آیت الله فاطـــمی نـــیا
?آیت الله فاطـــمی نـــیا:
حضرت اميرالمومنين ع به كميل
می فـــرمايند : هر وقت از چيزی
#تـــرسيدی بگـــو:
لا حــــول و لا قـــــوة الا بالله علی
العـظیـــم» چقــدر اين فـــــرمايش
زيباست! اين يعنی #باور ڪن ڪه
هيچ برگــــی هم بدون اذن خدا از
درخت جدا نميشود هــــمه چيز به
اذنالله است اين شناختخداست.
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خوشا به حال کسی که خطای خود را ببیند و به عیب خود توجه داشته باشد
و عیوب دیگران را ندیده بگیرد و خود را کامل و بینقص نبیند،
بلکه در موارد خطا و اشتباه خود را خطاکار ببیند.
? در محضر بهجت، ج١، ص٣٠٠
دعا صفای دل می خواهد نه صورت زیبا
دعا صفای دل می خواهد نه صورت زیبا
سعید بن مسیب گفت سالی قحطی روی داد مردم برای درخواست باران از خداوند، اجتماع کرده عرض نیاز می نمودند.
در میان آنها چشم به غلامی افتاد که بالای تلی رفت، از مردم جدا شد. نیروی مرموزی مرا به طرف او کشانید خواستم از کیفیت راز و نیاز غلام باخبر شوم. جلو رفته دیدم لبهای خود را حرکت می دهد ولی چیزی نشنیدم.
هنوز دعایش تمام نشده بود ابری فضای آسمان را پوشانید. غلام سیاه همین که ابر را مشاهده کرد سپاس خدای را بجای آورده راه خود را گرفت و از آنجا دور شد. باران شدیدی بارید به اندازه ای که ترسیدم سیل جاری شود.
من از غلام تعقیب کردم پنهانی از پی او رفتم وارد خانه علی بن الحسین زین العابدین (علیه السلام) شد. خدمت آنجناب رسیدم عرض کردم در خانه شما غلام سیاهی است اگر ممکن است بر من منت گذارید، او را خریداری کنم.
فرمود سعید چرا نبخشم که بفروشم؟! امر کرده متصدی غلامان هر چه غلام در خانه هست از نظر من بگذارند. همه غلامها را جمع کرد ولی آنکس را که جستجو می کردم در میان آنها نبود. عرض کرد آری فقط یک نفر هست که نگهبان اسب و شترها است (میرآخور) دستور داد او را نیز حاضر کردند تا وارد شد دیدم همان کسی است که بر فراز تل آهی جگرسوز داشت.
گفتم غلامی را که خریدارم همین است. زین العابدین (علیه السلام) فرمود غلام سعید مالک تو است با او برو.
غلام سیاه رو به من نموده گفت ما حملک علی ان فرقت بینی و بین مولای تو را چه واداشت که بین من و آقایم جدائی انداختی.
در جوابش گفتم آنچه در بالای تل از تو مشاهده کردم. این سخن را که شنید دست به درگاه خدا دراز کرد با نوائی جانسوز صورت به طرف آسمان بلند کرده گفت خدایا بین تو و من بود اکنون که پرده از روی آن برداشتی مرا نیز ببر و سوی خود برگردان.
حضرت زین العابدین (علیه السلام) و کسانی که حضور داشتند از نیایش با صفای او شروع به گریه نمودند من هم با اشک جاری بیرون آمدم. همین که به منزل رسیدم یک نفر از طرف زین العابدین (علیه السلام) پیغام آورد که آنجناب فرموده بود اگر مایلی تشییع جنازه رفیقت را بکنی بیا. با آن مرد به طرف منزل حضرت رفتم دیدم غلام در همان مجلس از دنیا رفته.
?اثبات الوصیه؛مسعودی
زندگی عاشقانه ی مذهبی#قسمت_بیست_و_یک
❤️زندگی عاشقانه ی مذهبی❤️
#شهید_امین_کریمی
#به_روایت_همسر
#قسمت_بیست_و_یک
#دلم_برایت_تنگ_شده
برنامه سوریهاش را به من نگفته بود! فقط گفت آموزش نیروهای اعزامی به سوریه را به عهده دارم.
گاهی کمی دیرتر به خانه میآیم….
کلی شکایت میکردم که بعد از ساعت کاری نماند و به خانه برگردد.
میخواست مرا هم سرگرم کند تا کمتر خانه باشم اما من برنامه ی باشگاه، استخر و … را طوری چیده بودم که وقتی ساعت کاری او به اتمام میرسد، به خانه بیایم.
دقیقاً این کار را انجام دادم تا سرم گرم نشود و از امین غافل نشوم!
به خانه میآمدم و دائماً تماس میگرفتم که من غذا را آماده کردم و منتظرت هستم، کجایی؟!
گاهی حتی بین روز مرخصی ساعتی میگرفت و به خانه میآمد!
میخندیدم و میگفتم بس که زنگ زدم آمدی؟
میگفت :نه، دلم برایت تنگ شده…
یک وقتایی که پنجشنبه و جمعه هم مأموریت داشت اواسط هفته مرخصی میگرفت و به خانه میآمد…
زندگی عاشقانه ی مذهبی#قسمت_بیست_و_یک
❤️زندگی عاشقانه ی مذهبی❤️
#شهید_امین_کریمی
#به_روایت_همسر
#قسمت_بیست_و_یک
#دلم_برایت_تنگ_شده
برنامه سوریهاش را به من نگفته بود! فقط گفت آموزش نیروهای اعزامی به سوریه را به عهده دارم.
گاهی کمی دیرتر به خانه میآیم….
کلی شکایت میکردم که بعد از ساعت کاری نماند و به خانه برگردد.
میخواست مرا هم سرگرم کند تا کمتر خانه باشم اما من برنامه ی باشگاه، استخر و … را طوری چیده بودم که وقتی ساعت کاری او به اتمام میرسد، به خانه بیایم.
دقیقاً این کار را انجام دادم تا سرم گرم نشود و از امین غافل نشوم!
به خانه میآمدم و دائماً تماس میگرفتم که من غذا را آماده کردم و منتظرت هستم، کجایی؟!
گاهی حتی بین روز مرخصی ساعتی میگرفت و به خانه میآمد!
میخندیدم و میگفتم بس که زنگ زدم آمدی؟
میگفت :نه، دلم برایت تنگ شده…
یک وقتایی که پنجشنبه و جمعه هم مأموریت داشت اواسط هفته مرخصی میگرفت و به خانه میآمد…
آخرالزمان در صنعت سینما
? آخرالزمان در صنعت سینما
✍️ چند سالی است که منونایتها، فراماسونرها و صهیونیستها تبلیغات جدیدی درباره وقوع #آخرالزمان به راه انداختهاند و از این رهگذر، با حاکم کردن فضای آخرالزمانی و نظامیگری بر جهان به منافع سیاسی و اقتصادی خود میرسند.
✍️ تاکنون در سایتهای آنها، پیشگوییهای متعدد آخرالزمانی درباره سالهای ۱۹۶۶، ۱۹۹۹، ۲۰۰۰، ۲۰۰۶ و ۲۰۰۹ شده و به #دروغ از آب درآمده است.
✍️ موضوع آخرالزمان به دلیل جذابیت و روایتهای متعدد و متفاوت، این پتانسیل را داشت که دستمایهی اتاق فکر #هالیوود قرار بگیرد و در جهت ترویج غیر مستقم مفاهیمی که به گونهای صهیونیسم بینالملل پیجوی آن بود، به کار رود.