داستان ثعلبه انصاری
?داستان ثعلبه انصاری?
?مرحوم استاد شهید مطهرى در کتاب داستان راستان در توضیح آن مى نویسند: ثعلبه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درخواست نمود تا پول دار شود و قسم یاد کرد حقش را ادا مى کند. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دعا کرد. پس چند رأس گوسفند خرید و زیاد شدند، تا این که به خارج مدینه و سپس به دهات اطراف رفت و دیگر در نماز جمعه و جماعت شرکت نمى کرد. پس رسول خدا کسى را نزد ثعلبه فرستاد که زکوة گوسفندانش را بگیرد. او گفت: نمى دهم; این که مثل جزیه اى است که از کفّار مى گیرند. پیغمبر فرمود: واى بر ثعلبه; سپس این آیه نازل شد:
?(وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصّالِحِینَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ);[62] از مسلمانان کسى است که با خدا پیمان مى بندد که اگر ثروتمند شد حتماً صدقه مى دهد و از خوبان خواهد شد، پس وقتى خداوند از فضل وکرمش به او داد بخل ورزیده و رو مى گرداند (اعراض مینماید).
حافظ گوید:
?دولت فقر خدایا به من ارزانى دار
?کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
?امام جعفر صادق(علیه السلام) مى فرماید:
?من رضى من الله بالیسیر من المعاش، رضى الله عنه بالیسیر من العمل; هر کس از خداى خود به زندگى و روزى کم، قانع و راضى باشد، خداوند هم از او به عمل کم راضى مى شود.
داستان ثعلبه انصاری
?داستان ثعلبه انصاری?
?مرحوم استاد شهید مطهرى در کتاب داستان راستان در توضیح آن مى نویسند: ثعلبه از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) درخواست نمود تا پول دار شود و قسم یاد کرد حقش را ادا مى کند. پیغمبر(صلى الله علیه وآله) دعا کرد. پس چند رأس گوسفند خرید و زیاد شدند، تا این که به خارج مدینه و سپس به دهات اطراف رفت و دیگر در نماز جمعه و جماعت شرکت نمى کرد. پس رسول خدا کسى را نزد ثعلبه فرستاد که زکوة گوسفندانش را بگیرد. او گفت: نمى دهم; این که مثل جزیه اى است که از کفّار مى گیرند. پیغمبر فرمود: واى بر ثعلبه; سپس این آیه نازل شد:
?(وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصّالِحِینَ فَلَمّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ);[62] از مسلمانان کسى است که با خدا پیمان مى بندد که اگر ثروتمند شد حتماً صدقه مى دهد و از خوبان خواهد شد، پس وقتى خداوند از فضل وکرمش به او داد بخل ورزیده و رو مى گرداند (اعراض مینماید).
حافظ گوید:
?دولت فقر خدایا به من ارزانى دار
?کین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
?امام جعفر صادق(علیه السلام) مى فرماید:
?من رضى من الله بالیسیر من المعاش، رضى الله عنه بالیسیر من العمل; هر کس از خداى خود به زندگى و روزى کم، قانع و راضى باشد، خداوند هم از او به عمل کم راضى مى شود.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.