اهمیت به نماز
?اهمیت به نماز?
?روزی برای تحویل امانتی به شهر “تبنین” رفته بودیم.در راه برگشت صدای #اذان آمد #احمد گفت"کجا نگه می داری تا #نماز بخوانیم؟”
گفتم “۲۰دقیقه ی دیگر به شهر می رسیم وهمانجا نماز می خوانیم”
?از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد و گفت “من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه ی دیگر زنده باشم! و نمی خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که #نماز_قضا دارم دوست دارم نمازم با نماز #امام_زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و در همان وقت به سوی خدا برود"❤️
?راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#شهید_احمد_مشلب?
?ملاقات در ملکوت
شعری که آیت الله بهجت برای امام زمان (عج) و ظهور ایشان سروده اند:
شعری که آیت الله بهجت برای امام زمان (عج) و ظهور ایشان سروده
اند:
این همه لاف زن و مدعي اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم
سالها منتظر سیصد و اندي مرد است
انقدر مرد نبودیم که یارش باشیم
اگر آمد، خبر رفتن ما را بدهید
به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم
سالروز عروج آسمانی آیتالله بهجت فومنی
روایتی خواندنی از همسر صبور #شهیدجوادمحمدی
روایتی خواندنی از همسر صبور #شهیدجوادمحمدی
آخرین صحبتی که با هم داشتیـم، ظهر همان روزی که شبش به شهادت رسید.
یعنی حدودا ما ساعت یک بعدازظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از اذان مغرب به شهادت رسید.?
من از شــب قبلش خیلی دلشــوره داشتم. یک دلشــوره عجیب و متفاوت.
همان روز در آخرین تماس تلفنی هم از دلشــورهو نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشــه گفت:
“هیچ مشــکلی نیســت. اینجا همه چیــز آرام اســت. اصلا دلشــوره نداشته باش."?
و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند.
اما این دلشوره بیشتر شد…
همان شب طبق عادتی که داشتـیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت؛
تا دیروقت هم منتظر ماندم.?
بالاخره ظهر روز چهارشــنبه از طرف دایی ام خبردار شــدم کــه آقا جواد مجروح شــده و تیــر به دســتش خــورده؛ امــا بعد گفتنــد نه، تیر به پهلویش خورده و بیهوش اســت.
به هر صــورت من با روحیاتی که از همســرم سراغ داشــتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و بی خبر گذاشتنم را قبول کنم.
گفتم: “نه! جواد در بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ میزند.”
نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم امـا وقتــی امــام جماعــت مســجد محــل آمدنــد خانــه مــا و بــا
صحبتهایی که شــد شــک من درباره شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
سری های قبل اصلا آماده شنیدن خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار آماده تر شده بودم.??
#خاطره
#همسرانه
#صبر_زینبی
روایتی خواندنی از همسر صبور #شهیدجوادمحمدی
روایتی خواندنی از همسر صبور #شهیدجوادمحمدی
آخرین صحبتی که با هم داشتیـم، ظهر همان روزی که شبش به شهادت رسید.
یعنی حدودا ما ساعت یک بعدازظهر روز سه شنبه، شانزدهم خرداد با هم صحبت کردیم و آقا جواد چند ساعت بعد از آن؛ یعنی قبل از اذان مغرب به شهادت رسید.?
من از شــب قبلش خیلی دلشــوره داشتم. یک دلشــوره عجیب و متفاوت.
همان روز در آخرین تماس تلفنی هم از دلشــورهو نگرانی ام برایش گفتم ولی باز مثل همیشــه گفت:
“هیچ مشــکلی نیســت. اینجا همه چیــز آرام اســت. اصلا دلشــوره نداشته باش."?
و مثل همیشه سعی کرد من را آرام کند.
اما این دلشوره بیشتر شد…
همان شب طبق عادتی که داشتـیم منتظر تماسش بودم، که تماس نگرفت؛
تا دیروقت هم منتظر ماندم.?
بالاخره ظهر روز چهارشــنبه از طرف دایی ام خبردار شــدم کــه آقا جواد مجروح شــده و تیــر به دســتش خــورده؛ امــا بعد گفتنــد نه، تیر به پهلویش خورده و بیهوش اســت.
به هر صــورت من با روحیاتی که از همســرم سراغ داشــتم نمیتوانستم موضوع مجروح شدنش و بی خبر گذاشتنم را قبول کنم.
گفتم: “نه! جواد در بدترین شــرایط هم که باشــد به من زنگ میزند.”
نمیخواستم تحت هرشرایطی موضوع را قبول کنم امـا وقتــی امــام جماعــت مســجد محــل آمدنــد خانــه مــا و بــا
صحبتهایی که شــد شــک من درباره شــهادت جــواد را به یقین تبدیل کردند.
سری های قبل اصلا آماده شنیدن خبرشهادتش نبودم ولی این سری باتوجه به دلشوره ای که به سراغم آمده بود، انگار آماده تر شده بودم.??
#خاطره
#همسرانه
#صبر_زینبی
#مادر_شهید
?#مادر_شهید
?همیشه برای مهدی دعای شهادت میکردم و میگفتم که انشاءالله #شهید شوی، اما آنقدر خدمت کنی تا خدا و امام زمان (عج) از تو #راضی باشند و بعد شهادت نصیبت شود.
?میگفتم وقتی سن و سالت بالا رفت به این آرزویت برسی. حیف بود با مرگ از این دنیا برود خوشحالم که خواست و رضایت خدا در شهادتش بود.?
#شهید_مهدی_لطفی?
#شهید_مدافع_حرم
ثلث ماه رمضان بی تو سپر شد آقا
ثلث ماه رمضان بی تو سپر شد آقا
عمر ما بود که دور از تو هدر شد آقا
چه شود این رمضان وصل شما پا بدهد؟
یازده روز که در هجر تو سر شد آقا
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج?