تجربه رهبر معظم انقلاب از یک لحظه عروج
?تجربه رهبر معظم انقلاب از یک لحظه عروج
♦️«در دعای شریف ابیحمزه، حضرت [علی (ع)] عرض میکند به خدای متعال: اَللّهُمَّ ارحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛(۳) آنوقتی که تو از من سؤال میکنی، من جوابی ندارم به تو بدهم -تفحّص میکنند از اعمال انسان؛ انسان باید بتواند جواب بدهد دیگر- کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی، زبانم بند میآید، نمیتوانم جواب بدهم، وَ انقَطَعَت حُجَّتی، و استدلال من تمام میشود -انسان یک استدلالهایی پیش خودش دارد دیگر: «این کار را برای این کردم، برای آن کردم»؛ بعد [وقتی] هر یک از اینها را جواب میدهند، آدم دستش خالی میشود از استدلال- وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی، و مغز من، دل من، روح من در مقابل این سؤالهای پیاپی که از من خواهد شد، حیران و سرگردان میمانَد؛ اینجوری میشود.
♦️بنده این را خودم تجربه کردهام، این تجربهی بنده است، حالا نمیخواستم [بگویم]؛ دیگر حالا الان به ذهنم آمد، به زبانم آمد، عرض میکنم. در سال ۶۰ که آن حادثهی کذایی برای بنده اتّفاق افتاد در مسجد ابوذر، خب بیهوش شدم. بعد من را بلند کرده بودند و در حینی که من را از داخل مسجد میبردند به طرف ماشین، دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم تا بعد بالاخره یکسره بیهوش شدم. در این دو سه باری که به هوش آمدم، یک بار احساس کردم که این لحظهی آخر است، یعنی کاملاً احساس کردم که لحظهی مرگ است.
♦️ناگهان همهی زندگیِ گذشته در مقابل چشمم مجسّم شد. با خودم فکر کردم که خب، حالا چه دارم برای عرضه کردن؟ هرچه فکر کردم، دیدم همهاش قابل مناقشه است. خب مبارزه کردیم، زندان رفتیم، کتک خوردیم، درس دادیم، زحمت کشیدیم -این چیزهایی است که آدم به ذهنش میآید دیگر- در آن لحظه دیدم همهی اینها را میشود با من مناقشه کنند؛ [بگویند] در فلان قضیّه ممکن است یک نیّت غیر الهی مخلوط این نیّت شما شده؛ هیچّی؛ از بین رفت! ناگهان احساس کردم که بین زمین و آسمان معلّقم، مثل آدمی که اصلاً به هیچجا دستش بند نیست. گفتم پروردگارا! وضع من اینجوری است، میبینی دیگر، من ظاهراً هیچچیز ندارم؛ آنطور که حساب میکنم میبینم هیچچیز دستم نیست، یکجوری مگر خودت رحم کنی. این حالت برای انسان پیش میآید. سعی کنیم از این موقعیّتها استفاده کنیم.»
بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
حکمت 269 نهج البلاغه:
?? حکمت 269 نهج البلاغه:
النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ: عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَيَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَيُفْني عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ، وَعَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَل، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَکَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللّهِ، لاَ يَسْأَلُ اللّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ.
مردم در دنيا دو گروهند: گروهى تنها براى دنيا تلاش مى كنند و دنيايشان آنان را از آخرتشان بازداشته است. نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند ولى از فقر خويش (براى جهان ديگر) خود را در امان مى دانند، ازاينرو عمر خود را در منافع ديگران فانى مى سازند (و دست خالى به آخرت مى روند). گروه ديگر براى آنچه بعد از دنياست تلاش مى كنند؛ سهم آنان بدون نياز به كار و كوشش فراوان از دنيا به آنهامى رسد.چنين كسانى هردوسودرابرده اندوهردو سرارا باهم مالك شده اند. آنها در درگاه خدا آبرومندند و هرچه بخواهند خداوند از آنها دريغ نمى دارد.
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
.
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
لَا تَجْلِسُوا إِلَّا عِنْدَ مَنْ يَدْعوكُمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمسٍ :
مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ ،
وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ ،
وَ مِنَ الْعدَاوَةِ إِلَى الْمَحَبَّةِ ،
وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ ،
وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهد .
