#امام_حسین
#امام_حسین
?اصحاب حضرت سید الشهداء علیه السلام اینکه حالا مشهور است که میگویند که تیغ و نیزه و سنگ و ابزاری که دشمن به سمت اینها پرت میکرد، اینها احساس درد نمیکردند، نه اینکه اینها حسشان باطل شده باشد.
?یک نمونۀ قرآنی عرض کنم، یوسف علیه السلام وقتی وارد شد در فضای میهمانی زلیخا، زنهای اشراف مصر را زلیخا دعوت کرده بود. مخصوصاً زن مهمانی برود خیلی حواسش هست. کلاس کار بهم نخورد. میوه برای اینها آورده بود. چاقو بود. برداشتند، ولی ورود حضرت یوسف علیه السلام با اینها چه کار کرد که اینها شروع کردند دستشان را ببرند؟ (یوسف، 31)
?نه اینکه انسان احساس درد نکند. گاهی یک حس عیان و یک درک مضاعف و یک عشق الهی غلبه میکند و آن حس طبیعی بدن، تحت الشعاع قرار میگیرد. لباسهایش را در میآورد در جنگ میگوید که من را میترسانید از سنگ انداختن، بزنید. به او گفتند تو خودت شجاع بودهای، اهل جنگ بودهای، مگر دیوانه شدهای لباسهایت را در میآوری؟ زرهات را در میآوری. کلاهخودت را کنار میگذاری. گفت «حُبُّ الحُسَینِ اَجَنَّنی» اگر دیوانه هم شدم، دیوانۀ عشق حسین هستم. این الگو، این اسوه، این مقام، این مرتبه هیچ کجای عالم پیدا نمیشود.
#ذکر
#ذکر
?یک وقت یک نفر هست که حرفی ندارد تسبیح به دست بگیرد در پیاده رو برود و لبهای او تکان بخورد، حالا طوری نیست ذکر خدا است؛ در هر حالی خوب است اما ما باید تغذیه بشویم اگر میخواهیم خود را پیدا کنیم، باید ببینی چه مقدار از این ذکر به باطن تو سرایت میکند. انسان تشنه اگر لیوان شربتی یا لیوان آبی را گرفت و خورد تشنگی او فروکش میکند، تازه اگر بیماری نداشته باشد، اگر این آب را یا این شربت را در یقۀ خود ریخت، حق بدهید که تشنگی او برطرف نشود، مدام لیوان لیوان آب در یقۀ خود بریزد، ذکر بیتوجه گاهی ریختن آب در یقه هست و این رفع تشنگی نمیکند، ذکر توجه میخواهد.
چی رفت، چی به جاش اومد؟
?چی رفت، چی به جاش اومد؟
آرد سبوسدار رفت?دیابت اومد!
نمک دریا رفت?فشار خون اومد!
فلفل خوردن رفت?چربی خون اومد!
سرمه رفت?عینک و آب مروارید اومد!
کندر جویدن رفت?ضعف حافظه اومد!
چای زعفران رفت?ضعف اعصاب اومد!
لباس پنبه ای رفت?عفونت زنان اومد!
چوب مسواک رفت?خرابی دندان اومد!
برگ چغندر رفت?پوکی استخوان اومد!
سبزی خوردن رفت?کمخونی اومد!
شکر سرخ رفت?حساسیت، آلرژی اومد!
سویق خوردن رفت?ضعف عمومی اومد!
سرکه طبیعی رفت?نارسائی قلبی اومد!
خداحافظی به سبک ایرانی
خداحافظی به سبک ایرانی
1-بعد مهمانی از روی مبل بلند میشن
میگن خوب زحمت دادیم خداحافظ
2-دو قدم جلو تر خداحافظ
3-جلو در خداحافظ دیگه ما رفتیم :-|
4-داخل حیاط با صدای بلند
منزل ما هم تشریف بیارین ،خداحافظــــــــــــــــــــــــــــــــــ
5-جلو در حیاط (ساعت 1 نصف شب)
بریم دیر وقته الان همسایه ها بیدار میشن خداحافظ خداحافظ
6-جلو در ماشین خداحافظ
7-داخل ماشین خداحافظ
8-ماشین در حال حرکت بووووووق بوووق یعنی خداحافظ
فردا صبح هم مادر خانواده زنگ میزنه به زن میزبان میگه
اوا خدا مرگم بده دیشب نفهمیدم با هم خداحافظی کردیم یا نه☺️
#شادباشيد
چی رفت، چی به جاش اومد؟
?چی رفت، چی به جاش اومد؟
آرد سبوسدار رفت?دیابت اومد!
نمک دریا رفت?فشار خون اومد!
فلفل خوردن رفت?چربی خون اومد!
سرمه رفت?عینک و آب مروارید اومد!
کندر جویدن رفت?ضعف حافظه اومد!
چای زعفران رفت?ضعف اعصاب اومد!
لباس پنبه ای رفت?عفونت زنان اومد!
چوب مسواک رفت?خرابی دندان اومد!
برگ چغندر رفت?پوکی استخوان اومد!
سبزی خوردن رفت?کمخونی اومد!
شکر سرخ رفت?حساسیت، آلرژی اومد!
سویق خوردن رفت?ضعف عمومی اومد!
سرکه طبیعی رفت?نارسائی قلبی اومد!
بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکر هفت سین خودشه...
????
بالاخره یه نوروز جدید تو راهه و هرکی تو فکر هفت سین خودشه…
بعضیا هفت سینشون “سنجد“ و “سیر” و “سماق” و “سرکه” و “سیب” و “سبزه” و “سوسن“ـه
بعضیا هفت سینشون “سکه“ و “سانتافه“ و “سفر خارج “ و “سونا“ و “سگ جیبی” و “ساختمون آنچنانی” و “سرمایه ها“شونه.
بعضی ها هفت سینشون “ساختمون نیمه کاره” و “سقفایی که چکه میکنه“ و “سکه های پول خرد واسه خرید نون” و “سبد های خالی” و “سیاهی دود هیزم” و “سرمای تنشون” و “سیلی سرخ صورتشون“ـه
بعضی ها “سیاهن” بعضی ها “سفید“!
بعضیا “سبزن“ و بعضیا “سرخ“!
بعضی ها یه سین پر و پیمون “سلامتی“ دارن و نمیبیننش…
بعضیا در به در “سکه“هاشون رو ،“سَر به نیست “ میکنن تا سین ”سلامتی“ رو “سَر“شون باشه.
بعضیا از سین های دنیا فقط یه “سر پناه” میخوان، بعضیا فقط یه “سرپرست“!
بعضی ها همه عمرشون تو سین ”سجود“ن بعضیا تو سین ”سلوک“
و بعضیا “سگ دو“ میزنن واسه یه لقمه نون!
بعضیا “سرمست” دنیان و بعضی ها “سرسام“ میگیرن از اینهمه “سردرگمی” هاش!
بعضی ها رو میشناسم که هفت “سین” زندگیشون رو با “صاد “میچینن:
صفا و صداقت و صمیمیت و صبر و صلح و صلابت و صواب …
هفت(صاد) شما ماندگار…