شهیده زینب کمایی(میترا)دختری که منافقین بخاطر حجابش اورا بشهادت رساندند.
شهیده زینب کمایی(میترا)دختری که منافقین بخاطر حجابش اورا بشهادت رساندند.
دفاع از حجاب در زمان کشف حجاب
حجتالاسلام عادل علوی، در کتاب زندگینامه آیتالله مرعشی نجفی به نام قبسات
دفاع از حجاب در زمان کشف حجاب
در زمان کشف حجاب بهوسیله رضاخان پهلوی، رئیس پلیس قم که فردی بسیار پست و رذل بود بهزور متوسل میشد تا از سر زنان مؤمن چادر و حجاب برگیرد. روزی در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام به میان زنان باحجاب و صالحی که برای زیارت رفته بودند، رفت و قصد داشت بازور حجاب زن مؤمنی را برگیرد که با فریاد و آه و ناله او و دیگر زنان حاضر در حرم، آیتالله مرعشی به آن قسمت میرود و وقتی موضوع را مشاهده میکند، غیرت و جوانمردی اسلامی وی به جوش میآید و چون نمیتواند خود را کنترل کند، سیلی محکمی به صورت رئیس پلیس میزند. او که سخت از این سیلی یکّه خورده بود، آیتالله مرعشی را تهدید به قتل میکند، اما روز بعد، وقتی رئیس پلیس مزبور وارد بازار میشود، قسمتی از سقف بازار بر سر وی فرومیریزد و در دم هلاک میشود و مردمی که از جریان باخبر بودند، این موضوع را از کرامات آیتالله مرعشی به شمار میآورند.
?قبسات؛بخش کرامات
دفاع از حجاب در زمان کشف حجاب
حجتالاسلام عادل علوی، در کتاب زندگینامه آیتالله مرعشی نجفی به نام قبسات
دفاع از حجاب در زمان کشف حجاب
در زمان کشف حجاب بهوسیله رضاخان پهلوی، رئیس پلیس قم که فردی بسیار پست و رذل بود بهزور متوسل میشد تا از سر زنان مؤمن چادر و حجاب برگیرد. روزی در حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام به میان زنان باحجاب و صالحی که برای زیارت رفته بودند، رفت و قصد داشت بازور حجاب زن مؤمنی را برگیرد که با فریاد و آه و ناله او و دیگر زنان حاضر در حرم، آیتالله مرعشی به آن قسمت میرود و وقتی موضوع را مشاهده میکند، غیرت و جوانمردی اسلامی وی به جوش میآید و چون نمیتواند خود را کنترل کند، سیلی محکمی به صورت رئیس پلیس میزند. او که سخت از این سیلی یکّه خورده بود، آیتالله مرعشی را تهدید به قتل میکند، اما روز بعد، وقتی رئیس پلیس مزبور وارد بازار میشود، قسمتی از سقف بازار بر سر وی فرومیریزد و در دم هلاک میشود و مردمی که از جریان باخبر بودند، این موضوع را از کرامات آیتالله مرعشی به شمار میآورند.
?قبسات؛بخش کرامات
#چادری ها لطفا نخوانند...
#چادری ها لطفا نخوانند…
.
روزهای اول جنگ، شهر اشغال شدهی #هویزه…
دختر جوانی را به همراه مادرش به مقر بعثی ها میآورند؛
یکی از مسئولین بعثی (ستوان عطوان) دستور میدهد #دختر را به داخل سنگرش بیاورند!
.
#مادر را بیرون سنگر نگه میدارند؛
لحظه ای شیون مادر قطع نمی شود…
.
دقایقی بعد بانوی جوان با حالتی مضطرب، دستان #خونی و #چادر و لباس پاره شده سراسیمه از داخل سنگر به بیرون فرار می کند…
تعدادی از سربازان به داخل سنگر می روند و با #جسد ستوان عطوان مواجه می شوند؛
.
دختر جوان هویزه ای حاضر نشده #عفتش را به بهای آزادی بفروشد و با سر نیزه، ستوان را به #هلاکت رسانده و حتی اجازه نداده #چادر از سرش برداشته شود…
خبر به گوش سرهنگ هاشم فرمانده مقر می رسد؛با دستور سرهنگ یک گالن بنزین روی دختر جوان خالی می کنند…
.
در چشم بهم زدنی #آتش تمام چادر بانو را فرا میگیرد و همانند شعله ای به این سو و آن سو میدود…
و لحظاتی بعد جز دودی که از #خاکستر بلند میشود چیزی باقی نمی ماند!!
.
فریادهای دلخراش مادر برای بعثی ها قابل تحمل نیست، مادر را نیز به همان سبک به #وصال جگر گوشه اش می رسانند…
.
#سلام_بر_زهرا_سلام_الله_علیها
#پرچمدار_عفاف_و_حجاب
تا چهل روز هر روز مسبّحات را بخوان
تا چهل روز هر روز مسبّحات را بخوان
مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی فرمودند: من با قدرت زیادی برای توفیق تشرّف به پیشگاه حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه تلاش كردم و در این راه ذكر و دعا و توسّلی كه بلد بودم فرو نگذاشتم ولی توفیق حاصل نشد،
شبی در عالم رؤیا به من گفته شد: شما در این راه موفق نخواهید شد، زیرا فلان صفت در شما هست، تا این صفت را داشته باشید لیاقت دیدار كعبه مقصود را نخواهید داشت، چون بیدار شدم توبه و انابه كردم و برای اصلاح خویشتن هر روز چند ساعت در حجره را میبستم و مشغول تلاوت قرآن میشدم، بعدها به نظرم رسید كه این مدت را در خارج شهر و در فضای آزاد در محضر قرآن باشم و لذا مدّتی طولانی همه روزه به صحرا میرفتم و ساعتها در محضر قرآن بودم و تلاش میكردم كه قرآن را با تدبیرو تعقّل تلاوت كنم و اعمال و عقاید خود را با آن تطبیق نمایم.