#ترجمه
با هر کسی ( و با هر عالِمی) ننشین و مجالست مکن ، با کسی مجالست کن که تو را از پنج چیز بطرف پنچ چیز ببرد و دعوت کند :
1️⃣ تو را از شک و تردید بطرف یقین ببرد
2️⃣ تو را از تکبر به تواضع دعوت کند
3️⃣ تو را از عداوت و کینه توزی بطرف محبت و مهربانی بکشاند
4️⃣ تو را از ریاء و ظاهر نمایی به اخلاص دعوت نماید
5️⃣ تو را از دنیا دوستی و دنیا گرایی به زهد و آخرت محوری برساند .
?مجموعة ورام ، ج 2 ، ص 110 .
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
.
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
لَا تَجْلِسُوا إِلَّا عِنْدَ مَنْ يَدْعوكُمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمسٍ :
مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ ،
وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ ،
وَ مِنَ الْعدَاوَةِ إِلَى الْمَحَبَّةِ ،
وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ ،
وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهد .
#ترجمه
با هر کسی ( و با هر عالِمی) ننشین و مجالست مکن ، با کسی مجالست کن که تو را از پنج چیز بطرف پنچ چیز ببرد و دعوت کند :
1️⃣ تو را از شک و تردید بطرف یقین ببرد
2️⃣ تو را از تکبر به تواضع دعوت کند
3️⃣ تو را از عداوت و کینه توزی بطرف محبت و مهربانی بکشاند
4️⃣ تو را از ریاء و ظاهر نمایی به اخلاص دعوت نماید
5️⃣ تو را از دنیا دوستی و دنیا گرایی به زهد و آخرت محوری برساند .
?مجموعة ورام ، ج 2 ، ص 110 .
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
.
قَالَ النَّبِيُّ الأعظم محمد المصطفی (ص) :
لَا تَجْلِسُوا إِلَّا عِنْدَ مَنْ يَدْعوكُمْ مِنْ خَمْسٍ إِلَى خَمسٍ :
مِنَ الشَّكِّ إِلَى الْيَقِينِ ،
وَ مِنَ الْكِبْرِ إِلَى التَّوَاضُعِ ،
وَ مِنَ الْعدَاوَةِ إِلَى الْمَحَبَّةِ ،
وَ مِنَ الرِّيَاءِ إِلَى الْإِخْلَاصِ ،
وَ مِنَ الرَّغْبَةِ إِلَى الزُّهد .
#ترجمه
با هر کسی ( و با هر عالِمی) ننشین و مجالست مکن ، با کسی مجالست کن که تو را از پنج چیز بطرف پنچ چیز ببرد و دعوت کند :
1️⃣ تو را از شک و تردید بطرف یقین ببرد
2️⃣ تو را از تکبر به تواضع دعوت کند
3️⃣ تو را از عداوت و کینه توزی بطرف محبت و مهربانی بکشاند
4️⃣ تو را از ریاء و ظاهر نمایی به اخلاص دعوت نماید
5️⃣ تو را از دنیا دوستی و دنیا گرایی به زهد و آخرت محوری برساند .
?مجموعة ورام ، ج 2 ، ص 110 .
حکمت 269 نهج البلاغه:
?? حکمت 269 نهج البلاغه:
النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلاَنِ: عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَيَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ فَيُفْني عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ، وَعَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَل، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً، وَمَلَکَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللّهِ، لاَ يَسْأَلُ اللّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ.
مردم در دنيا دو گروهند: گروهى تنها براى دنيا تلاش مى كنند و دنيايشان آنان را از آخرتشان بازداشته است. نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند ولى از فقر خويش (براى جهان ديگر) خود را در امان مى دانند، ازاينرو عمر خود را در منافع ديگران فانى مى سازند (و دست خالى به آخرت مى روند). گروه ديگر براى آنچه بعد از دنياست تلاش مى كنند؛ سهم آنان بدون نياز به كار و كوشش فراوان از دنيا به آنهامى رسد.چنين كسانى هردوسودرابرده اندوهردو سرارا باهم مالك شده اند. آنها در درگاه خدا آبرومندند و هرچه بخواهند خداوند از آنها دريغ نمى دارد.