#بسیجیان_حضرت_روح_الله
? سیل میاد بچه بسیجی!
زلزله میشه بچه بسیجی!
جنگ میشه بچه بسیجی!
لب مرز بچه بسیجی!
تیر و ترکش بچه بسیجی!
داعش میاد بچه بسیجی!
فحش خوردن بچه بسیجی!
اما حقوق، مزایا، ژن خوب، سفر خارج کشور، اختلاس واسه دیگران!
توی تعطیلات عید، سلبریتی ها یا رفتن آنتالیا یا دبی عشق و حال، یا اینکه کل شبکه های صدا و سیما رو گرفتن!
هرجای دنیا اگر چنین نیروی پایه کاری داشت که بی منت کار کنن حلوا حلواشون میکردن نه مثل ما با طعنه و کنایه تخریبشون کنن
#بسیجیان_حضرت_روح_الله
حوادث چند سال پيش از ظهور
?حوادث چند سال پيش از ظهور
?۱. سالی پر از سرما، باران، باد و توفان
?۲. سال بالا آمدن سطح آبها و جاری شدن #سيل
?۳. سالی پر از لرزش، رانش و فرورفتن زمين
?۴. سال ظاهرشدن آتش و دود و سرخ شدن آسمان
?۵. سال بمب باران و موشك باران شدن سرزمينها
?۶. سال اختلاف، دشمنی و نبرد؛ خصوصا جنگ جهانی
?۷. سال بی ثباتی احزاب و تزلزل و سقوط حكومتها
?۸. سال مرگ حاكمان، قدرتمندان و عالمان
?۹. سال هرج و مرج، ناامنی و ترس
?۱۰. سال بسته شدن راهها و جلوگيری از فريضه حج
?۱۱. سال گراني، قحطي، گرسنگی و تشنگی
?۱۲.سال خروج حسينی خراساني،حسينی يمانی و سفيانی شامی در ماه رجب
?۱۳. سال خروج حسنی تبرستانی در فصل پاييز
?۱۴. سال خورشيدگرفتگی در ميانه ماه قمری و ماه گرفتگی در آخر آن.
?۱۵. سال شنيده شدن صدايی شديد در نيمه ماه رمضان.
?۱۶. سال ايستايی خورشيد در آسمان .
?۱۷. سال پيدايی سينه، چهره و دستی در آسمان.
?۱۸. سال طلوع خورشيد از مغرب.
? ۱۹.سال شنيده شدن ندای رحمانی و پيام شيطانی در ۲۳ رمضان.
حوادث چند سال پيش از ظهور
?حوادث چند سال پيش از ظهور
?۱. سالی پر از سرما، باران، باد و توفان
?۲. سال بالا آمدن سطح آبها و جاری شدن #سيل
?۳. سالی پر از لرزش، رانش و فرورفتن زمين
?۴. سال ظاهرشدن آتش و دود و سرخ شدن آسمان
?۵. سال بمب باران و موشك باران شدن سرزمينها
?۶. سال اختلاف، دشمنی و نبرد؛ خصوصا جنگ جهانی
?۷. سال بی ثباتی احزاب و تزلزل و سقوط حكومتها
?۸. سال مرگ حاكمان، قدرتمندان و عالمان
?۹. سال هرج و مرج، ناامنی و ترس
?۱۰. سال بسته شدن راهها و جلوگيری از فريضه حج
?۱۱. سال گراني، قحطي، گرسنگی و تشنگی
?۱۲.سال خروج حسينی خراساني،حسينی يمانی و سفيانی شامی در ماه رجب
?۱۳. سال خروج حسنی تبرستانی در فصل پاييز
?۱۴. سال خورشيدگرفتگی در ميانه ماه قمری و ماه گرفتگی در آخر آن.
?۱۵. سال شنيده شدن صدايی شديد در نيمه ماه رمضان.
?۱۶. سال ايستايی خورشيد در آسمان .
?۱۷. سال پيدايی سينه، چهره و دستی در آسمان.
?۱۸. سال طلوع خورشيد از مغرب.
? ۱۹.سال شنيده شدن ندای رحمانی و پيام شيطانی در ۲۳ رمضان.
حوادث چند سال پيش از ظهور
?حوادث چند سال پيش از ظهور
?۱. سالی پر از سرما، باران، باد و توفان
?۲. سال بالا آمدن سطح آبها و جاری شدن #سيل
?۳. سالی پر از لرزش، رانش و فرورفتن زمين
?۴. سال ظاهرشدن آتش و دود و سرخ شدن آسمان
?۵. سال بمب باران و موشك باران شدن سرزمينها
?۶. سال اختلاف، دشمنی و نبرد؛ خصوصا جنگ جهانی
?۷. سال بی ثباتی احزاب و تزلزل و سقوط حكومتها
?۸. سال مرگ حاكمان، قدرتمندان و عالمان
?۹. سال هرج و مرج، ناامنی و ترس
?۱۰. سال بسته شدن راهها و جلوگيری از فريضه حج
?۱۱. سال گراني، قحطي، گرسنگی و تشنگی
?۱۲.سال خروج حسينی خراساني،حسينی يمانی و سفيانی شامی در ماه رجب
?۱۳. سال خروج حسنی تبرستانی در فصل پاييز
?۱۴. سال خورشيدگرفتگی در ميانه ماه قمری و ماه گرفتگی در آخر آن.
?۱۵. سال شنيده شدن صدايی شديد در نيمه ماه رمضان.
?۱۶. سال ايستايی خورشيد در آسمان .
?۱۷. سال پيدايی سينه، چهره و دستی در آسمان.
?۱۸. سال طلوع خورشيد از مغرب.
? ۱۹.سال شنيده شدن ندای رحمانی و پيام شيطانی در ۲۳ رمضان.
کجایند #مردان_بی_ادعا ⁉️
? کجایند #مردان_بی_ادعا ⁉️
?وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک می خواست…
?تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت!
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️
? #شهید_باکری کجا و امثال استاندار کجا! کسی که بودن کنار خانواده اش تو خارج رو به بودن کنار مردم سیل زده ترجیح میده! این طایفه #اصلاح_طلب ، فردا روزی جنگ هم بشه، زودتر از هرکسی پا به فرار میگذاره..!
ا▫️▪️▫️
کجایند #مردان_بی_ادعا ⁉️
? کجایند #مردان_بی_ادعا ⁉️
?وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید و سیل آمد، ایشان پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید به کمک مردم سیل زده شتافت. در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد از مردم کمک می خواست…
?تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود. آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی. نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یکم از غیرت و شرف شما یاد بگیره. آقا مهدی خنده ای کرد و گفت: راست میگی مادر، کاش یاد می گرفت!
ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️
? #شهید_باکری کجا و امثال استاندار کجا! کسی که بودن کنار خانواده اش تو خارج رو به بودن کنار مردم سیل زده ترجیح میده! این طایفه #اصلاح_طلب ، فردا روزی جنگ هم بشه، زودتر از هرکسی پا به فرار میگذاره..!
ا▫️▪️▫️