#رفیق
..:
مـیـان نمـازهـایت
بـا معبــود خـویـش چه میگفتی
ڪه اینچنین خریـدارت شــد…
بـہ گِل نشستـہ ایـم ?
برایمـان دعـــــا ڪـن ..
#رفیق♥️
#جالبه_بخونید
#جالبه_بخونید ?
? زمانی که کاروان حسینی به سمت کرب و بلا میروند، ام البنین میرود دم دروازه و به یک نفر میگوید که بروید عباسم رو صدا بزنید و بیاید،بگویید مادرت با تو کاردارد.
? عباس می اید و اورا در آغوش میگیرد.و میگوید نخواستم جلوی حسین تورو در آغوش بگیرم مبادا حسین حسرت بخورد…
? بعد به عباس میگوید مواظب برادرت حسین باش.
? از طرفی هم وقتی که خبرهای شهادت پسرانش رو بهش میدن اول میگوید از حسین چه خبر؟؟؟
? بعد که خبر شهادت حسین رو گفتند آهی کشید و گفت مگر عباس من زنده نبود؟؟؟
? اگر عباس من زنده بود محال بود بگذارد حسین رو شهید کنند.
? در عالم خواب حضرت عباس رو دیدند گفتند آقا جان راهی بگذار تا دعاهایمان نزد تو به اجابت برسد گفتند، هرکس حاجتی دارد نزد مادر من ام البنین برود…
ای به فدایت ام البنین ?
#عجب_این_زبان_ریشه #همه_شرات_وخیرات_است‼️
#عجب_این_زبان_ریشه
#همه_شرات_وخیرات_است‼️
#صمدی_آملی
?دهان بسته ، تن خسته ، دل شکسته باید باشد ،
?خدا را میخواهی این سه تا را باید داشته باشی
?از دهان بسته به تن خسته و به دل شکسته می رسی..
خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
خیال آمدنت دیشبم به سر می زد
نیامدی که ببینی دلم چه پر می زد
تمام شب به خیال تو رفت و میدیدم
که پشت پرده اشکم سپیده سر میزد
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
?✨?——————–?
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
امتحان سخت انتظار...
امتحان سخت انتظار…
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
⏰⏰⏰⏰⏰⏰⏰⏰
و آفتاب خواهد دمید، ابرهای غیبت، کنار خواهد رفت و نور، از تمام روزنه ها جاری خواهد شد.
ای خورشید پنهان!
تو را انتظار می کشیم،
حضور روشن تو را به دعا نشسته ایم!
آیا وقت آن نشده است که بیایی؟!
آیا عقربه ها، هنوز به ساعت ظهور نرسیده اند؟!
آیا ثانیه ها، آهنگ ظهور را نمی نوازند؟!
آیا وقت آن نیست تا اشارتی بکنی و عالم پیر جوان شود؟!
زمان آن نیست تا پلک بگشایی و ذرّات کائنات را به میهمانی نور بخوانی؟!
آقا! دیگر وقت آن است که چشم ها، فصل روشنایی را به تجربه بنشینند.
وقت آن است که حضور تو، از در و دیوار متجلّی شود. وقت آن است که در آدینه ها، فقط تصویر زیبای تو پدیدار شود.
آقا! نزدیک است:
فرو ریختن ایمان ها،
ریزش امیدها،
ناباوریِ عقیده ها،
کوتاهی دستان دعا،
فرو بستن لب ها از خواهش،
خشکسالی چشم ها از گریه،
اسارت ارادت های پاک
و جولان بی وقفه هوی و هوس های دور و دراز.
وقت آن است پدیدار شوی؛ که بسیار نزدیک است،
مظلومی دین و بی پناهی قرآن.
ای خورشید مه آلوده حضور!
دریاب فریادهای ناامید را!
دریاب دست های سر در گم را!
دریاب چشم های منتظر را!
دریاب جان های تشنه را!
دریاب ندبه های پریشان را!
این ها تو را می خوانند! این ندبه ها، تو را ضجّه می زنند!
این اشک ها، دست به دامان تو گشته اند!
این ناله های سوزناک که از جگرهای سوخته می آید!
کجایی ای بقیة اللّه؟!
کجایی؟!
«ای فرزند یاسین! بیش از این فراق را بر ما بیچارگان مپسند! بیش از این جانهای عاشق را در آتش هجران مگداز!»
نمیدانم، کدام روز، پایان امتحان سخت انتظار است؟!
نمی دانم، تو، کدام لحظه خواهی آمد؟! چه بسیار دیده ها که در حسرت دیدارت پژمردند!
چه بسیار جانها، که در آتش هجرت سوختند و افسردند!
می ترسم، که من نیز لایق دیدارت نباشم!
«می ترسم که مرگ، بین من و شما فاصله اندازد!
می ترسم آن قدر دیر بیایی که دیگر نباشم!!»
هر چند که تو دورترین نزدیکی و حاضرترین غایب!
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اللهـــم عجـــل لولیڪــــ الفــــرج