#کنترل_ذهن 5
#کنترل_ذهن 5
?توی زندگی سعی کنید همه وقتتون رو صرف یادگیری ، پای منبر رفتن و قرآن و حدیث خوندن نکنید، بلکه بخشی زیادی از وقتتون رو باید صرف عمل کردن به اون چیزی هایی بکنید که در قرآن و حدیث و پای منبر و … یاد گرفتید
?در روایت میفرماید مومن باید واعظا لنفسه داشته باشه.
یعنی مومن مدام خودش رو در موقعیت های مختلف نصحیت کنه
?اگر همیشه دنبال یادگرفتن بخواید برید، پس کی میخواید وقت بزارید و دانسته های خودتون رو عملی کنید و خودتون رو بسازید و نقاط ضعف تون رو برطرف کنید؟
?ذهن و اراده انسان باید پویا و فعال باشه و هر لحظه تو هر موقعیتی قرار میگیره بتونه آموخته های خودش رو عملی کنه
مثلا متوجه میشید تفکرات منفی و آلوده به گناه داره میاد تو ذهنتون ،
فورا اون تفکرات رو رها کنیدو ذهن تون رو متمرکز کنید روی افکار مثبت و خوب.
?از دیگر کارهایی که ذهن و اراده انسان رو پویا و فعال میکنه، داشتن برنامه و مشخص کردن کارهایی است که در طول روز میخواید انجام بدید.
?فقط کافیه کارها و برنامه های امروز تون رو روی کاغذ بنویسید و مشخص کنید الان وقت انجام چه کاریه و همون کار رو انجام بدید.
?چون بی برنامگی و مشخص نکردن اینکه الان میخواید چیکار کنید، این خودش باعث آشفتگی ذهن و ضعیف شدن اراده انسان میشه.
"دعای فرج و گشایش امور-قسمت1/2"
#داستان
?"دعای فرج و گشایش امور-قسمت1/2″
?ملا محمود عراقی (ره) در کتاب دارالسّلام می فرماید:
« سال 1266، با امام جمعه تبریز، حاج میرزا باقر تبریزی(ره)، در تهران بودم و در خانه آقا مهدی ملک التجار تبریزی منزل داشتیم.
من مهمان امام جمعه بودم؛ ولی ایشان به خاطر این که از طرف شاه اجازه نداشت به تبریز مراجعت کند و با من هم انسی داشت، مرا نزد خود نگه داشت و مخارج خورد و خوراکم را می داد.
من هم چون فکر نمی کردم مسافرت طول بکشد، تهیه ندیده بودم و به همین جهت از نظر مخارج جانبی از قبیل حمام و امثال اینها در فشار بودم و چون کسی را هم نمی شناختم، نمی توانستم قرض بگیرم.
روزی در میان تالار حیاط، با امام جمعه نشسته بودم. برای استراحت و نماز برخاستم و به اتاقی که در بالای شاه نشین تالار واقع است، رفتم و مشغول خواندن نماز ظهر و عصر شدم. بعد از نماز، در طاقچه اتاق کتابی دیدم. آن را برداشته و گشودم دیدم ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار است که در احوالات حضرت حجت علیه السلام می باشد.
وقتی نظر کردم، قضیه ابی البغل کاتب در باب معجزات آن حضرت را دیده و خواندم. بعد از خواندن قضیه با خود گفتم: با این حالت و شدتی که دارم، خوب است این عمل را تجربه نمایم. برخاستم، نماز و دعا و سجده را بجا آوردم و از خدای متعال برای خود فرج را طلب کردم. بعد هم از غرفه پایین آمدم و در تالار نزد امام جمعه نشستم.
ناگاه مردی از در وارد شد و نامه ای به دست ایشان داد و دستمال سفیدی جلویش گذاشت. وقتی نامه را خواند آن را با دستمال به من داد و گفت: اینها مال تو می باشد. ملاحظه کردم دیدم آقا علی اصغر تاجر تبریزی، که در سرای امیر تجارتخانه داشت، بیست تومان پول در دستمال گذاشته و در نامه ای به امام جمعه نوشته که این را به فلانی بدهید.
