#عارفانه_ها
#عارفانه_ها
?آیت الله #بهجت(ره):
چه مصائبی بر امام زمان(عج) که مالک همه کره زمین است و تمام امور به دست او انجام میگردد، وارد میشود، و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟
او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد، و ما چقدر از مطلب غافلیم و توجه نداریم!
کسانی که در خواب و بیداری تشرف حاصل نمودهاند، از آن حضرت شنیدهاند که فرموده است: «برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید».
خدا میداند تعداد این دعاها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید.
باران و رمضان
❣️باران و رمضان
??خشکسالی عنان طاقتم را بریده بود٬
هر روز به امید نیم قطره بارانی به آسمان چشم می دوختم…
تخم نا امیدی در شورهزار قلبم جوانه میزد٬غرق در خیال باران در کنج منزل نشسته بودم که ناگهان صدای خروشان رعد مرا به خود آورد…
??چترم را برداشته از منزل خارج شدم…
جوانکی را دیدم که قطرات باران را بر وجودش حس میکرد…زیر باران چنان پایکوبی میکرد و به دور خود میچرخید تو گویی باران به سفارش او میبارد!
??گفتمش: زیر چترم بیا تا خیس نشوی!
نگاهی پرمعنا به من افکند و گفت:
??برای سبک شدن باید خیس شد!
تو باران را نمیفهمی پس با چترت خوش باش!
??باران برای تو نوازشگر پنجرهی اتاق است اما برای من موهبتی است الهی تا فراموش نکنم آسمان کجاست!
درخت سبز داند قدر باران تو خشکی قدر باران را چه دانی؟!
??بیاد این شعر افتادم:?
«چترها را باید بست٬زیر باران باید رفت٬
فکر را٬ خاطره را٬ زیر باران باید برد٬
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
٬دوست را زیر باران باید دید٬عشق را زیر باران باید جست٬زیر باران باید چیز نوشت٬ حرف زد٬ نیلوفر کاشت».
??چترم را بسته و وجودم را به قطرههای باران سپردم٬خدای من… چه لذتی داشت؟!باران را حس میکردم٬همچو کودک داستان «باز باران» از خوشحالی میپریدم…آه… چه سالها که این چتر ننگین مرا از باران محروم کرد…
برادر و خواهرم…ماه رمضان فرا رسید…
باران الهی میبارد
??٬بنگر کدامین چتر تو را از حس باران محروم میکند٬
چترت را ببند…باران را حس کن
چرا «عبد» از دریافت امر و نهی «مولا» لذت میبرد؟
?چرا «عبد» از دریافت امر و نهی «مولا» لذت میبرد؟
?استغفار، یکی از عوارض ذاتی حس عبودیت است!
? #گناه_و_توبه (ج۴) - ۲
?مهمترین دریافتی که یک عبد، دوست دارد از مولا داشته باشد «امر و نهی» است. عبد از دریافت امر و نهی مولا لذت میبرد؛ چون وقتی مولا به او امر و نهی میکند، احساس میکند که مولا او را آدم حساب کرده است. وقتی عبد این دریافت را از مولا نداشته باشد، ناراحت میشود و میگوید «خدایا، تو دیگر من را حساب نکردی؟»
?اگر به جایی برسی که عاشق امر و نهی خدا بشوی، یعنی عاشق این هستی که خدا برایت مرز گناه تعیین کند، آنوقت به اینجا میرسی که مدام دوست داری بروی درِ خانۀ خدا و بگویی «خدایا من معذرت میخواهم؛ من نتوانستم دقیق اجرا کنم، ولی تو فرمانهایت را برای من ادامه بده…»
?وقتی حس عبودیت در انسان تقویت شود، مدام دنبال استغفار و عذرخواهی از خدا خواهد بود؛ این یکی از عوارض ذاتی حس عبودیت است؛ چون عبد همیشه خودش را مقابل مولا مقصر میداند و میگوید «خدایا! آنطور که باید، نتوانستم فرمان تو را اجرا کنم…»
?اولیاء خدا عیش و لذتشان به ذکر خداست «مَولایَ بِذِکرِکَ عاشَ قَلبی» میدانید اولیاء خدا وقتی میخواهند ذکر خدا کنند، چه میگویند؟ اکثرش «استغفار» است و از این کار، بهشدت لذت میبرند؛ نه اینکه فکر کنید رنج میبرند! نه؛ اولیاء خدا بدون گناه هم، استغفار میکنند، با طاعت هم استغفار میکنند که «خدایا ببخش؛ نتوانستم قشنگ اطاعت کنم» انگار درِ خانۀ خدا کاری جز استغفار و عذرخواهیکردن ندارند.
?علیرضا پناهیان
?مسجد امامصادق(ع)- ۹۸.۲.۱۹
هفت چيزي كه انسان خودش را مسخره ميكند
هفت چيزي كه انسان خودش را مسخره ميكند
امام رضا علیه السّلام فرمود:
1- کسی که با زبانش استغفرالله بگوید ولی در دل از گناهی که کرده پشیمان نباشد خودش را مسخره کرده
2- کسی که از خدا توفیق کار خیر طلب کند ولی تلاش و کوششی نداشته باشد خود را مسخره کرده
3- کسی که از خدا بهشت بخواهد و در انجام عبادات صبر نکند و در ترک معاصی صبر نداشته باشد خود را مسخره کرده
4- کسی که از آتش جهنم به خدا پناه برد ولی از لذت گناه دست بر ندارد خودش را مسخره کرده
5- آنکس که یاد مرگ کند و از آن ترس داشته باشد ولی خود را برای مرگ آماده نکند ( یعنی اعمال خیر انجام ندهد و از گناهانش استغفار نکند) خودش را مسخره کرده
6- کسی که خدا را یاد کند و مشتاق دیدار او باشد ولی در گناهان اصرار ورزد خود را مسخره کرده
7- کسی که بدون توبه از خدا طلب عفو و بخشش کند، خودش را مسخره کرده است.
#نصايح_ص٢٧٤
#بحارالانوارج٧٨ص٣٥٦
مادامى که گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است؛ همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.
مادامى که گیلاس? با بند باریکش به درخت متصل است؛ همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.
باد، باعث طراوتش میشود،
آب، باعث رشدش میشود،
و آفتاب، به او پختگی و کمال میبخشد.
?اما …
به محض پاره شدن آن بند؛
و جدا شدن از درخت،
آب، باعث گندیدگی؛
باد باعث پلاسیدگی؛
و آفتاب باعث پوسیدگی
و ازبین رفتن طراوتش میشود!
?بنده بودن یعنی همین،
یعنی بندِ به خدا بودن،
که اگر این بند پاره شد،
دیگر همه عوامل در فساد ما مؤثر خواهند بود.
پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود.
متنى عالی و قابل تامل در باب ديدن نعمت ها
❣️متنى عالی و قابل تامل در باب ديدن نعمت ها
??«قارون» هرگز نمی دانست که روزی،
کارت عابر بانکی که در جیب ما هست
از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند.
??و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است.
??و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد میزدند، کولرها و اسپلیتهایی که درون اتاقهایمان هست را ندید.
??و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید…
??و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را باهم می آمیختند تا وی حمام کند،
هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد
❣️بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم…!
?كمى متفاوت