#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
?مغفرت اللهی….
(بخش دوم)
⁉️مغفرت یعنی چه؟ ما دیدیم؛ به فلانی گفتیم آقا معذرت میخواهم، یک دشنامی به شما دادم، من را ببخشید. او هم با ناز و کِبری، یا با خوش اخلاقی و لطفی، به هر صورتی، گفت خیلی خب صرف نظر کردیم. خیال کردیم غفران الهی هم از قبیل این بخشش هاست. فلان کس ظلم کرده، جنایت کرده، گناه کرده، در زمین فساد آفریده و برانگیخته، مستوجب عذاب خداست؛ بعد روز قیامت به خاطر قطره اشکی که او داشته است یا توجه و توسلی که او کرده است، خدا بگوید خیلی خب، حالا که اینجور شد ما هم از سر خطایای تو گذشتیم، تو را بخشیدیم. مغفرت خدا این است؟ [سَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ] این را میگوید؟
?نه … غفران یعنی التیام دادن و پر کردن یک خلأ. بدن شما یک جراحتی برمیدارد؛ این ران، این بازو، یک جراحت عمیقی برمیدارد، این لای گوشت از هم باز میشود؛ اینجا مرهمی به شما می
دهند. تا این میجوشد تا این میتراود، میزاید؛ تا بالاخره همجنس خود را، آن گوشت بدن، آن ماهیچه بدن، همسنخ خود را کنار خود به وجود میآورد.
?روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام میدهید، ضربتی بر روح وارد میکند و زخمی به وجود میآورد. چرا آقا؟ چرا میگوییم گناه ضربت بر روح است؟ برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر آن چیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل موردنظرش بازمیدارد.
?این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند. غفران یعنی چه؟ غفران یعنی این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه ای که در نفس او به وجود آمده است، این برطرف شود، این را میگویند غفران. چه جوری برطرف میشود؟ چه
جوری برطرف میشود آن نقیصه ای که در روح تو از سوی گناه به وجود آمده؟ با جبران کردن. آنکسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطه پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آنوقتی این عقبماندگیاش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.
⬅️یک مثال دیگر بزنم. شما سوار ماشین شدید، دارید میروید سر پنجاه فرسخی. اگر این ماشین در راه توقف کرد، شما چه شدید؟ عقب افتادی. جبران این عقب ماندگی به چیست؟ به اینکه یک خرده
تندتر بروید، یک خرده بی وقفه تر بروید.
?خدای متعال نمیگوید چون تو گناه کردی، حالا هرچه کار نیک بکنی، ما آن گناه را اصلاً از بین نخواهیم برد، لج نمیکند خدا [وَ إِنِّی لَغَفَّار] ما غافریم، ما خلأها را پر میکنیم، زخمها را التیام
میدهیم، اما برای چه کسی؟ [لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَی]، من بخشنده ام برای آنکه توبه کند.
⁉️توبه کند یعنی چه؟ یعنی برگردد. راه تکامل شما ازاینجا بود، شما اینطرفی میرفتید؛ حاضریم شما را ببخشیم، کِی؟ وقتی بروید به طرف تکامل، مجدداً به راه درست برگردید. [لِمَنْ تَابَ] توبه کند، یعنی برگردد. توبه یعنی برگشتن. ایمان خود را قوی کند، عمل صالح کند. نباید از عمل غافل بود و به سخن گفتن و دلخوش داشتن خود بسنده کرد.
بنابراین مغفرت یعنی پر کردن آن خلأهایی که زخمهای روح انسان اند، با پر کردن آنها انسان به کمال میرسد. این، شایسته است که انسان در راهش کوشش کند، مسابقه بدهد، سرعت بگیرد. مغفرت خیلی مهم است …
✍️برجسته ترین متفکر جهان معاصر #استاد_سید_علی_خامنه_ای (حفظه الله تعالی)
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
?مغفرت اللهی….
