رسول اللّه صلي الله عليه و آله
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : لَو كانَتِ الدُّنيا تَعدِلُ عِندَ اللّه ِ مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ ، ما أعطى كافِرا ولا مُنافِقا مِنها شَيئا .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : اگر دنيا در نزد خداوند به اندازه بال پشه اى مى ارزيد، چيزى از آن را به كافر و منافق نمى داد.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ الدُّنيا لَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ جَناحَ بَعوضَةٍ ، لَما سَقَى الكافِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا اگر در نزد خداوند ـ تبارك و تعالى ـ با بال پشه اى برابرى مى كرد ، [حتّى [جرعه آبى از آن را به كافر نمى نوشاند.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ نَعيمَ الدُّنيا أقَلُّ وأصغَرُ عِندَ اللّه ِ مِن خُرءِ بُعَيضَةٍ ، ولَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ جَناحَ ذُبابٍ لَم يَكُن لِمُسلِمٍ بِها لَحاقٌ ، ولا لِكافِرٍ خَلاقٌ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : ناز و نعمت دنيا در نزد خداوند ، كمتر و كوچك تر از فضله يك پشه ريز است. اگر دنيا در نظر خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت، نه مسلمانى به آن مى رسيد و نه كافرى از آن بهره اى مى يافت.
?کتابخانه حدیث شیعه
رسول اللّه صلي الله عليه و آله
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : لَو كانَتِ الدُّنيا تَعدِلُ عِندَ اللّه ِ مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ ، ما أعطى كافِرا ولا مُنافِقا مِنها شَيئا .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : اگر دنيا در نزد خداوند به اندازه بال پشه اى مى ارزيد، چيزى از آن را به كافر و منافق نمى داد.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ الدُّنيا لَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ جَناحَ بَعوضَةٍ ، لَما سَقَى الكافِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا اگر در نزد خداوند ـ تبارك و تعالى ـ با بال پشه اى برابرى مى كرد ، [حتّى [جرعه آبى از آن را به كافر نمى نوشاند.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ نَعيمَ الدُّنيا أقَلُّ وأصغَرُ عِندَ اللّه ِ مِن خُرءِ بُعَيضَةٍ ، ولَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ جَناحَ ذُبابٍ لَم يَكُن لِمُسلِمٍ بِها لَحاقٌ ، ولا لِكافِرٍ خَلاقٌ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : ناز و نعمت دنيا در نزد خداوند ، كمتر و كوچك تر از فضله يك پشه ريز است. اگر دنيا در نظر خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت، نه مسلمانى به آن مى رسيد و نه كافرى از آن بهره اى مى يافت.
?کتابخانه حدیث شیعه
رسول اللّه صلي الله عليه و آله
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : لَو كانَتِ الدُّنيا تَعدِلُ عِندَ اللّه ِ مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ ، ما أعطى كافِرا ولا مُنافِقا مِنها شَيئا .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : اگر دنيا در نزد خداوند به اندازه بال پشه اى مى ارزيد، چيزى از آن را به كافر و منافق نمى داد.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ الدُّنيا لَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ جَناحَ بَعوضَةٍ ، لَما سَقَى الكافِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا اگر در نزد خداوند ـ تبارك و تعالى ـ با بال پشه اى برابرى مى كرد ، [حتّى [جرعه آبى از آن را به كافر نمى نوشاند.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ نَعيمَ الدُّنيا أقَلُّ وأصغَرُ عِندَ اللّه ِ مِن خُرءِ بُعَيضَةٍ ، ولَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ جَناحَ ذُبابٍ لَم يَكُن لِمُسلِمٍ بِها لَحاقٌ ، ولا لِكافِرٍ خَلاقٌ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : ناز و نعمت دنيا در نزد خداوند ، كمتر و كوچك تر از فضله يك پشه ريز است. اگر دنيا در نظر خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت، نه مسلمانى به آن مى رسيد و نه كافرى از آن بهره اى مى يافت.
?کتابخانه حدیث شیعه
رسول اللّه صلي الله عليه و آله
رسول اللّه صلي الله عليه و آله : لَو كانَتِ الدُّنيا تَعدِلُ عِندَ اللّه ِ مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ ، ما أعطى كافِرا ولا مُنافِقا مِنها شَيئا .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : اگر دنيا در نزد خداوند به اندازه بال پشه اى مى ارزيد، چيزى از آن را به كافر و منافق نمى داد.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ الدُّنيا لَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ ـ تَبارَكَ وتَعالى ـ جَناحَ بَعوضَةٍ ، لَما سَقَى الكافِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ .
