#دو_کلام_حرف_حساب
? #دو_کلام_حرف_حساب
شهادٺ لباس ٺڪ سایزه
اره میدونم زیاد شنیدید،لباسۍ هست ڪہ سایز هرڪسۍ نمیشہ!
?بعلہ دیگہ….
اون ڪسۍ این لباس سایزش میشہ ڪہ؛⤵️
۱-نمازش اول وقت باشہ
۲-نامحرم دید|سرش|یا پایینہ یا بہ آسمون
۳-دائم الوضو هست.
۴-ڪارے میڪنہ،فقط براے خداست
۵-غمهاش برا خودشہ،مومن غمشو جار نمیزنہ
۶-نماز شب میخونہ
۷-هرڪارے میڪنه،ڪہ والدینش ازش راضے باشند
۸-مقیده بہ خیلے چیزا،ڪہ ماها فڪرشم نمیڪنیم
و……
?شهیدشدن و شهد شهادت الڪي نیست…هي بگیم خدا شهیدم ڪن،شهیدم ڪن…+←میان بو مي ڪنن قلبمون رو،بوي دنیا داد،عاقبتمون ختم به شهادت نمیشه ها…"پس حواسمون باشه چند به چندیم”
#التماس_دعا
تصورات غلط را کنار بگذاریم
? تصورات غلط را کنار بگذاریم
رهبرانقلاب:
بلاشک یکی از چیزهایی که
باروری را محدود میکند، بالا رفتن سن ازدواج است؛ چرا سن ازدواج
در کشور ما بالا رفته؟
مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟
از آنطرف میگویند که اینها خانه و شغل و درآمد ندارند؛ ما نباید تصور بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانهی مِلکی و شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه
اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه. این قرآن است که با ما دارد اینجور حرف میزند. ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
? ترجمه آیه ۳۲ سوره نور: «و زنان و مردان مجرد خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند آنها را به فضل خويش بىنياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست.»
تصورات غلط را کنار بگذاریم
? تصورات غلط را کنار بگذاریم
رهبرانقلاب:
بلاشک یکی از چیزهایی که
باروری را محدود میکند، بالا رفتن سن ازدواج است؛ چرا سن ازدواج
در کشور ما بالا رفته؟
مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟
از آنطرف میگویند که اینها خانه و شغل و درآمد ندارند؛ ما نباید تصور بکنیم که حتماً بایستی یک نفری خانهی مِلکی و شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه
اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه. این قرآن است که با ما دارد اینجور حرف میزند. ۱۳۹۲/۰۸/۰۸
? ترجمه آیه ۳۲ سوره نور: «و زنان و مردان مجرد خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند آنها را به فضل خويش بىنياز خواهد كرد، و خدا گشايشگر داناست.»
خود قرآن نور است و یک سوره داریم به نام نور
? استاد علی اکبر #رائفی_پور
?خود قرآن نور است و یک سوره داریم به نام نور ، در سوره نور یک آیه وجود دارد به نام آیه نور در آنجا می گوید ( اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ )
در روایات کمشکات یعنی زهرا سلام الله علیها .
?خیلی عجیب است برای تمام اهل بیت حتی آقا رسول الله لفظ نور استفاده شده اما برای
حضرت زهرا (س) لفظ چراغ استفاده شده است.
? اصلا زهرا یعنی درخشنده. می گوید در آن چراغ دو مصباح است ( مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ) که در روایت داریم مراد حسنین علیهما سلام هستند.
?مصباح آن لامپ فانوسی است که باعث می شود نور خوب پخش شود. می گوید از زهرا دوتا مصباح به وجود می آید. یعنی واسطه خلقت حضرت زهرا (س) بوده ، و این شأن عجیب و غریبی دارد که درک نمی شود و ما اصلا نمی توانیم بفهمیم.
معصوم فرموده :او مثل یک کوهسار است که ما همه چشمه ها از او جاری شده ایم ، می گوید ما حجت خدا بر مردم هستیم و او حجت خدا بر ما است.
? ولادت با سعادت حضرت زهرا «س»
به پیشگاه فرزند برومندشان
امام زمان «عج»
مبارک باد
خود قرآن نور است و یک سوره داریم به نام نور
? استاد علی اکبر #رائفی_پور
?خود قرآن نور است و یک سوره داریم به نام نور ، در سوره نور یک آیه وجود دارد به نام آیه نور در آنجا می گوید ( اللَّهُ نُورُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَوهٍ )
در روایات کمشکات یعنی زهرا سلام الله علیها .
