نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:
گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند، اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند.
چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
#تنهامسیری_ام #صحیفه_سجادیه
#تنهامسیری_ام
#صحیفه_سجادیه
?أوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ،
و یا اینکه چیزی را بخواهم که حق من نیست.
?خدایا پناه میخواستم از تو
از آروز کردنم در آنچه حق «من» نیست
و «من» حق خود میپندارم
? پناه میخواستم از تو
〰از خودشایسته پنداری؛
〰از خودشیفتگی؛
〰از تجاوز به حقوق دیگران
?خداوندا پناهم ده و یاریم کن
تا حتی در حد آرزو هم بیش از حق خود نخواهم و قصد گناه هم نکنم
?خدایا به من ایمانی عطا کن
تازندگیم را بر مدار حق و حق خواهی
اداره کنم
و فقط طالب همان باشم که تو برایم
حق دانسته ای و نه بیش از آن?
?یاریم کن تا حد و اندازه خود را بشناسم و پا از آن فراتر نگذارم
تا مشمول رحمت تو قرار گیرم
?یاریم کن تا در مرزهای حقوق شرعی
دیگران حرکت نکنم و برای خود جایگاه نسازم و در حق الناس سختگیر و جدی باشم
?خدایا تا آنجا مرا یاری کن که حتی آنجا که لازم است از حق خود، اهل گذشت و اغماض باشم
?و یاد قیامت و حساب را مایهٔ تذکر «من» قرار بده
?خدای خوبم توفیق زندگی حق مدار
و مؤمنانه را روزیم کن
?و مرا از ادعای باطل و آنچه حق «من» نیست حفظ کن
✨و تقوا را در «من» افزون کن
?آمین?
#تنهامسیری_ام #صحیفه_سجادیه
#تنهامسیری_ام
#صحیفه_سجادیه
?أوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ،
و یا اینکه چیزی را بخواهم که حق من نیست.
?خدایا پناه میخواستم از تو
از آروز کردنم در آنچه حق «من» نیست
و «من» حق خود میپندارم
? پناه میخواستم از تو
〰از خودشایسته پنداری؛
〰از خودشیفتگی؛
〰از تجاوز به حقوق دیگران
?خداوندا پناهم ده و یاریم کن
تا حتی در حد آرزو هم بیش از حق خود نخواهم و قصد گناه هم نکنم
?خدایا به من ایمانی عطا کن
تازندگیم را بر مدار حق و حق خواهی
اداره کنم
و فقط طالب همان باشم که تو برایم
حق دانسته ای و نه بیش از آن?
?یاریم کن تا حد و اندازه خود را بشناسم و پا از آن فراتر نگذارم
تا مشمول رحمت تو قرار گیرم
?یاریم کن تا در مرزهای حقوق شرعی
دیگران حرکت نکنم و برای خود جایگاه نسازم و در حق الناس سختگیر و جدی باشم
?خدایا تا آنجا مرا یاری کن که حتی آنجا که لازم است از حق خود، اهل گذشت و اغماض باشم
?و یاد قیامت و حساب را مایهٔ تذکر «من» قرار بده
?خدای خوبم توفیق زندگی حق مدار
و مؤمنانه را روزیم کن
?و مرا از ادعای باطل و آنچه حق «من» نیست حفظ کن
✨و تقوا را در «من» افزون کن
?آمین?