(بخش دوم)
⁉️مغفرت یعنی چه؟ ما دیدیم؛ به فلانی گفتیم آقا معذرت میخواهم، یک دشنامی به شما دادم، من را ببخشید. او هم با ناز و کِبری، یا با خوش اخلاقی و لطفی، به هر صورتی، گفت خیلی خب صرف نظر کردیم. خیال کردیم غفران الهی هم از قبیل این بخشش هاست. فلان کس ظلم کرده، جنایت کرده، گناه کرده، در زمین فساد آفریده و برانگیخته، مستوجب عذاب خداست؛ بعد روز قیامت به خاطر قطره اشکی که او داشته است یا توجه و توسلی که او کرده است، خدا بگوید خیلی خب، حالا که اینجور شد ما هم از سر خطایای تو گذشتیم، تو را بخشیدیم. مغفرت خدا این است؟ [سَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ] این را میگوید؟
?نه … غفران یعنی التیام دادن و پر کردن یک خلأ. بدن شما یک جراحتی برمیدارد؛ این ران، این بازو، یک جراحت عمیقی برمیدارد، این لای گوشت از هم باز میشود؛ اینجا مرهمی به شما می
دهند. تا این میجوشد تا این میتراود، میزاید؛ تا بالاخره همجنس خود را، آن گوشت بدن، آن ماهیچه بدن، همسنخ خود را کنار خود به وجود میآورد.
?روح شما اگر در مقام تمثیل، مانند جسمی باشد، هر گناهی که انجام میدهید، ضربتی بر روح وارد میکند و زخمی به وجود میآورد. چرا آقا؟ چرا میگوییم گناه ضربت بر روح است؟ برای خاطر اینکه روح باید تعالی پیدا کند و گناه، هر آن چیزی است که روح انسانی را یک گام از تعالی و تکامل موردنظرش بازمیدارد.
?این گناه حالا باید مغفرت پیدا کند. غفران یعنی چه؟ غفران یعنی این خلأ، این کمبود روح، این زخم روان، این نقیصه ای که در نفس او به وجود آمده است، این برطرف شود، این را میگویند غفران. چه جوری برطرف میشود؟ چه
جوری برطرف میشود آن نقیصه ای که در روح تو از سوی گناه به وجود آمده؟ با جبران کردن. آنکسی که با یک گناهی جان خود را از اوج انسانیت و تکامل و نقطه پرواز انسانی یک قدری منحط کرده و دور انداخته، آنوقتی این عقبماندگیاش جبران شده است که یک مقداری برود بالا.
⬅️یک مثال دیگر بزنم. شما سوار ماشین شدید، دارید میروید سر پنجاه فرسخی. اگر این ماشین در راه توقف کرد، شما چه شدید؟ عقب افتادی. جبران این عقب ماندگی به چیست؟ به اینکه یک خرده
تندتر بروید، یک خرده بی وقفه تر بروید.
?خدای متعال نمیگوید چون تو گناه کردی، حالا هرچه کار نیک بکنی، ما آن گناه را اصلاً از بین نخواهیم برد، لج نمیکند خدا [وَ إِنِّی لَغَفَّار] ما غافریم، ما خلأها را پر میکنیم، زخمها را التیام
میدهیم، اما برای چه کسی؟ [لِمَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَی]، من بخشنده ام برای آنکه توبه کند.
⁉️توبه کند یعنی چه؟ یعنی برگردد. راه تکامل شما ازاینجا بود، شما اینطرفی میرفتید؛ حاضریم شما را ببخشیم، کِی؟ وقتی بروید به طرف تکامل، مجدداً به راه درست برگردید. [لِمَنْ تَابَ] توبه کند، یعنی برگردد. توبه یعنی برگشتن. ایمان خود را قوی کند، عمل صالح کند. نباید از عمل غافل بود و به سخن گفتن و دلخوش داشتن خود بسنده کرد.