وقتی خوب دقت کردم، دیدم که از زمان تمام شدن دعا و استغاثه من، تا زمان ورود نامه و دستمال، بیشتر از آن که کسی از سرای امیر بیست تومان بشمارد و نامه ای بنویسد و به این جا بفرستد، وقت نگذشته بود.
جریان را که دیدم تعجب کردم و سبحان الله گویان خندیدم. امام جمعه از علت تعجب من پرسید.
✍:قسمت اول..
"دعای فرج و گشایش امور-قسمت1/2"
#داستان
?"دعای فرج و گشایش امور-قسمت1/2″
?ملا محمود عراقی (ره) در کتاب دارالسّلام می فرماید:
« سال 1266، با امام جمعه تبریز، حاج میرزا باقر تبریزی(ره)، در تهران بودم و در خانه آقا مهدی ملک التجار تبریزی منزل داشتیم.
من مهمان امام جمعه بودم؛ ولی ایشان به خاطر این که از طرف شاه اجازه نداشت به تبریز مراجعت کند و با من هم انسی داشت، مرا نزد خود نگه داشت و مخارج خورد و خوراکم را می داد.
من هم چون فکر نمی کردم مسافرت طول بکشد، تهیه ندیده بودم و به همین جهت از نظر مخارج جانبی از قبیل حمام و امثال اینها در فشار بودم و چون کسی را هم نمی شناختم، نمی توانستم قرض بگیرم.
روزی در میان تالار حیاط، با امام جمعه نشسته بودم. برای استراحت و نماز برخاستم و به اتاقی که در بالای شاه نشین تالار واقع است، رفتم و مشغول خواندن نماز ظهر و عصر شدم. بعد از نماز، در طاقچه اتاق کتابی دیدم. آن را برداشته و گشودم دیدم ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار است که در احوالات حضرت حجت علیه السلام می باشد.
وقتی نظر کردم، قضیه ابی البغل کاتب در باب معجزات آن حضرت را دیده و خواندم. بعد از خواندن قضیه با خود گفتم: با این حالت و شدتی که دارم، خوب است این عمل را تجربه نمایم. برخاستم، نماز و دعا و سجده را بجا آوردم و از خدای متعال برای خود فرج را طلب کردم. بعد هم از غرفه پایین آمدم و در تالار نزد امام جمعه نشستم.
ناگاه مردی از در وارد شد و نامه ای به دست ایشان داد و دستمال سفیدی جلویش گذاشت. وقتی نامه را خواند آن را با دستمال به من داد و گفت: اینها مال تو می باشد. ملاحظه کردم دیدم آقا علی اصغر تاجر تبریزی، که در سرای امیر تجارتخانه داشت، بیست تومان پول در دستمال گذاشته و در نامه ای به امام جمعه نوشته که این را به فلانی بدهید.
وقتی خوب دقت کردم، دیدم که از زمان تمام شدن دعا و استغاثه من، تا زمان ورود نامه و دستمال، بیشتر از آن که کسی از سرای امیر بیست تومان بشمارد و نامه ای بنویسد و به این جا بفرستد، وقت نگذشته بود.
جریان را که دیدم تعجب کردم و سبحان الله گویان خندیدم. امام جمعه از علت تعجب من پرسید.
✍:قسمت اول..
#کنترل_ذهن 4
#کنترل_ذهن 4
✅ کسی که توانایی خوبی توی کنترل ذهن پیدا کنه، کم کم قدرت روحی پیدا میکنه
✔️ کسی که قدرت روحی پیدا کنه، توی درس خوندن که وارد میشه حرف اول رو میزنه
✔️ توی کار اقتصادی که وارد میشه عالی عمل میکنه
✔️ توی سیاست که وارد میشه بیشترین خدمات رو به مردم خودش میکنه
✔️توی دین و بندگی خدا موفق تره و بهتر میتونه به خدا تقرب پیدا کنه
توی هر رشته ای حرف اول رو میزنه… خلاقیت پیدا میکنه و لذت میبره
?دین اسلام خیلی به مساله کنترل ذهن اهمیت داده.
حتی برخی از اعمال دینی رو برای افزایش تمرکز طراحی کرده
مثلا نماز!
