#تلنگر #داستانک
#تلنگر #داستانک
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟!
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ …
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛
ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ …
#خدایا_کمک_کن_مؤمن_شویم
#خدایا_دوستت_دارم
#تلنگر #داستانک
#تلنگر #داستانک
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺭﺍ ﺩﻳﺪی ﻛﻪ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ؟!
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽ ﭼﺴﺒﺪ!
ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ …
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛
ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ …
#خدایا_کمک_کن_مؤمن_شویم
#خدایا_دوستت_دارم
مردم بدانند صاحبی دارند
مردم بدانند صاحبی دارند
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی میفرمود:
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده است:
که یک زنی دارای پسری میشود و شوهرش مرحوم میشود.
پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده است.
با این پسر زندگی میکنم. وقت پیری هم او بزرگ شده است و عزیز و انیس من است.
بچه شش هفت ساله شده بود.
یک روز این زن از خانه رفت بیرون. دید پسرش در میان بچهها از همه ضعیفتر است.
بچههای کوچکتر از او، وی را به زمین میزنند. این زن خیلی غصهدار شد.
آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد. پدرها میآیند بچههایشان را میبرند و این پسر میبیند.
فکر کرد که چه کند. یک نقاش آورد و گفت:
عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد
نقاش عکس را کشید. آنرا قاب کرد و روی دیوار نصب نمود و پردهای روی آن کشید.
فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت:
می خواهی پدرت را ببینی؟
گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد. این بچه چشمش را به عکس دوخت.
همان طور که نگاه میکرد دید بازوی بزرگی دارد.
یک تکان به بازوهایش داد. نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد،
چهرهاش باز شد. نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد.
مادر گفت: هر وقت کسی با پدرت کشتی میگرفت
پدرت پای او را میگرفت و به پشت بام میانداخت.
بعد از این او قوت و قدرت گرفت.
وقتی از خانه بیرون میآمد بچهها جرات نمیکردند نزدیک او بروند.
کسی که یاد ولی خدا و عزیز خدا میکند، قوی میشود.
شما هم غصهدار نباشید چون صاحب دارید.
خدا و پیامبر (ص) و امامها (ع) صاحب شما هستند.
در پیشامدها واضطرابها شکست نخورید.
صاحب ما همه ما را یاد میکند. ما را رها نمیکند.
انسان که یاد امام زمان (عج) کند، این طور میشود.
میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت حجت (ع) این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند.
بدانند صاحبی دارند.
?کتاب طوبی محبت، ص108
مردم بدانند صاحبی دارند
مردم بدانند صاحبی دارند
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی میفرمود:
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده است:
که یک زنی دارای پسری میشود و شوهرش مرحوم میشود.
پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده است.
با این پسر زندگی میکنم. وقت پیری هم او بزرگ شده است و عزیز و انیس من است.
بچه شش هفت ساله شده بود.
یک روز این زن از خانه رفت بیرون. دید پسرش در میان بچهها از همه ضعیفتر است.
بچههای کوچکتر از او، وی را به زمین میزنند. این زن خیلی غصهدار شد.
آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد. پدرها میآیند بچههایشان را میبرند و این پسر میبیند.
فکر کرد که چه کند. یک نقاش آورد و گفت:
عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد
نقاش عکس را کشید. آنرا قاب کرد و روی دیوار نصب نمود و پردهای روی آن کشید.
فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت:
می خواهی پدرت را ببینی؟
گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد. این بچه چشمش را به عکس دوخت.
همان طور که نگاه میکرد دید بازوی بزرگی دارد.
یک تکان به بازوهایش داد. نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد،
چهرهاش باز شد. نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد.
مادر گفت: هر وقت کسی با پدرت کشتی میگرفت
پدرت پای او را میگرفت و به پشت بام میانداخت.
بعد از این او قوت و قدرت گرفت.
وقتی از خانه بیرون میآمد بچهها جرات نمیکردند نزدیک او بروند.
کسی که یاد ولی خدا و عزیز خدا میکند، قوی میشود.
شما هم غصهدار نباشید چون صاحب دارید.
خدا و پیامبر (ص) و امامها (ع) صاحب شما هستند.
در پیشامدها واضطرابها شکست نخورید.
صاحب ما همه ما را یاد میکند. ما را رها نمیکند.
انسان که یاد امام زمان (عج) کند، این طور میشود.
میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت حجت (ع) این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند.
بدانند صاحبی دارند.
?کتاب طوبی محبت، ص108
حکــایـــت انتــــــــظار . . .
حکــایـــت انتــــــــظار . . .
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
????????
?یا صاحب الزمان (عج)!
?نوح سلام الله علیه عمری بس دراز داشت و این آیت شگفت، نشانه ای بر دیر زیستی توست.
?صالح سلام الله علیه از میان قوم خود غایب شد و بدینسان مردمان دیرباور، غیبت تو را باور کردند.
?یوسف سلام الله علیه گرفتار زندان گشت و این، نشانه ای بر تنهایی و غربت تو شد که در زندان غیبت گرفتار آمدی.
?موسی سلام الله علیه پنهان از دیدگان دشمن به دنیا آمد تا آیتی دیگر در تولدی پنهان رخ نماید.
?درباره ی مسیح سلام الله علیه اختلاف بسیار شد و معلوم گشت که اختلاف درباره ی تو نیز بر بودن توست.
?خضر سلام الله علیه تاکنون زنده است تا مونس تنهایی تو باشد و نشانه ای دیگر بر دیرزیستی تو.
?پیامبر صلی الله علیه و آله در پیکار با کافران، شمشیر از نیام برکشید و اسوه ی قیام خونین تو شد.
?و اینک ای صاحب عصر، ای وارث پیامبران،
?ای کوبنده ی کافران و دشمنِ ستمگران،
?ای خون خواه حسین سلام الله علیه و تسلی بخش دل زهرا سلام الله علیه،
?با عصای موسی سلام الله علیه در دست،
?و دم مسیحا سلام الله علیه بر لب،
?و ذوالفقار علی سلام الله علیه بر کف،
?و ردای رسول صلی الله علیه و آله بر دوش،
?بشتاب که جان ها به لب رسید.
?منبع: کتاب حکایت غیبت دکتر نادر فضلی
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
نگذارید دلتان خراب بشود
?نگذارید دلتان خراب بشود
✅ تا چهل سال امید است که انسان آدم شود.
تو روایت داریم که اگر چهل سال بگذرد و رابطه ای با خدا بنا نکند، شیطان پیشانیش را می بوسد و می گوید قربان شکل ماهت که دیگر هدایت نمی شوی
اگه چهل سال بگذرد هرچه به او بگویند انگار که به دیوار گفته اند.
✅ هیچ اثری ندارد .
جوونا خوش بحالتون تا جوان هستید ، نگذارید دلتان خراب بشود
?آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)˝