شبتون بخیر
خدایا?
درهای رحمتت را??
بروی دوستانم بگشا??
خیروبرکت??
سلامتی??
آرامش ??
وخوشبختی رادر زندگیشان??
جاری فرما ? ??
آمین یا رَبَّ ?
شبتون بخیر ??
قلب نوجوان
?قلب نوجوان، مثل زمین بایر است. هر بذری در آن کاشته شود می پذیرد…پس قبل از اینکه دیر شود و قلبت مملو از بذر نامرغوب گردد، بذر مرغوب بکار.
? امیرالمؤمنین (عليه السلام) :
? إنَّما قَلبُ الحَدَثِ كَالارضِ الخاليَةِ ما اُلقىَ فيها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛
?نهج البلاغه ص393 ، نامه 31
امام على عليه السلام:
امام على عليه السلام:
حكمت گمشده مؤمن است، پس حكمت را حتى از منافقان فراگير
الحِكمَةُ ضَالَّةُ المُؤمِنِ، فَخُذِ الحِكمَةَ ولَو مِن أهلِ النِّفاقِ
نهج البلاغه، حکمت80
داستان آموزنده
??داستان آموزنده
✍?شیخی بود که به شاگردانش
عقیده می آموخت ،
لااله الاالله یادشان می داد.آن را برایشان شرح می داد
و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
?روزی یکی از شاگردانش
طوطی ای برای او هدیه آورد،
زیرا شیخ پرورش پرندگان را
بسیار دوست می داشت.
?شیخ همواره طوطی را محبت می کرد
و او را در درسهایش حاضر می کرد
تا آنکه طوطی توانست بگوید:
“""""""لااله الا اللّه"”
?طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت
اما یک روز شاگردان دیدند که
شیخ به شدت گریه می کند.
وقتی از او علت را پرسیدند گفت :
طوطی به دست گربه کشته شد.
?گفتند برای این گریه می کنی؟
اگر بخواهی یکی بهتر از آن را
برایت تهیه می کنیم.
?شیخ پاسخ داد:
من برای این گریه نمی کنم.
?ناراحتی من از اینست که
وقتی گربه به طوطی حمله کرد ،
طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
? با آن همه لااله الاالله که می گفت
وقتی گربه به او حمله کرد
آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد.
?زیرا او تنها با زبانش می گفت
و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
?سپس شیخ گفت می ترسم
من هم مثل این طوطی باشم !
?تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم
و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم
و آنرا ذکر نکنیم
زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
‼️آیا ما….
لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟
امام على عليه السلام:
امام على عليه السلام:
حكمت گمشده مؤمن است، پس حكمت را حتى از منافقان فراگير
الحِكمَةُ ضَالَّةُ المُؤمِنِ، فَخُذِ الحِكمَةَ ولَو مِن أهلِ النِّفاقِ
نهج البلاغه، حکمت80
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند:
? پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند:
?همانا علی همجوار و همسایه خداست، که خدا در کتاب عزیزش او را یاد کرده.
?قسمتی از خطبه غدیر