#شهید_حاج_احمد_کاظمی
با خودم گفتم: خوبه یک سوپ برای حاجی درست کنم تا بخوره حالش بهتر بشه.
همین کار را هم کردم. با چیزهایی که توی آشپزخانه داشتیم، یک سوپ ساده و مختصر درست کردم.
از حالت نگاهش معلوم بود خیلی ناراحت شده است. گفت: چرا برای من سوپ درست کردی؟
گفتم: حاجی آخه شما مریضی، ناسلامتی فرماندهی لشکرم هستی؛
شما که سرحال باشی، یعنی لشکر سرحاله!
گفت: این حرفا چیه میزنی فاضل؟ من سؤالم اینه که چرا بین من و بقیهی نیروهام فرق گذاشتی؟
توی این لشکر، هر کسی که مریض بشه، تو براش سوپ درست میکنی؟
گفتم: خوب نه حاجی!
گفت: پس این سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذایی رو میخورم که بقیهی نیروها خوردن.
#شهید_حاج_احمد_کاظمی🌹🕊
#مـــعـرفــی_شـهــدا
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
نام پدر : داود
محل تولد : شهر ری
تاریخ ولادت: ۱۳۶۱/۱۱/۲۳
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۲۲
محل شهادت: تل هور – سوریه
نحوه شهادت: تروریست های تکفیری
مزار : گلستان شهدای حسین رضا ورامین
📚کتاب مربوط به این شهید:
ماجرای عجیب یک جشن تولد – عطر شهادت
✍️ همرزم شهید نحوه شهادت شهید ثامنیراد را نیز روایت میکند:
در سوریه یک تکتیرانداز تمام بچهها را هدف میگرفت. هر کدام از بچهها میخواستند رد شوند، در معرض دید او بودند. آقا مهدی محل آتش او را گرفت و رفت تا مقرش را منهدم کند. اما در شناسایی تیر خورد و به شهادت رسید. رفیقش که همراهش بود، میخواست پیکرش را برگرداند ولی با هر تکان بیشتری در معرض بیشتر آتش تکتیرانداز قرار میگرفت به همین دلیل پیکر در منطقه ماند و نتوانست آن را به عقب برگرداند
پیکر مطهرش در منطقه ماند و در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت. چندی پیش بعد از گذشت چهار سال از شهادتش پیکر مطهر این شهید مدافع حرم به کشور بازگشت.
🌱 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و #شهید_مهدی_ثامنی_راد صلوات 🌱
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ🌸
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« زنده نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست … »
همنشينِ بد
✍️امام على عليه السلام:
همه ی بدی ها در مجالست با همنشينِ بد است
📚غررالحكم حدیث4774
خون دلی که لعل شد
🌼ماجرای شلّاق خوردن رهبر انقلاب
✍️ پایم را به تخت بستند شلاقهایی با ضخامتهای مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم، آنقدر زد که خسته شد، فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب.
هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم. در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آنها به شگفتی میآمدم، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان میداد: #شلاق را به دست میگرفت #تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را میزد تا بیشتر دلش خنک شود. در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت میکردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه #از_هوش_رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از #سخت_ترین_شکنجه_ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات میتواند ساعتها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد، شنیده بودم که این شکنجهگران دورههای شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفهای هستند و در کار خود مهارت دارند.
📚خون دلی که لعل شد، فصل 12
#پنجشنبه
#پنجشنبه
🥀پنجـشنبه است
به رسم کهن،یاد میکنیم
از آنها که وقتـشان
و مکانشان از ما جـداست
یاد میکنیـم از آنها
که دلتـنگشان میـشویم
یاد میکنیـم از آنها
که هنـوز دوستـشان داریم
یاد میکنیم از همه
شهـدا،علمـا و درگذشتـگانمان
🌼با فاتحه و صلواتی
بر محمد و آل محمد🌼