#حاج_هادی_ابهری #ذکر
#حاج_هادی_ابهری #ذکر
?خدا رحمت کند مرحوم آیت الله کشمیری میفرمود که حاج هادی ابهری آمده بود به عراق و زیارت، مشهور بود که این عاشق آقا سیدالشهداء است، این بَکّاء است، این حسینی است، این اهل شهود است و خیلیها هم نزد او میرفتند؛
?حتی کسانی که این حرفها را قبول نداشتند حاج هادی را قبول داشتند، میدیدند یک پیرمردی است که نه چیزی از کسی میخواهد، بعد هم سوق به عشق حسین میدهد، بعد هم یک سؤالی از او میکنی جواب میدهد، بعد هم باری را بلند میکند، در راستای اصلاح زندگی افراد چیزی به نظر او بیاید بیان می کند و یک باری را بلند میکند.
?مرحوم آقای کشمیری میگفتند من نزد او بودم به او گفتم: آقا دوست دارم یک ذکری به من بگویی که دنیا و آخرت من را آباد کند، فرمود: یا حَیُّ یا قَیّوم -چون لهجۀ ایشان تُرکی بود میگفت گیوم، یا حیّ یا گیّوم-
?گفتم: آقا دوست دارم یک ذکری به من یاد بدهی که من را به قلۀ معرفت، بالاترین قله برساند، فرمود: یا حیّ یا قیّوم. هرچه ما از این خواستیم گفت یا حیّ یا قیوم، یا حیّ یا قیوم…
#حاج_هادی_ابهری #ذکر
#حاج_هادی_ابهری #ذکر
?خدا رحمت کند مرحوم آیت الله کشمیری میفرمود که حاج هادی ابهری آمده بود به عراق و زیارت، مشهور بود که این عاشق آقا سیدالشهداء است، این بَکّاء است، این حسینی است، این اهل شهود است و خیلیها هم نزد او میرفتند؛
?حتی کسانی که این حرفها را قبول نداشتند حاج هادی را قبول داشتند، میدیدند یک پیرمردی است که نه چیزی از کسی میخواهد، بعد هم سوق به عشق حسین میدهد، بعد هم یک سؤالی از او میکنی جواب میدهد، بعد هم باری را بلند میکند، در راستای اصلاح زندگی افراد چیزی به نظر او بیاید بیان می کند و یک باری را بلند میکند.
?مرحوم آقای کشمیری میگفتند من نزد او بودم به او گفتم: آقا دوست دارم یک ذکری به من بگویی که دنیا و آخرت من را آباد کند، فرمود: یا حَیُّ یا قَیّوم -چون لهجۀ ایشان تُرکی بود میگفت گیوم، یا حیّ یا گیّوم-
?گفتم: آقا دوست دارم یک ذکری به من یاد بدهی که من را به قلۀ معرفت، بالاترین قله برساند، فرمود: یا حیّ یا قیّوم. هرچه ما از این خواستیم گفت یا حیّ یا قیوم، یا حیّ یا قیوم…
#ذکر #استقامت
#ذکر #استقامت
?«وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا» (69، عنکبوت) یکی در همین نشستن [برای انجام عبادات] است، گاهی اعصاب کمک نمیکند که انسان یک گوشه بنشیند، باید مدیریت کرد، گاهی هم واقعاً نمیشود یک نفر را نشاند، برای او سخت میشود، به هم میریزد. همین یک فضای آرامی، یک حرکت ملایمی، یک حرکت با نیتی مثل زیارت حرم حضرت معصومه سلام الله علیها یا جمکرانی، ولی باید هزینه کرد برای این کار، باید مشغول بود.