روزی مشغول تلاوت قرآن بودم، صدائی شنیدم كه به من گفت: «تا چهل روز هر روز مسبّحات را بخوان و شبهای جمعه سوره مباركه اسراء را بخوان، بعد از چهل روز من میآیم و تو را به محضر شریف حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه میبرم.
⬅️«مسبّحات» عبارتند از سورههایی كه با «سبح» «یسبح» «سبحان» آغاز میشوند و آنها عبارتند از سورههای - اسراء و حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن، اعلی.
⬅️امام باقر (ع) میفرمایند: هر كس شبها پیش از آنكه بخوابد همه مسبّحات را بخواند نمیمیرد، جز اینكه حضرت قائم (ع) را درك كند و اگر قبل از ظهور آن حضرت بمیرد در بهشت همسایه حضرت رسول (ص) میشود،
و در مورد سوره اسراء را نیز امام صادق (ع) فرمودند: هر كس هر شب جمعه سوره اسراء را بخواند نمیمیرد جز اینكه حضرت قائم (ع) را درك كند و از یاران او باشد.
شیخ حسن علی اصفهانی میگوید: تا چهل روز هر روز مسبّحات را خواندم و شبهای جمعه سوره اسراء را خواندم، روز چهلم آن شخص آمد و گفت: بیا.
مقداری راه رفتم به درهای رسیدم در سرازیری دره به من گفت: من راهنما بودم من میروم هنگامی كه تو به آخر دره برسی وجود مقدس حضرت كعبه مقصود را بر فراز تپه خواهی دید.
چیزی نگذشت وجود مقدّس حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه را در هاله ای از نور بر فراز تپه دیدم،
فرمودند: اگر بخواهی یكبار دیگر مرا ببینی وعده من و شما در حرم مطهّر جدّ بزرگوارم علی بن موسی الرضا (ع)، این را فرمودند و از چشمم غایب شد، مدتها گریستم و مهیّای سفر شدم، در مدت چهل روز خودم را به مشهد مقدس رسانیدم، غسل كردم و وارد حرم شدم، كعبه مقصودم را باز در بالای سر امام رضا (ع) دیدار كردم حضرت فرمودند:
وعده من و شما در حرك مطهر جدّ بزرگوارم «امام» حسین (ع) این را فرمودند و از چشمم غایب شدند، شروع كردم به سر و صورت خود زدن، جمعیتی در اطراف من گرد آمدند كه چه شده؟ به هر شكلی بود بر خودم مسلط شدم و از میان جمعیت بیرون رفتم، 10 روز در مشهد اقامت نمودم و سپس راهی عتبات عالیات شدم.
دو ماه در راه بودم و بعد از دو ماه به سرزمین مقدس كربلا رسیدم، غسل كردم، وارد حرم حسینی شدم، خورشید امامت را در حرم امام حسین (ع) زیارت كردم و خود را بر قدمهای مباركش انداختم.
حضرت فرمودند: شیخ حسن حاجتت چیست؟
گفتم: آقا آنچه من فقط از شما میخواهم این است كه هر كجا باشم بتوانم شما را زیارت كنم،
⬅️فرمودند: هر وقت خواستی مرا زیارت كنی آیات آخر سوره مباركه حشر را با دعای عهد بخوان، این آیه ها عبارتند
از آیه «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ» تا آخر سوره حشر از آیه 21 الی 24
و دعای عهد عبارت است از دعای «اَلّلهُمَّ رَبِّ النُّورِ الْعَظیم» كه محدث قمی در اواخر مفاتیح آورده است.
? هزار یک کلمه
محبوب ترین عمل
?محبوب ترین عمل?
?پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «قالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ اَحَبُّ ما تَعَبَّدَ لِی بِهِ عَبْدِی النُّصْحُ لِی؛ خداوند عزّ وجل فرمود: محبوب ترین چیزی که بنده من به آن مرا عبادت می کند، خیرخواهی برای من [و در راه رضایت من] است.» در واقع، با خیرخواهی گستره بندگی خداوند بیش تر می شود و این تنها ناصح نیست که بندگی می کند؛ بلکه نصیحت پذیرها نیز در مسیر بندگی قرار می گیرند.
?بالاترین منزلت
هر کس در مسیر خیرخواهی مردم قدم بردارد، از باب «اَلْخَلْقُ کُلُّهُمْ عِیالُ اللّهِ» در مسیر خدا قدم برداشته و حرکت در مسیر الهی باعث بالا رفتن مقام و منزلت اخروی او می شود.
?پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اِنَّ اَعْظَمَ النّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللّهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ اَمْشاهُمْ فِی اَرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ؛ به راستی بلندمرتبه ترین مردم در پیشگاه خداوند در قیامت کسی است که از همه بیش تر تلاش در خیرخواهی مردم کرده است.»
?برترین عمل
?امام صادق علیه السلام فرمود: «عَلَیْکُمْ بِالنُّصْحِ لِلّهِ فِی خَلْقِهِ فَلَنْ تَلْقاهُ بِعَمَلٍ اَفْضَلَ مِنْهُ؛ بر شما لازم است که خیرخواه خلق خدا برای [رضای] خدا باشید؛ چرا که هرگز با عملی که با فضیلت تر از خیرخواهی باشد خدا را [در روز قیامت [ملاقات نخواهید کرد.