?خیلی عجیب است برای تمام اهل بیت حتی آقا رسول الله لفظ نور استفاده شده اما برای
حضرت زهرا (س) لفظ چراغ استفاده شده است.
? اصلا زهرا یعنی درخشنده. می گوید در آن چراغ دو مصباح است ( مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ) که در روایت داریم مراد حسنین علیهما سلام هستند.
?مصباح آن لامپ فانوسی است که باعث می شود نور خوب پخش شود. می گوید از زهرا دوتا مصباح به وجود می آید. یعنی واسطه خلقت حضرت زهرا (س) بوده ، و این شأن عجیب و غریبی دارد که درک نمی شود و ما اصلا نمی توانیم بفهمیم.
معصوم فرموده :او مثل یک کوهسار است که ما همه چشمه ها از او جاری شده ایم ، می گوید ما حجت خدا بر مردم هستیم و او حجت خدا بر ما است.
? ولادت با سعادت حضرت زهرا «س»
به پیشگاه فرزند برومندشان
امام زمان «عج»
مبارک باد
فاطمه به چه معناست؟ و چرا پیامبر این اسم را برای دخترشان انتخاب نمودند؟
???
♨️سوال:
?فاطمه به چه معناست؟ و چرا پیامبر این اسم را برای دخترشان انتخاب نمودند؟
✍️پاسخ:
✅برخی از نام ها، همانند نام مقدس “فاطمه"؛ که خداوند آن را انتخاب نموده و به پیامبر(ص) الهام فرمود، باید با نام های دیگر متفاوت بوده و به نحوی، گوشه ای از ابعاد شخصیتی صاحب آن نام را در خود جای داده باشد. البته نیازی نیست که چنین نامی، منحصر در شخص مورد نظر بوده و سابقه قبلی نداشته و یا اینکه انتخاب آن برای دیگران ممنوع باشد.
نام فاطمه(س) از ریشه “فطم” به معنای کنده شدن و جدا شدن می آید[۱].
حال چرا دختر پیامبر(ص) بدین اسم، نامیده شد؟
روایات مختلفی در بررسی این موضوع وارد شده است و با وجود اینکه هر کدام از آنها به یک جنبه از دلایل می پردازد، ولی با مروری در همه آنها، تعارضی در مفاد آنها نمی یابیم، بلکه هر کدام از این روایات، به نوعی مکمل روایات دیگر می باشند. بر همین اساس، تعدادی از این روایات را جهت اطلاع نقل می نماییم:
الف: یونس بن ظبیان روایت می نماید که امام صادق(ع) از من پرسید: آیا میدانی که تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مولای من! خودتان تفسیرش را بفرمایید. ایشان فرمودند: فاطمه(س) از هرگونه بدی و زشتی جدا شده بود (فطمت من الشر) و اگر مولی علی(ع) با او ازدواج نمی نمود، از ابتدای خلقت، هیچ شخص همتراز و صلاحیت داری برای ازدواج با او پیدا نمی شد.[۲]
ب: امام رضا(ع) به نقل از پدرانشان از پیامبر اکرم(ص) روایت می نمایند که ایشان فرمودند: به این دلیل اسم دخترم را “فاطمه” انتخاب نمودم، چون خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم جدا نموده است[۳].
ج: امام باقر(ع) می فرمایند: زمانی که فاطمه(س) پا به دنیا گذاشت، خداوند به فرشته ای وحی نمود تا نام فاطمه را در زبان پیامبر(ص) جاری نماید، سپس خداوند، خطاب به فاطمه(س) فرمود که من تو را با علم و دانش پرورش داده و از هرگونه پلیدی جدا نمودم[۴]. و …
در پایان، باید بدانیم که دختر گرامی پیامبر(ص) که طبق نقل تمام مسلمانان؛ چه شیعه و چه اهل سنت؛ پاره ای از تن ایشان بوده و آزار و اذیت ایشان، همانند آزار پیامبر(ص) می باشد[۵]، سزاوار انتخاب نام مناسبی بوده، تا گوشه ای از شخصیت و ابعاد معنوی این بانوی بزرگوار، با کمک این نام، به جهانیان معرفی شود. بر همین اساس، معتقدیم که خداوند، این نام مبارک را برای ایشان برگزیده است.
پی نوشت:
[۱] - ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۵۴.
[۲] - مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۰، باب ۲، روایت ۱، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ه ق.
[۳] - همان، ج ۴۳، ص ۱۲، روایت ۴.
[۴] - همان، ج ۴۳، ص ۱۳، روایت ۹.
[۵] - صحیح بخاری ، ج ۴ ، ص ۲۱۹، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۱ ه ق.