یه کار تکراری تکراری تکراری…
چرا؟
چون خدا این رو نماز رو درست کرده برای کنترل ذهن، میخواد عوامل دیگر توجه تو را جلب نکنند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه کنی…
#تکراری کرده تا قدرت تَوَجُهِت بره بالا
?آدم وقتی یه کاری رو خیلی تکراری انجام بده حالا هنر کرده که بتونه تمرکز کنه
✅ به همین دلیل یکی از جاهایی که باید کنترل ذهن رو تمرین کنیم در نماز است چرا که هر چی ذهن مون بیشتر تو نماز باشه بهره معنوی و تقرب بیشتری خدا بهمون عطا میکنه و روایت داریم که همون قدر که حضور ذهن و حضور قلب در نماز داشته باشیم، خدا همون قدر از نماز مون رو قبول میکنه
? پیامبر خدا (ص):
[گاهی] بنده ی خدا نماز مى خواند، اما حتی يك ششم و يك دهم آن هم برايش نوشته نمى شود؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با شناخت و توجّه همراه باشد.
? (بحار الأنوار : ۸۴/۲۴۹/۴۱)
? امام صادق (ع) :
كسى كه دوست دارد بداند #نماز او پذيرفته شده است يا نه، بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و ناپاكى ها دور كرده است؟ پس به اندازه اى كه دور كرده باشد همانقدر از نمازش پذيرفته شده است.
? (بحارالأنوار، ج۸۲، ص۱۹۸)
#کنترل_ذهن 4
#کنترل_ذهن 4
✅ کسی که توانایی خوبی توی کنترل ذهن پیدا کنه، کم کم قدرت روحی پیدا میکنه
✔️ کسی که قدرت روحی پیدا کنه، توی درس خوندن که وارد میشه حرف اول رو میزنه
✔️ توی کار اقتصادی که وارد میشه عالی عمل میکنه
✔️ توی سیاست که وارد میشه بیشترین خدمات رو به مردم خودش میکنه
✔️توی دین و بندگی خدا موفق تره و بهتر میتونه به خدا تقرب پیدا کنه
توی هر رشته ای حرف اول رو میزنه… خلاقیت پیدا میکنه و لذت میبره
?دین اسلام خیلی به مساله کنترل ذهن اهمیت داده.
حتی برخی از اعمال دینی رو برای افزایش تمرکز طراحی کرده
مثلا نماز!
یه کار تکراری تکراری تکراری…
چرا؟
چون خدا این رو نماز رو درست کرده برای کنترل ذهن، میخواد عوامل دیگر توجه تو را جلب نکنند و تو با قدرت ذهن خودت به چیزی توجه کنی…
#تکراری کرده تا قدرت تَوَجُهِت بره بالا
?آدم وقتی یه کاری رو خیلی تکراری انجام بده حالا هنر کرده که بتونه تمرکز کنه
✅ به همین دلیل یکی از جاهایی که باید کنترل ذهن رو تمرین کنیم در نماز است چرا که هر چی ذهن مون بیشتر تو نماز باشه بهره معنوی و تقرب بیشتری خدا بهمون عطا میکنه و روایت داریم که همون قدر که حضور ذهن و حضور قلب در نماز داشته باشیم، خدا همون قدر از نماز مون رو قبول میکنه
? پیامبر خدا (ص):
[گاهی] بنده ی خدا نماز مى خواند، اما حتی يك ششم و يك دهم آن هم برايش نوشته نمى شود؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با شناخت و توجّه همراه باشد.
? (بحار الأنوار : ۸۴/۲۴۹/۴۱)
? امام صادق (ع) :
كسى كه دوست دارد بداند #نماز او پذيرفته شده است يا نه، بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و ناپاكى ها دور كرده است؟ پس به اندازه اى كه دور كرده باشد همانقدر از نمازش پذيرفته شده است.
? (بحارالأنوار، ج۸۲، ص۱۹۸)
#می_دانی_حیای_قرآنی_چگونه_است؟
#می_دانی_حیای_قرآنی_چگونه_است؟
حیا قرآن یعنی حیای حضرت موسی که به دختران شعیب گفت؛
شما پشت سرمن راه بروید و هرطرف باید بروم سنگی بیندازید تا به گناهی الوده نشویم…
#یعنی_نه_جلو_نامحرم_راه_بروید
#و_نه_تا_جایی_امکان_دارد_با_او_حرف_بزنید..