید يا موسى عليه السّلام؟
?امام فرمود:
«زمانيكه خداوند تبارك و تعالى، حضرت موسى را به سوى فرعون فرستاد و به او يد بيضا و عصا را بعنوان معجزه عنايت كرد، و فرمان داد كه: برو بسوى فرعون. موسى عليه السّلام عرض كرد: (وَ لَهُمْ عَلَىَّ ذَنْبٌ فَاَخافُ اَنْ يَقْتُلُوْنِ): (پروردگارا ! آنان به اعتقاد خودشان، مرا گناهكار مى دانند؛ مى ترسم مرا بكشند.) و از خداوند درخواست كرد كه برادرش هارون را هم با او همراه كند.
امّا وقتيكه پيامبر بزرگوار اسلام صلّى اللّه عليه و آله مرا مأمور كرد سوره برائت را بسوى فرعون هاى مكّه ببرم و در موسم حج بخوانم، با آنكه بسيارى از پهلوانان و پدران و برادران آنها را در جنگ كشته بودم؛ ذرّه اى به دلم خوف نيامد و كسى را براى كمك و يارى نخواستم و به تنهائى سوره برائت را برده و بر آنها قرائت كردم»
?صعصعه عرض كرد:
☝️يا على! شما افضل هستید يا حضرت عيسى عليه السّلام؟
?امام فرمود:
«آنگاه كه آثار وضع حمل، در مادر عيسى ظاهر شد و خواست بچه اش را بدنيا آورد از طرف خداوند فرمان رسيد: مريم! از بيت المقدس بيرون رو كه اينجا جاى زايمان نيست؛ اينجا عبادتگاه است.
او بدستور الهى، به زير يك نخل خشك پناه برد. امّا وقتى مادر من، در مسجدالحرام آثار وضع حمل را ديد خواست كه از آنجا بيرون رود، خداوند امر فرمود: كه داخل خانه ی ما بيا! و ديوار كعبه شكافته شد، مادرم مرا در خانه خدا بدنيا آورد و سه روز مهمان پروردگارم بود»
(منبع: بحار الانوار )?جان عالم به فدای تو یا امیرالمومنین
راه شناخت کامل بودن دین مسلمان به اینهاست:
?امام سجاد “ع”
راه شناخت کامل بودن دین مسلمان به اینهاست:
حرف های بیهوده و بی معنی نمی زند،کمتر بحث و جدل می کند،بردبار صبور و خوش اخلاق است.???
?بحار۲/۱۲۹/۱۱
شش عملی که بعد از مرگ میماند
✨﷽✨
?شش عملی که بعد از مرگ میماند?
?امام صادق عليه السلام: سِتّةٌ يَلحَقنَ المؤمنَ بعدَ وَفاتِهِ: ولدٌ يَستَغفِرُ لَهُ، ومصحَفٌ يُخَلِّفُهُ، وغَرسٌ يَغرِسُهُ، وصَدَقَةُ ماءٍ يُجريهِ، وقَليبٌ يَحفِرُهُ، وسُنّةٌ يُؤخَذُ بها مِن بَعدِهِ ؛
?شش چيز است كه (ثواب آنها) بعد از وفات مؤمن به او مى رسد:
1⃣ فرزندى كه برايش آمرزش طلبد،
2⃣مصحفى كه از خود بر جاى گذارد،
3⃣نهالى كه بكارد،
4⃣صدقه آبى (مانند نهر و قنات) كه جارى سازد،
5⃣چاهى كه حفر كند
6⃣و سنّتى (و كردار نيكى) كه بعد از او به كار بسته شود.
?منتخب ميزان الحكمة: ۵۲۲
امام کاظم علیه السلام
?امام کاظم علیه السلام
?منْ أرادَ أن یكُنَ أقوَی النّاسِ فَلْیتَوكَّلْ عَلی اللهِ
?هر كه می خواهد كه قویترین مردم باشد بر خدا توكل نماید.
?فقه الرضا، ص۳۵۸
#حدیث