بنابراین مغفرت یعنی پر کردن آن خلأهایی که زخمهای روح انسان اند، با پر کردن آنها انسان به کمال میرسد. این، شایسته است که انسان در راهش کوشش کند، مسابقه بدهد، سرعت بگیرد. مغفرت خیلی مهم است …
✍️برجسته ترین متفکر جهان معاصر #استاد_سید_علی_خامنه_ای (حفظه الله تعالی)
#شرح_نهج_البلاغه (شرح حکمت ۵٩)
#شرح_نهج_البلاغه
(شرح حکمت ۵٩)
?امام(ع) در اين کلام حکیمانه مى فرمايد:
?منْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ
كسى كه تو را بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد.
?اين سخن نظير حديثى است که از امام باقر(ع) مى خوانيم [اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكيكَ وهُو لَكَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن يُضحِكَكَ وَهُو لَكَ غاشٍّ] از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند ولى خيرخواه توست از كسى كه تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گويد و حقايق را وارونه نشان مى دهد، پيروى مكن و نظير اين است كه فرمودند: دوست تو كسى است كه تو را نهى كند، نه آن كس كه تو را تشويق كند و اين سخن كه خداى رحمت كند كسى را كه عيبهاى مرا نشانم دهد
?اصلا تحذير به همین معناست؛ یعنی شناساندن انسان به چيزى كه مصلحت او در آن است و زيان و خطر را از او دفع مى كند و اينكه امام مىفرمايد چنين شخصی مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد مفهومش اين است كه بايد از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و اصلا نباید برنجی و ناراحت شوی؛ حتی بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت
?در روایت داریم که دوستان خوب كسانى هستند كه هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمايند. و اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست تحذيركننده خطری را حس کرده و پيش از خطر هشدار داده است که چه بسا سبب برطرف شدن مشکلات مهمى شود
? @ashora_karbala
#شرح_نهج_البلاغه
(شرح حکمت ۵٩)
?امام(ع) در اين کلام حکیمانه مى فرمايد:
?منْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ
كسى كه تو را بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد.
?اين سخن نظير حديثى است که از امام باقر(ع) مى خوانيم [اِتَّبِعْ مَنْ يُبْكيكَ وهُو لَكَ ناصِحٌ وَلا تَتَّبِع مَن يُضحِكَكَ وَهُو لَكَ غاشٍّ] از كسى پيروى كن كه تو را مى گرياند ولى خيرخواه توست از كسى كه تو را مى خنداند اما به تو دروغ مى گويد و حقايق را وارونه نشان مى دهد، پيروى مكن و نظير اين است كه فرمودند: دوست تو كسى است كه تو را نهى كند، نه آن كس كه تو را تشويق كند و اين سخن كه خداى رحمت كند كسى را كه عيبهاى مرا نشانم دهد
?اصلا تحذير به همین معناست؛ یعنی شناساندن انسان به چيزى كه مصلحت او در آن است و زيان و خطر را از او دفع مى كند و اينكه امام مىفرمايد چنين شخصی مانند كسى است كه به تو بشارت مى دهد مفهومش اين است كه بايد از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى و اصلا نباید برنجی و ناراحت شوی؛ حتی بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت
?در روایت داریم که دوستان خوب كسانى هستند كه هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند و هم نسبت به خطرات آگاه نمايند. و اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست تحذيركننده خطری را حس کرده و پيش از خطر هشدار داده است که چه بسا سبب برطرف شدن مشکلات مهمى شود
خودت را به دریا وصل کن......
?خودت را به دریا وصل کن……
✍️استاد سید محمدمهدی #میر_باقری
?ابلیس از خدای متعال چند چیز خواست، یکی مهلت خواست، خدای متعال فرمود «یوم الوقت المعلوم» به تو مهلت می دهیم. یکی لشکر خواست، خدای متعال به او قوا داد؛ به او لشکر ظلمت داد؛ حرص، حسد، بخل، محبت دنیا، تکبر، اگر خدای نکرده این صفات در انسان هست آدم باید بداند که اینها لشکر شیطان است،شیطان با این لشکر هجوم می آورد و مومن را زمین گیر می کند.
