مرحوم علامه طباطبایی:
✍️مرحوم علامه طباطبایی:
در اولین ساعات روز آنچنان به خود آمادگی بدهید که بتوانید همواره از تهاجم شیطان و اوهام نفسانی خود را حفظ کنید.
باید با خود چنین شرط کنید که امروز یکی از روزهای زندگی من سپری میشود،در این روز باید چنان مراقبت کنم که خلاف رضای خدا از من سر نزند
راهکار قرآنی ترک گناه:
✅راهکار قرآنی ترک گناه:
✍️به محض اینکه وسوسه شیطان به سمتت اومد، اعوذ بالله… بگو
میدونی چه اتفاقی میافته؟
بابردن نامخدا در واقع از خدا کمک میگیری و قطعا خدا در این مرحله وارد عمل میشه و اونوقت دیگه تو بگو پیروز میدان جنگ خدا و شیطان کیه؟
همه تلاش شیطان هم اینه که نذاره اون لحظه به یاد خدا بیافتی و اعوذ بالله بگی. حالا پیروز میدان جنگ شیطان با تو کیه؟!
📚فصلت۳۶
چگونگی تقسیم کارها میان حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س)
✨﷽✨
🌼چگونگی تقسیم کارها میان حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س)
✍️ امام علی بن ابی طالب علیه السلام و زهرای مرضیه سلام الله علیها پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم (ص) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند:«یا رسول الله ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد».
حضرت پیامبر اکرم (ص) کارهای بیرون خانه را به عهده علی (ع) و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه (س) گذاشت. علی (ع) و زهرا (س) از اینکه نظر رسول خدا (ص) را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا (ص) با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند.
مخصوصا زهرای مرضیه (س) از اینکه رسول خدا (ص) او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی میکرد، میگفت: «یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از سروکار پیدا کردن با مردان معاف کرده است».
📚 استاد مطهری ، داستان راستان ، ج 2 ، ص 271 .
امام کاظم (ع)
✍️ امام کاظم (ع) به کسی که از فرزندش شکایت داشت:
او را نزن، بلکه براى مدتى کوتاه با او قهر کن.
📚 بحار الأنوار: ج 104، ص 99، ح 74
هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر
✨﷽✨
🌼هدیه امام حسین(ع) به میرزا تقی خان امیرکبیر
✍️مرحوم آیت الله اراکی درباره شخصیت والای میرزا تقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.
📑منبع : کتاب آخرین گفتارها
#یک_داستان_یک_پند
#یک_داستان_یک_پند
✍️جوانی به سن ازدواج رسید. او به خاطر تنگی معیشت و روزی از ازدواج میترسید. هاتفی از غیب او را ندا داد که ای جوان! چرا به خدای خود برای روزیرسانی اعتماد و توکل نداری؟! جوان گفت: ترس دارم پس از ازدواج مرا شغل و کسب و کارم سست شود و مدیون خانوادهام گردم. هاتف از او پرسید: آیا به یاد داری که در شکم مادر تو را به رایگان روزی داد و چون متولد شدی با شیر مادر تو را رایگان و بیرنج روزی بخشید؛ و این روزی رایگان خدای تو تا سن بلوغ ادامه داشت و چنان مهر تو را در قلب والدینات انداخت که به تو رایگان روزی میبخشیدند، آن گاه که به سن بلوغ رسیدی روزی تو را از رایگان به دسترنج تو تبدیل کرد و تو را در میان تلاش و کار آزمود تا روزی خود را با معصیت و نافرمانی او کسب نکنی. پس بدان خدای تو، تو را رایگان روزی داده است و اکنون نیز که به سن بلوغ و رشد رسیدهای اگر معصیت و نافرمانی او را نکنی مانند همان روز نخستِ خلقتت تو را و اهلبیت تو را روزی رایگان و بیمنت خواهد بخشید.