واقعا تا به ڪی ...؟
? حسین پناهی
واقعا تا به ڪی …؟
قضاوت، غیبت، تهمت
چرا نمیفهمیم این ها تاوان دارد
دل شڪستن دارد
چرا ڪسی متوجه زندگی شخصی خودش نیس
همه خدا شدند
همه قاضی شدند
همه گناهڪارند جز خودمان
ای ڪاش این را بدانیم
در هر قبری فقط یک نفر دفن میشود
پس فڪر اعمال و افڪار خودتان باشید
فقط ڪافیست
پاهایتان را ڪمی از زندگی
بقیه بیرون بڪشید
باور ڪنید خودتان هم آرام میشوید !
#کفاش_و_کیسه_زر
#کفاش_و_کیسه_زر
پیرمـردی بود که از راه کفاشی گـذر عمر میکرد. او همیشه شادمـان آواز میخواند و کفش وصله میزد و هر شب با عشق و امید نزد خانواده خـویـش باز می گشت. در نـزدیکی بساط #کفاش ،حجره تاجری ثـروتمـنـد و عُنُقـی بـود ؛ تـاجــر از آوازه خـوانی های کـفاش خـسته و کلافـه شـد
یک روز از کفاش پرسید درآمـد تو چقدر است؟ کفاش گفت روزی سه درهم! تاجر یک کیسه زر به سـمت کفاش انـداخت و گـفت بیـا ایـن از درآمـد همـه ی عمـر کار کردنت هم بیشتراست! برو خانه وراحت زنـدگی کـن . #آواز خـواندنت مـرا کلافه کرده…
کـفاش کیسه را برداشت و نزد همسـرش رفت. آن دو تا روز ها متحیر بودند که با آن پـول چـه کنند . از تـرس دزد شـب ها خواب نداشتند ، از فـکر این که مبـادا آن پول را از دست بدهند #آرامش نداشتند خلاصـه تمام فکـر و ذکـرشـان شـده بـود مواظبت از آن کیسه زر…
پس از مدتی کفاش کیسه زر را برداشت و به نزد تاجـر رفت. کیسه زر را به تاجر داد و گـفـت : بیا! سکه هایت را بگـیـر و آرامشم را پس بده.
عواقب شکر نعمت
? عواقب شکر نعمت
???? داستان کوتاه
بازرگانی بود ثروتمند کە کارش تجارت با اسب و شتر بود, از این شهر بە اون شهر برای تجارت سفر می کرد.
این بازرگان هرچی پیش می اومد میگفت اَلهُمّ اَجعَل خَیرا(خدایا بە خیر بگذران)
دوستان و همراهانش از این رفتار بازگان بە حیرت آمدە بودند و میگفتند مرد عجیبی است، ضرر میکنیم میگە خدایا بە خیر بگذران، دیر بە مقصد میرسیم میگە خدایا بە خیر بگذران، تابستان از شدت گرما داریم هلاک می شویم میگە خدایا بە خیر بگذران…
روزی برای تجارت راهی سفر شدند و در بین راه برای استراحت و غذا خوردن زیر سایەای نشستند، بازرگان خوابش برد.
دوستان بازرگان از این موقعیت استفادە کردند و شتر بازرگان را کە همەی پول و وسایل بازرگان پشت شتر بود بردند داخل غاری پنهان کردند تا ببیند وقتی بازرگان از خواب بیدار میشود این بار هم میگوید الهم_اجعل_خیرا… !!؟
بازرگان بیدار شد و دید شترش نیست همراهانش گفتند ما ندیدیم و خود را بە بی خبری زدند ولی بازرگان گفت الهم اجعل خیرا( خدا بە خیر بگذران)!
بعد این قضیە داشتند غذا میخوردند کە غارتگران یورش بردند و همەی اموالشان غارت کردند، جز آن شتری کە در غار پنهان کردە بودند! سبحان_اللە
همراهان بازرگان شاکر ایندفعە لب بە سخن باز کردند و گفتند نترس ما شترت را در غار پنهان کردیم و الان تو همەی اموالت را از ما داری و این حیلەی ما بود کە اموالت بە دست دزدان نیفتاد.
بازرگان در جواب گفت خیر اموالم و شترم را از خدا میدانم، یادتون نیست وقتی کە شترم گم شد فقط گفتم الهم اجعل خیرا(خدایا بخیر بگذران) و نە حرفی بە شما زدم و نە با شما دعوا کردم
و الان خدایا بە خیر گذراندە کە بەوسیلەی شما شترم را از شر دزدان در امان نگه داشت.
✨?✨?✨
#همسرانه #خانم_ها_بخوانند
? #همسرانه
#خانم_ها_بخوانند
❌ مغزش را گاز نزن !!!
? اگـر
شوهرتـان
خسته اســــت
یا ذهـناش به هـــر
دلیلـی درگیــر اســـت و
شما هم نیاز مبرم دارید کــه
مطلبی را با او در میان بگذارید،
لطفاًبلافاصله برویــد سـراصـل
مطلــب و حاشیـــــه پـردازی
نکنید. مردها که اعصاب
شان را از سـر راه
نیاورده اند!
? اگر
نیـاز به
دانستــــــن
جزئیات داشتـه
باشند، حتماً خودشان
پرس و جـــو می کننــــد.
#حجاب_زهرایے
. .:
#حجاب_زهرایے?
?آیت الله بهاءالدینی می فرمودند:
?اگر زنان چادری می خواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند, دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید.
? و ایشان این روایت را از ثواب الاعمال نقل می کردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور می شود:
☀️ در درون قبر
☀️ در برزخ
☀️ در قیامت
?و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان می دادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند
#حجاب
#چادر
#تاج_بندگی
یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم
?خودش گفته?
? “یَداللَهِ فَوقَ أَیْدِیهِم"?
?یعنی بندهی من نگران فردایت نباش
از اَفعال آدمها دلگیر نشو
کاری از آنها برنمیآید
دستت را به من بده
تا من نخواهم
برگی از درخت نمیافتد