ایکاش مدعیان لحظه ای با فرزند معصوم شهید همراه میشدند
بیاد رقیه های زمان
پاس میداریم مقام شهدا و ارج می نهیم به رقیه های زمان وهمسران ومادران شهدا را
????
°•| ?? حتما ببینید
لحظه خبر دادن شهادت پدر به فرزندش توسط مدیر مدرسه…
جا داره آدم دق کنه از این همه ظلم و معصومیت یکجا…
???
ایکاش مدعیان لحظه ای با فرزند معصوم شهید همراه میشدند
التماس دعای ویژه
اللهم ارزقنی…..
شبتون معطر به عطر شهدا
شهدا نگاهی، شهدا نگاهی
? به یاد شهدای #مدافع_حرم
? «شهید یعنی: به خیرگذشت…نزدیک بود بمیرد!»
“تو” چه میکنی،این میانه ی خون برادرم…؟ !برای بیداری ما…؟!
آخ … یادم رفته بود …
شهید بیدارمی کند …
شهید دستت را می گیرد …
شهید بلندت می کند …
شهید ، “شهیدت” می کند …
فکه و اروند یا دمشق وحلب… یا صعده و صنعا…!
فرقی نمی کند…
بیدار که بشوی ، جاده خاکی انحرافی رفته را برمی گردی به صراط مستقیم…
شهادت میوه درختان جاده صراط مستقیم است ..!
یادت باشد : «شهید ، شهیدت می کند»
شهدا نگاهی، شهدا نگاهی
#ولادٺ_حضرٺ_رقیہ_ سلام الله علیها بهانهای است تاعرض ارادتمان رابه این دختر سه ساله داشته باشیم
سلام من بہ رقیه ، بہ خاندان ڪریمش
??
بہ گوشواره و زلف و ، به اجتہاد رفیعش
??
سلام من بہ رقیہ ، بہ شام و ڪنج خرابہ
??
بہ دسٺ و بال عمویش، بہ تشنگےِ حبیبش
??
به روایتی
#ولادٺ_حضرٺ_رقیہ_ سلام الله علیها
بهانهای است تاعرض ارادتمان رابه این دختر سه ساله داشته باشیم
#ذخایر_واقعی_نظام… #شرمنده ایم
? پدر شهید نابیناست و دستفروشی میکند
میگفت: پولی که بنیاد شهید میده، پول شهید است و باید در راه شهید هزینه بشه؛ با عیال عهدبستیم این پول خرج فعالیت های فرهنگی بشه…?
#ذخایر_واقعی_نظام…
#شرمنده ایم
سالروز آسمانی شدن #شهید غواص #مرتضی جان نثاری دلتنگ رفیقانم، چه کنم
سالروز آسمانی شدن
#شهید غواص
#مرتضی جان نثاری
دلتنگ رفیقانم، چه کنم
گوشه ای از وصیتنامه
از پدر و مادر بزرگوارارم که خیلی برای من زحمت کشیدند قدردانی میکنم .
برای آنکه بتوانید به اسلام خدمت کنید باید درس بخوانید و به همدیگر خوبی کنید
در نماز جماعت شرکت کردن یکی از بهترین راه های کمک به انقلاب است
…..پس یاریم کن تا هر چه زودتر در را ه تووبرای تو به دوستانم برسم.دیگر چگونه طاقت دوری عزیزان رادارم
??????
نثار روح پرفتوح همه شهدا صلواتی عنایت فرمایید
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#تـــݪنگـــرامـــروز
?
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
عارفـــی را گـــفتند #محــبت را
از ڪه آمـوختی؟ گفت از درخت
شڪوفه! پـــــرسیدند چگـــونه؟
?گفت هر موقع به او #لگــدی
زدم به جای تــــلافی بر ســـــرم
شڪوفه ریخــت!