?ذکر میخواهد بگوید، نماز میخواهد بخواند، ما هنوز به ثبات نرسیدیم، آن ثباتی که ما را به آن آرامش رهنمون میشود ، گرچه حد نصاب ذکر بالا است، رفقا هم دلسرد نشوند، محکم باشند، حد نصاب آن بالا است، جنس آن اینطوری است، دلسرد نباید شد.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#ذکر
#ذکر
?ذکرالله مدیریت میخواهد، ذکرالله مدیریت میخواهد، ذکرالله مدیریت میخواهد. یک پروژۀ تمام عیار است اگر به همین فکر کنیم؛ من چگونه ذکر بگویم؟
چگونه مواظبت داشته باشم؟
چگونه صفحۀ خیال را در زمان ذکر پاک نگه دارم؟
چگونه تأثیر مثبت را از ذکر بگیرم؟
چگونه با باطنی آلوده، ذکر بیاثر نگویم؟
آن وقت میشود که تازه راه شروع میشود، تازه جهاد شروع میشود.
#حالات_رسول_اكرم_هنگام_نماز
#حالات_رسول_اكرم_هنگام_نماز
همسر آن حضرت می گوید: قبل از نماز با پیامبر صحبت می کردیم و او نیز سخن می گفت؛ ولی هنگامی که وقت نماز فرا می رسید (سخن با ما را رها می کرد) گویا اصلاً نه ما او را میشناسیم نه او ما را می شناسد.
وَ قَالَتْ عَائِشَةُ : كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يُحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَكَأَنَّهُ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ.
#بحارالانوار_ج٨١ص٢٥٨
ایشان می فرمود: «همانا خداوند روشنی چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من نمود و.. من هرگز از نماز سير نمی شوم »
يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ حَبَّبَهَا إِلَيَّ كَمَا حَبَّبَ إِلَى الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ إِلَى الظَّمْآنِ الْمَاءَ وَ إِنَّ الْجَائِعَ إِذَا أَكَلَ الطَّعَامَ شَبِعَ وَ الظَّمْآنَ إِذَا شَرِبَ الْمَاءَ رَوِيَ وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاة
#بحارالانوار_ج٧٩ص٢٣٣
و با اين كه بی گناه بود اما از خوف خداوند چنان در نماز می گريست كه جانمازش خيس می شد.
عَن عَلِيٍّ علیه السلام فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ أَنَّهُ ذَكَرَ مِنْ حَالاتِ النَّبِيِّ : وَ كَانَ يَبْكِي حَتَّى يَبْتَلَ مُصَلَّاهُ خَشْيَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ.
#مستدرك_الوسائل_ج١١ص٢٤٠
#حالات_رسول_اكرم_هنگام_نماز
#حالات_رسول_اكرم_هنگام_نماز
همسر آن حضرت می گوید: قبل از نماز با پیامبر صحبت می کردیم و او نیز سخن می گفت؛ ولی هنگامی که وقت نماز فرا می رسید (سخن با ما را رها می کرد) گویا اصلاً نه ما او را میشناسیم نه او ما را می شناسد.
وَ قَالَتْ عَائِشَةُ : كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله يُحَدِّثُنَا وَ نُحَدِّثُهُ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَكَأَنَّهُ لَمْ يَعْرِفْنَا وَ لَمْ نَعْرِفْهُ.
#بحارالانوار_ج٨١ص٢٥٨
ایشان می فرمود: «همانا خداوند روشنی چشم مرا در نماز قرار داد و نماز را محبوب من نمود و.. من هرگز از نماز سير نمی شوم »
يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُرَّةَ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ وَ حَبَّبَهَا إِلَيَّ كَمَا حَبَّبَ إِلَى الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ إِلَى الظَّمْآنِ الْمَاءَ وَ إِنَّ الْجَائِعَ إِذَا أَكَلَ الطَّعَامَ شَبِعَ وَ الظَّمْآنَ إِذَا شَرِبَ الْمَاءَ رَوِيَ وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاة
#بحارالانوار_ج٧٩ص٢٣٣
و با اين كه بی گناه بود اما از خوف خداوند چنان در نماز می گريست كه جانمازش خيس می شد.
عَن عَلِيٍّ علیه السلام فِي خَبَرٍ طَوِيلٍ أَنَّهُ ذَكَرَ مِنْ حَالاتِ النَّبِيِّ : وَ كَانَ يَبْكِي حَتَّى يَبْتَلَ مُصَلَّاهُ خَشْيَةً مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ مِنْ غَيْرِ جُرْمٍ.
#مستدرك_الوسائل_ج١١ص٢٤٠