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : دنيا اگر در نزد خداوند ـ تبارك و تعالى ـ با بال پشه اى برابرى مى كرد ، [حتّى [جرعه آبى از آن را به كافر نمى نوشاند.
عنه صلي الله عليه و آله : إنَّ نَعيمَ الدُّنيا أقَلُّ وأصغَرُ عِندَ اللّه ِ مِن خُرءِ بُعَيضَةٍ ، ولَو عَدَلَت عِندَ اللّه ِ جَناحَ ذُبابٍ لَم يَكُن لِمُسلِمٍ بِها لَحاقٌ ، ولا لِكافِرٍ خَلاقٌ
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله : ناز و نعمت دنيا در نزد خداوند ، كمتر و كوچك تر از فضله يك پشه ريز است. اگر دنيا در نظر خداوند به اندازه بال مگسى ارزش داشت، نه مسلمانى به آن مى رسيد و نه كافرى از آن بهره اى مى يافت.
?کتابخانه حدیث شیعه
طالبان را صبر مىباید بسى طالب صابر نباشد هر کسى
❄️طالبان را صبر مىباید بسى طالب صابر نباشد هر کسى❄️
?علاوه این که کسانى که دیرتر مى گیرند پخته تر مى شوند و بهتر و برتر مى گیرند. برخى را مى شناسیم که زود راه برایش باز شده است، و لکن اکثر حرفهاى او ساحلى است نه لجّه اى
♦️اما براى جناب آخوند ملا حسینقلى همدانى پس از بیست و دو سال راه باز شده است و چه اهل راز شده است. به نکته 641 کتاب هزار و یک نکته این کمترین توجّه بفرمایید:
♦️مرحوم آخوند مولى حسینقلى همدانى (رضوان اللّه تعالى علیه) در حکمت از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملا هادى سبزوارى است، و در عرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سید على شوشترى. جناب آخوند ملا حسینقلى بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید.
♦️ و خود آن جناب گفت: «در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا روزى در نجف در جایى (گویا در گوشه ایوانى) نشسته بودم، دیدم کبوترى بر زمین نشست و پاره نانى بسیار خشکیده را به منقار گرفت و هر چه نوک مىزد خرد نمى شد، نان را ترک گفت و پرواز کرد و برفت؛ پس از چندى باز گشت، به سراغ آن تکه نان آمد باز چند بار آن را نوک زد و شکسته نشد، باز برگشت و بعد از چندى آمد و بالأخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و بخورد، از این عمل کبوتر ملهم شدم که اراده و همّت مى باید.
طالبان را صبر مىباید بسى طالب صابر نباشد هر کسى
❄️طالبان را صبر مىباید بسى طالب صابر نباشد هر کسى❄️
?علاوه این که کسانى که دیرتر مى گیرند پخته تر مى شوند و بهتر و برتر مى گیرند. برخى را مى شناسیم که زود راه برایش باز شده است، و لکن اکثر حرفهاى او ساحلى است نه لجّه اى
♦️اما براى جناب آخوند ملا حسینقلى همدانى پس از بیست و دو سال راه باز شده است و چه اهل راز شده است. به نکته 641 کتاب هزار و یک نکته این کمترین توجّه بفرمایید:
♦️مرحوم آخوند مولى حسینقلى همدانى (رضوان اللّه تعالى علیه) در حکمت از شاگردان مرحوم حکیم متأله ملا هادى سبزوارى است، و در عرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سید على شوشترى. جناب آخوند ملا حسینقلى بعد از بیست و دو سال سیر و سلوک نتیجه گرفت و به مقصود رسید.
♦️ و خود آن جناب گفت: «در عدم وصول به مراد سخت گرفته بودم تا روزى در نجف در جایى (گویا در گوشه ایوانى) نشسته بودم، دیدم کبوترى بر زمین نشست و پاره نانى بسیار خشکیده را به منقار گرفت و هر چه نوک مىزد خرد نمى شد، نان را ترک گفت و پرواز کرد و برفت؛ پس از چندى باز گشت، به سراغ آن تکه نان آمد باز چند بار آن را نوک زد و شکسته نشد، باز برگشت و بعد از چندى آمد و بالأخره آن تکه نان را با منقارش خرد کرد و بخورد، از این عمل کبوتر ملهم شدم که اراده و همّت مى باید.