?سومین چیزی که شیطان از خدا خواسته و اجابت هم شده این است که شیطان از خدا فرزند خواست؛ گفت به من هم نسل بده، خدای متعال به تعداد هر فرزندی که به آدم داده در بعضی نقلها هست دو فرزند به او داده، عمرهایشان هم از ما طولانی تر است؛ لذا در روایات دارد گاهی شیطان برای یک مومن به اندازه دو قبیله بزرگ، لشکر گسیل می کند.
? قبیله «ربیعه و مضر»، ذکر شده در روایات، مومن را محاصره می کنند و برای چشم و گوش و زبانش نقشه می کشند و دائماً هم دور مومن می چرخد؛ دور مومن طواف می کند تا به نحوی دستش را به مومن برساند؛ و اگر شیطان دستش را به مومن برساند اینقدر نجس است که آدم را نجس می کند، مگر این که انسان به دریا متصل باشد زیرا این اتصال تاثیر نجاست را زائل می کند.
?این دریا وجود مقدس امیرالمومنین است؛ لذا متقین چون وصل به دریا هستند «إنَّ الذین اتَّقوا إذا مسَّهم طائف من الشَّیطان تذکّروا فاذا هم مبصرون» متقین (شیعیان)، در حریم امیرالمومنین هستند «شِيعَتِهِمْ هُمُ الْمُتَّقُون»
?یکی از اساتید می گفت اگر انسان زیرک، جنس قیمتی داشته باشد، اول می گذارد در ویترین مغازه اش اگر دید عتیقه فروش ها می آیند دورش می گویند این چند است، این چطور است، می فهمد این چیز قیمتی است پنهانش می کند و در صندوقچه می گذارد، مومن هم اینطور است وقتی می بیند شیطان هی دورش آمده می فهمد یک خبری هست.
? این قاعده کلی در مورد شیطان هست که هر وقت دیدید هجوم شیطان سنگین شد بدانید یک خبری است، هر وقت دیدید شبها برای نماز شب راحت بلند می شوید؛ اما آن شبی که می بینید هرچه می خواهید بلند شوید؛ شیطان شما را گرفته ؛ بدانید آن شب خبری است؛ اگر بلند شدید یک چیزی گیرتان می آید؛ این علامت در ذهن مبارکتان باشد.
? دیدید خیلی وقت ها آدم راحت غیبت نمی کند، ولی یک جایی می خواهد یک جمله نگوید جانش به حلقش می رسد؛بدانید خیر همانجاست، مقاومت کنید از این معبر عبور کنید؛ آن وقت درها به رویتان باز می شود؛ خیلی وقتها آدم می خواهد چشمش را نگه دارد، راحت نگه می دارد؛ اما جایی که دیدید نگاه نکردن سخت شد، در همانجا شما تمرکز کنید چون بدانید شیطان آنجا تمرکز کرده یک چیزی پشتش هست، این ملعون می فهمد که کجا خیر هست و همانجا تلاش میکند که آن را سد کند.
