#راز_شاد_زیستن
#راز_شاد_زیستن
خـاک ، تا دانـه ها رو سبـز نکنه ، خـودش سبـزه زار نمیشه . ایـن یعنی سبز کن ، تا سبز بشی. این یک قاعده و قانون است..
وقتی درزندگی برای شادی و خوشبختی دیگـران تلاش می کنید ، حتماً #خداوند کـسی رو قـرار مـیـده کـه بـرای شـادی و خوشبختی تـو ، تلاش کند . چـرا که این قانون خداوند است…
هَلْ جَزَاءُالْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَان؟ آیا جزای نیکی ، جـز نیکی است؟! سـوره الـرحمن آیه ۶۹ . یعنی اگر #احسان کنی، احسان می بینی. اگر نیکی کنی، نیکی می بینی. پس: اگر میخوای دلشاد بشی ، باید دلی رو شاد کنی
پیامبر اکـرم صل الله علیه و آله فـرمـود: مَن أَرادَ أن تُستَجابَ دَعـوَتُهُ وَ أَن تُكـشَفَ كُربَتُهُ فَليُفَرِّج عـَن مُعـسـِرٍ . هـر كـس کـه میخواهد دعايش مستجاب شودو غمش از بين برود ، بايد گره از كار گرفتارى باز كند. #نهج_الفصاحه ، ص ۷۵۹ ، ح ۲۹۶۱
پس: گره از کارِ مردم باز کن، تا خدا گره از کارت باز کنه. ای که دستت میرسد…
#دزد_بامعرفت
#دزد_بامعرفت
نقل اسـت روزی دزدی در راهی بسته ای یـافـت کـه در آن چیـز گـرانبهایی بـود و دعایی نیـز کنار آن نوشته شـده بود . آن شخص بسته رابه صاحبش بازگرداند. به او گفتند چرا ایـن همه #مال را از دست دادی؟
گفـت صاحب مال عقیده داشــت که این دعا ، مال او را حفظ میکند، من دزد مال او هستم ، نه دزد دین او ، اگر آن را پس نمیدادم و #عقیده صاحب آن مال خللی مییافت ، آن وقت من ، دزد باورهای او نیـز بودم و ایـن کار دور از انصاف است
#عاق_والدین
#عاق_والدین
مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مـادر نفرینتان نکننـد و بگویند: خـدایا مـن از ایـن فـرزنـدم نمی گذرم یک وقت خیره خیـره به پدر و مادرتان نگاه نکنید
پـدر #شیخ_عباس_قمی صـاحب مفاتیح الجنان ، پـای منبـر حـاج شیـخ غلامـرضا نشسته بـود . حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیـخ عبـاس قمی نوشته بود ، مسئله می گفت
پدر شیخ عباس نمیدانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. حاج شیـخ عباس آمد در گوش #پدر چیزی بگوید ، ناگهان پدرش جلوی مردم سراو داد زد که بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلام رضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم
شیخ عباس قمی به پدر گـفت: پدر جان! دعا کـن بفهمـم . نگفت ایـن کتاب را مـن خـودم نوشتـم ، نرفت به مـادرش بگوید پدرم جلو جمع آبروی مـرا ریخت ، خیره خیـره به پـدرش نگاه نکرد ، فقط آهسته گفت پدر جان دعا کن بفهمم
این حکایت نشان میدهد که اگر فردی به #جایگاه رفـیعی رسـیـده و مـورد وثـوق مردم است ، یکی از عوامل مهمش حفظ حرمت پدر و مادر است
#عاق_والدین
#عاق_والدین
مواظب باشید عاق والدین نشوید و پدر و مـادر نفرینتان نکننـد و بگویند: خـدایا مـن از ایـن فـرزنـدم نمی گذرم یک وقت خیره خیـره به پدر و مادرتان نگاه نکنید
پـدر #شیخ_عباس_قمی صـاحب مفاتیح الجنان ، پـای منبـر حـاج شیـخ غلامـرضا نشسته بـود . حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که حاج شیـخ عبـاس قمی نوشته بود ، مسئله می گفت
پدر شیخ عباس نمیدانست که این کتاب را پسرش نوشته و حاج شیخ عباس هم چیزی به او نگفته بود. حاج شیـخ عباس آمد در گوش #پدر چیزی بگوید ، ناگهان پدرش جلوی مردم سراو داد زد که بیا و بنشین ببین حاج شیخ غلام رضا چه می گوید؟ بیا و بنشین و بفهم
شیخ عباس قمی به پدر گـفت: پدر جان! دعا کـن بفهمـم . نگفت ایـن کتاب را مـن خـودم نوشتـم ، نرفت به مـادرش بگوید پدرم جلو جمع آبروی مـرا ریخت ، خیره خیـره به پـدرش نگاه نکرد ، فقط آهسته گفت پدر جان دعا کن بفهمم
این حکایت نشان میدهد که اگر فردی به #جایگاه رفـیعی رسـیـده و مـورد وثـوق مردم است ، یکی از عوامل مهمش حفظ حرمت پدر و مادر است
#سنگین_ترین_وزنه
#سنگین_ترین_وزنه
از حکیمی پرسیـدنـد: سنگیـن تریـن وزنه چنـد کیلو است که یک نفر بتواند بزند و به او بگویند #پهلوان ؟ حکیـم در جواب گـفت بالاتریـن وزنه یک پتوی نیم یا یک کیلویی است که اگریک نفر بتواند هنگام نماز صبح آن را بلنـد کند باید به او گفت
پهلوان
#رسول_خدا صل الله علیه و آله فرمود: تـرک نماز صبـح نـور صـورت ، نمـاز ظهر بركت رزق ، نمـاز عصر طاقت بدن ، نماز مغرب فايـده فرزند و نماز عشـاء آرامش خواب را از بين میبرد
#خدا_همه_را_میبیند
#خدا_همه_را_میبیند
مرد فقیـری پسـری کم سن و سال داشت روزی به اوگفت با هم برویم از میوههای درخت فلانباغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف #باغ رفتند. با این که پسـر می دانست که ایـن کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.
سرانجام با هـم به کنار درخـت رسیـدند، پدر گـفت پسـرم! مـن بـرای میـوه چیـدن بالای درخـت می روم و تو پایین درخـت مـواظب باش و به اطراف نگاه کن ، اگر کسی ما را دید مرا #خبر بده
فرزند درپای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیـدن میوه شد. بعد از چند لحظه ، پسر گفت: پـدر جان، یکی مـا را می بیـنـد. پـدر از ایـن سـخن ترسید واز درخت پایین آمدو پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فـرزند در جواب گفت هو الله الّذی یری کلّ احد و یعلم کلّ شیء؛ او خداوند است که همه کـس را می بیند و همه چیـز را می داند آقایون #مسئولین خدا همه را میبیند