حق زبان
?حق زبان
?امام سجاد(ع):
اما حق زبانت بر تو آنست که از فحشا و منکرات دورش نگهداری و به گفتن کلمات خوب و نافع عادتش دهی و وادارش کنی که با ادب و خوب سخن گوید و از زیاد گفتن و بیخود چرخیدن در دهان منعش نمایی تا سکوت را رعایت کند مگر در جایی که نیاز به تکلم باشد و نفعی برای دنیا و آخرت داشته باشد و نگذاری سخنی که فایده و نفعی ندارد و جز ضرر و زیان حاصلی در آن متصور نیست؛ از دهان تو خارج شود بعد از آنکه عقل و نقل بر مضر بودن و بد بودن آن دلالت دارد؛ زیرا که زینت عاقل به عقلش در خوبی گفتار و درست سخن گفتن است و حول و قوهای نیست مگر به حول و قوه خداوند بزرگ.
?منبع: رساله حقوق امام سجاد(ع)
#احکام
#احکام
?بعضی از متدینین در حلال و حرام بودن چیزی وسواس دارند، حتی وقتی به میهمانی دعوت و یا هدیه ای برایشان می آورند. ولی بر طبق قانون حلیت هر گاه تردید بر حلال و حرام بودن داشتید آن چیز حلال است.
مگر آن که دلیل حرام بودن آن مشخص باشد❗️
?پس هر گاه : هر گاه بر حلال و حرام بودن چیزی شک داشتی از قانون حلیت بهره ببر و آن را حلال بدان.
#احکام
#احکام
?بعضی از متدینین در حلال و حرام بودن چیزی وسواس دارند، حتی وقتی به میهمانی دعوت و یا هدیه ای برایشان می آورند. ولی بر طبق قانون حلیت هر گاه تردید بر حلال و حرام بودن داشتید آن چیز حلال است.
مگر آن که دلیل حرام بودن آن مشخص باشد❗️
?پس هر گاه : هر گاه بر حلال و حرام بودن چیزی شک داشتی از قانون حلیت بهره ببر و آن را حلال بدان.
حاج اسماعیل آقا دولابی :
حاج اسماعیل آقا دولابی :
?روزی که فهم انسان باز شود، خواهد دید که ابتلائات و گرفتاریهایی که خدا برای او پیش آورده است، چه خیرهایی برای او داشته و خداوند از رهگذر آنها محبتی به او کرده که در خوشی ها و نعمتها چنان محبتی به او نکرده است.
?به همین خاطر است که وقتی خدا پرده را برمیدارد، انسان غصه میخورد که چرا به خاطر ابتلائات و محرومیتهای دنیا غصه خورده است و آن روز بیش از آنچه برای نعمتها و گشایشها شاکر است، بخاطر محرومیتها و ابتلائات شاکر خواهد بود.
منبع : مصباح الهدی، ۵۰
ساده زیستی برای مسئولان واجب است.
?ساده زیستی برای مسئولان واجب است.?
?أوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌغَرْثَي وَ أَكْبَادٌ حَرَّي أَوْ أَكُونَكَمَا قَالَ الْقَائِلُ
وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَهٍ
وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَي الْقِدِّ
?أ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَاأَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لاَ أُشَارِكُهُمْ فِيمَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَهً لَهُمْفِي جُشُوبَهِ الْعَيْشِ
?و من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايي باشد ازگرسنگي به پشت دوخته، و جگرهايي سوخته. ياچنان باشم كه گوينده سروده:
درد تو اين بس كه شب سير بخوابي
و گرداگردت جگرهايي بود درآرزوي پوست بزغاله
?آيا بدين بسنده كنم كه مرا امير مؤمنان گويند، ودر ناخوشايندهاي روزگار شريك آنان نباشم يا درسختي زندگي نمونه اي برايشان نشوم.
?(نهج البلاغه نامه 35)
حاج آقا دولابی:
?حاج آقا دولابی:
?وقتی کسی را همه طرد کردند، آن وقت خدا او را پناه می دهد و می گوید خودم تو را می خواهم.
?کلُّ ذَنبِکَ مَغفُورٌ سِوَی الاِعراضِ عَنِّی اُدنُ مِنِّی، اُدنُ مِنّی، اُدنُ مِنّی
?همه ی گناهانت جز روگرداندن از من بخشیده شده است؛ به من نزدیک شو، به من نزدیک شو، به من نزدیک شو.
? آن قدر حق تعالی با ما مدارا کرد که «حَتّی کَاَنّی لا ذَنبَ لی». گویا ما اصلاً گناهی انجام نداده ایم. بلکه بالاتر، آن قدر به ما لطف و محبّت فرمود که گویا ما به او لطف و منّت داریم. «کَاَنَّ لیَ التَّطَوُّلَ عَلَیکَ» و آن قدر مدارا کرد که گویا ما امیریم و او مأمور، ما دستور می دهیم و او اجرا می کند؛ «اُدعُونی اَستَجِب لَکُم».
✍️ مهدی طیّب، کتاب مصباح الهدی ص 178