#تفسیر_قرآن_کریم (تفسیر آیه ٩ و ۱۰ سوره هود)
#تفسیر_قرآن_کریم
(تفسیر آیه ٩ و ۱۰ سوره هود)
?در این آیات گوشه هائى از حالات افراد ضعیف الایمان تشریح شده، همان نقاط ضعفى که انسانها را به راه هاى تاریک و فساد مى کشاند
? میفرماید: از نقطه ضعفهای این افراد، کم ظرفیتى در برابر مشکلات است، آیه میگوید: و هر گاه نعمت و رحمتى به انسان بچشانیم، و سپس آن را از او بر گیریم، او مأیوس و نومید مى شود و به کفران و ناسپاسى بر مى خیزد. گر چه در این آیه، سخن از انسان به طور کلى به میان آمده، ولى کلمه انسان در این گونه آیات اشاره به انسان هاى تربیت نایافته و خودرو و بى ارزش است
?نقطه ضعف بعدی آنها، این است که هنگامى که در ناز و نعمت فرو مى روند، چنان خودباختگى و غرور و تکبر بر آنها چیره مى شود، که همه چیز را فراموش مى کنند، آیه میفرماید: اگر نعمت هائى بعد از ناراحتى ها به این انسان برسد، چنان مغرور مى شوند که مى گویند: دیگر همه مشکلات و ناراحتى هاى من برطرف شد و هرگز باز نخواهد گشت، و به همین جهت، شادى و سرور بى حساب و فخرفروشى و غرور بى جا سر تا پاى او را فرا مى گیرد، آن چنان که از شکر نعمت هاى پروردگار غافل مى گردد.
? همه این صفات؛ پدیده هائى هستند از کوتاهى فکر و کمى ظرفیت. و اختصاص به گروه معینى ندارد، بلکه یک سلسله اوصاف عمومى براى افراد ضعیف الایمان است. برعکسِ افراد باایمان، که روحى بزرگ و فکرى بلند، سینه اى گشاده و ظرفیتى وافر دارند، که نه دگرگونى هاى روزگار آنها را تکان مى دهد، نه سلب نعمت ها آنان را به ناسپاسى و نومیدى مى کشاند، و نه روى آوردن نعمت ها آنها را در غرور و غفلت فرو مى برد.
#تفسیر_قرآن_کریم (تفسیر آیه ٩ و ۱۰ سوره هود)
#تفسیر_قرآن_کریم
(تفسیر آیه ٩ و ۱۰ سوره هود)
?در این آیات گوشه هائى از حالات افراد ضعیف الایمان تشریح شده، همان نقاط ضعفى که انسانها را به راه هاى تاریک و فساد مى کشاند
? میفرماید: از نقطه ضعفهای این افراد، کم ظرفیتى در برابر مشکلات است، آیه میگوید: و هر گاه نعمت و رحمتى به انسان بچشانیم، و سپس آن را از او بر گیریم، او مأیوس و نومید مى شود و به کفران و ناسپاسى بر مى خیزد. گر چه در این آیه، سخن از انسان به طور کلى به میان آمده، ولى کلمه انسان در این گونه آیات اشاره به انسان هاى تربیت نایافته و خودرو و بى ارزش است
?نقطه ضعف بعدی آنها، این است که هنگامى که در ناز و نعمت فرو مى روند، چنان خودباختگى و غرور و تکبر بر آنها چیره مى شود، که همه چیز را فراموش مى کنند، آیه میفرماید: اگر نعمت هائى بعد از ناراحتى ها به این انسان برسد، چنان مغرور مى شوند که مى گویند: دیگر همه مشکلات و ناراحتى هاى من برطرف شد و هرگز باز نخواهد گشت، و به همین جهت، شادى و سرور بى حساب و فخرفروشى و غرور بى جا سر تا پاى او را فرا مى گیرد، آن چنان که از شکر نعمت هاى پروردگار غافل مى گردد.
? همه این صفات؛ پدیده هائى هستند از کوتاهى فکر و کمى ظرفیت. و اختصاص به گروه معینى ندارد، بلکه یک سلسله اوصاف عمومى براى افراد ضعیف الایمان است. برعکسِ افراد باایمان، که روحى بزرگ و فکرى بلند، سینه اى گشاده و ظرفیتى وافر دارند، که نه دگرگونى هاى روزگار آنها را تکان مى دهد، نه سلب نعمت ها آنان را به ناسپاسى و نومیدى مى کشاند، و نه روى آوردن نعمت ها آنها را در غرور و غفلت فرو مى برد.