قبل از خواب زمزمه کنیـــــم:
?قبل از خواب زمزمه کنیـــــم:
✨اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً✨
?خدایا آخر و عاقبت کارهاے ما را ختم به خیر کن
? #شـبتون_بخیر?
زندگی یعنی چه؟
? زندگی یعنی چه؟
از خیاط پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دوختن پارگی های روح با نخ توبه؛
از باغبان پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها
زیر نور ایمان؛
از باستان شناس پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: کاویدن جانها
برای استخراج گوهر درون؛
از آیینه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: زدودن غبار آیینه ی دل
با شیشه پاک کن توکل؛
از میوه فروش پرسیدند: زندگی یعنی چه؟
گفت: دست چین کردن خوبی ها
در صندوقچه ی دل؛
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام آورده اند که فرمودند :
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام آورده اند که فرمودند :
هر کس در هنگام خوابیدن 11 بار ?سوره مبارکه قدر? را بخواند خداوند برای او نوری خلق می کند که وسعت آن همانند وسعت هوا باشد و در هر درجه ای از آن نور هزار ملک می آفریند که هر کدام از آنها دارای هزار زبان و در هر زبانی هزار لغت که استغفار می کنند برای کسی که این سوره را خوانده است .هم چنین آمده است که خداوند برای خواننده این سوره قبل از خواب ملکی را خلق می فرماید که برای خواننده این سوره تا روز قیامت استغفار می کنند.
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام آورده اند که فرمودند :
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام آورده اند که فرمودند :
هر کس در هنگام خوابیدن 11 بار ?سوره مبارکه قدر? را بخواند خداوند برای او نوری خلق می کند که وسعت آن همانند وسعت هوا باشد و در هر درجه ای از آن نور هزار ملک می آفریند که هر کدام از آنها دارای هزار زبان و در هر زبانی هزار لغت که استغفار می کنند برای کسی که این سوره را خوانده است .هم چنین آمده است که خداوند برای خواننده این سوره قبل از خواب ملکی را خلق می فرماید که برای خواننده این سوره تا روز قیامت استغفار می کنند.
جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالقائم شوشتری نگاشته اند:
جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالقائم شوشتری نگاشته اند:
برای اولین بار در مشهد مقدس خدمت ایت الله حاج سیدمحمود مجتهد سیستانی بودم. در مقابل ایشان کتابی بود به نام «دو چوب و یک سنگ» با اشاره به کتاب فرمودند: صاحب این کتاب از عرفای محترم گیلان بوده است و در رحیم آباد رشت می زیسته، شاگرد مرحوم ایت الله سید موسی زرآبادی بوده و اسم اعظم را نیز می دانسته است.
در همسایگی ایشان بیوه زنی فقیر زندگی می کرده است که قوت غالب او و بچه هایش از شیر گاوش تأمین می شده. روزی آن عارف از منزل بیرون می اید می بیند زن همسایه و بچه هایش به شدت گریه می کنند. می پرسد: چه شده؟
جواب می دهند که: گاومان مرد و ما هم از شیرش محروم شدیم و حتی فرصت ذبح کردن آن را نیافتیم و از گوشتش هم بی نصیب ماندیم.
ایشان آهسته اسم اعظم را تلاوت می کند و با نوک پا به گاو می زند گاو زنده می شود، و بچه ها شادمانی می کنند دو یا سه روز بعد از آن، استادش، ایت الله سیدموسی زرآبادی که ساکن قزوین بوده است نامه ای برای ایشان می فرستد با این پیام:
«تو چرا اسم اعظم را در چنین مورد کوچکی به کار بردی؟ تو تا یک ماه دیگر می میری. وصیتت را بنویس» این حکایت، نداشتن ظرفیت در پاس داشت اسرار الهی بود.
جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالقائم شوشتری نگاشته اند:
جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالقائم شوشتری نگاشته اند:
برای اولین بار در مشهد مقدس خدمت ایت الله حاج سیدمحمود مجتهد سیستانی بودم. در مقابل ایشان کتابی بود به نام «دو چوب و یک سنگ» با اشاره به کتاب فرمودند: صاحب این کتاب از عرفای محترم گیلان بوده است و در رحیم آباد رشت می زیسته، شاگرد مرحوم ایت الله سید موسی زرآبادی بوده و اسم اعظم را نیز می دانسته است.
در همسایگی ایشان بیوه زنی فقیر زندگی می کرده است که قوت غالب او و بچه هایش از شیر گاوش تأمین می شده. روزی آن عارف از منزل بیرون می اید می بیند زن همسایه و بچه هایش به شدت گریه می کنند. می پرسد: چه شده؟
جواب می دهند که: گاومان مرد و ما هم از شیرش محروم شدیم و حتی فرصت ذبح کردن آن را نیافتیم و از گوشتش هم بی نصیب ماندیم.
ایشان آهسته اسم اعظم را تلاوت می کند و با نوک پا به گاو می زند گاو زنده می شود، و بچه ها شادمانی می کنند دو یا سه روز بعد از آن، استادش، ایت الله سیدموسی زرآبادی که ساکن قزوین بوده است نامه ای برای ایشان می فرستد با این پیام:
«تو چرا اسم اعظم را در چنین مورد کوچکی به کار بردی؟ تو تا یک ماه دیگر می میری. وصیتت را بنویس» این حکایت، نداشتن ظرفیت در پاس داشت اسرار الهی بود.