"شهدا و امام حسین (ع) "...
? “شهدا و امام حسین (ع) “…
?قــلاب آهــنی رو انــداخت روے یـخ و ڪشید.اولین قالب یخ رو از دهانه تانڪر، انـداخت توے آب یه نـفر از تـوے صـف جماعت معترضش شد ڪہ از ڪلہ سحـر تا حالا ایستـادم برا دو تا قالب یـخ، مگه نوبتـی نیست؟
?علے گفت: «اول نوبت گلوےتشنه پسر فاطمه ، بعـد نوبتِ بقیـه »…
?با صاحب کارخونه یخ شرط کرده بود کہ شاگردی مےکنه، خیلی هم دنبال مزد نیست اما اول یـخِ تانڪر نذری رو میده، بعد بقیه رو خودش هم با خطِ نہ چندان خوبش روی تانڪر نوشته بود:
«سلام بہ گلـوی تشنه حسیـن عليه السلام »
✍️ راوی: مادر شهیــد
?#سردارشهید_علی_چیت_سازیان
?#لبیڪ_یاحسیــن
???????
زندگےختمبہشھادتنشود زیبانیست
زندگےختمبہشھادتنشود
زیبانیست?❗️
زندگی زیباست شهادت زیباتر??
?♥️⃟#چریکــــــــــــــــــــے❤️?❤️???
?꙱❥ ♥️⃟??
#خاطرات_شهدا..
#خاطرات_شهدا..?
?| وقتے عاشـورا مےشد براۍ هیئـت
?| چهارهزارتا نهار مےدادیم کهحـامد
⏰| منتظر مےشد همه کـمکـم برن، تـا
?| کار شستندیگها رو شـرو؏ کنه.!.
.
♥️| بـا گـریه و حـاݪعجیبـی شـروع بـه
??♂| ڪار مےکرد. بهشمےگفتن آقـاحامد
?| شمـا افـسـری و همـه مےشنـاسنتون
?| بهتـره بقیـه ایـن ڪارو انجـام بـدن
.
?| مےگفـت:اینجـا یـه جـایۍ هسـت کـه
?| اگه سـردارم باشے بایدشکستـهشوۍ
?| تا بزرگ بشـے":) شفا تو آخرمجـلسه،
?| آخرمجلسم شستندیگهاست و مـن
✋?| ازایندیگهاحـاجتمروخواهـمگرفـت
.
#شهیدحامدجوانی?
#مرد_میدان #حاج_قاسم
به اصرار از شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) توصيهاى خواستم.
گفت: «این توصیهی شهید نجفی هست؛ هر روز یکبار برای #مصائب حضرت #سیدالشهداء علیهالسلام #اشک بریزید. وفقکم الله و ایاکم انشاءالله»?
?اینجا قرار عاشقی با شهیدان است?
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#اللهم_ارزقنا_شهادت?
?????
از شهدا بیاموزیم...
?از شهدا بیاموزیم…
✍️محور همه فعالیت هایش نماز بود.
ابراهیم در سخت ترین شرایط نمازش را اول وقت می خواند. بیشتر هم به جماعت و در مسجد.
دیگران را هم به نماز جماعت دعوت میکرد.
?اینجا قرار عاشقی با شهیدان است?
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#سیره عملی شهدا
?#سیره عملی شهدا
حسن یک بار نذر کرده بود که یک شب در کنار علم بخواند من فکر کردم او شوخی می کند لیکن شب که خواب بلند شدم دیدم او نیست نزدیک صبح بود که دیدم در می زنند رفتم در را باز کردم حسن را دیدم که پتویی همراه خود داشت.گفتم:مادر جان کجا بودی؟گفت:مگر نگفتم می خواهم یک شب بروم پای علم بخوابم خوب دیشب رفته بودم تا دینم را ادا کنم. *.علم چوب بزرگی است که مردم در ایام ماه محرم و عزاداری آن را برمی دارند و دور روستاها می چرخانند و به آن تکه پارچه هایی که مردم برای حاجت برای گرفتن به آن بسته اند نصب است که برای اکثریت مردم روستا دارای مقدس خاصی است.
شهید حسن کیخسروی
منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره سرداران و 23000شهید استانهای خراسان
بـ وقتـ شهـدا
??????