مفهوم و منبع حدیث قدسی
پرســـ❓ــش
مفهوم و منبع حدیث قدسی
«لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمه لما خلقتکما»؛«ای محمد اگر تو نبودی افلاک را خلق نمیکردم و اگر علی نبود تو را و اگر فاطمه نبود ، شما دو نفر را خلق نمیکردم» را میخواستم؟
1⃣ این روایت از نظر سند و اعتبار، مخدوش هست و در منابع متقدم و حتی متاخر روایی ذکر نشده است.
ظاهرا برای اولین بار، علامه سید محمدحسن میرجهانی (وفات ۱۳۷۱ شمسی) در کتاب جُنَّة العاصمة آن را با استناد به کتابی خطی به نام کشف اللئالی نوشته صالح بن عرندس حلی نقل کرده است.
2⃣ فارغ از بحث سندی، در تفسیر این حدیث، می توان بیان صحیحی را استفاده کنیم:
این حدیث در مقام بیان نقش «نبوت» و «ولایت» و «استمرار ولایت» هست.
با توجه به اینکه عبودیت الهی درگرو وجود راهنماست؛ اگر نبوت نبود، آفرینش جن و انس، بیهوده و لغو میبود، پس اگر نبی اکرم -صلیاللهعلیهوآلهوسلم- نبودند، خداوند آسمان و زمین را خلق نمیکرد.
همچنین وجود راهنما بعد از حضرت رسول نیز ضرورت دارد و این امر با اصل امامت محقق میشود، پس اگر برای جهانیان، امام ( امیرالمومنین -علیهالسلام- ) نبود خلقت حضرت رسول بیهوده میبود.
با در نظر گرفتن این مطلب که حضرت زهرا -سلاماللهعلیها- ظرف استمرار ولایت بودند، اگر فاطمه -سلاماللهعلیها- نبودند خلقت حضرت محمد و حضرت علی علیهماالسلام به عنوان نبی و امام، نیز لغو میبود.
✍️ جواد حیدری
#شبهات_فاطمیه
🌴یا زهرا
فرم در حال بارگذاری ...
تدابیر حضرت زهرا(س) در حمایت از ولایت
تدابیر حضرت زهرا(س) در حمایت از ولایت
1. بهترین مکان
برای یک حرکت انقلابی که تأثیری ماندگار در تاریخ داشته باشد، انتخاب مکان مناسبی که برای مردم دارای اهمیت باشد، بسیار مهم است. حضرت زهرا(س) که در دامان نبوت پرورش یافته بود، به این مطلب کاملاً آگاه بود؛ از این رو مسجد پیامبر(ص) را برای شروع حرکت انقلابی خود آغاز نمود. مسجد پیامبر(ص) در آن روز مناسب ترین نقطه، برای یک حرکت حق طلبانه و مرکز بزرگ اسلامی و جایگاه گردآمدن مردم بود.[11]
2. مناسب ترین زمان
برای تأثیرگذاری سخن بر مخاطب، زمان نیز باید مناسب باشد. اگر مخاطب آمادگی شنیدن نداشته باشد، سخنرانی بی فایده خواهد بود. حضرت زهرا(س) نیز به خوبی به این موضوع واقف و زمانی که مسجد پیامبر(ص) آکنده از توده های مختلف مردم اعم سران مهاجر و انصار بود، در آنجا حضور پیدا کرد.[12]
3. اقدام به صورت راهپیمایی اعتراض آمیز
آن بانوی فرزانه به تنهایی به سوی مسجد پیامبر(ص) حرکت نکرد؛ بلکه تدبیری اندیشید که گروهی از بانوان آگاه، برجسته، آزادی خواه و مخالف بیداد، به همراه او حرکت کردند و آن بزرگ پرچم دار آزادی و آزادگی در حلقه آنان باشکوه و عظمت وصف ناپذیر که نشانگر راهپیمایی اعتراض آمیز بانوان آزادی خواه و نواندیش و مخالف چرخش واپسگرایانه “سقیفه” بود، قرار گرفت.[13]
4. انتخاب مکان مناسب برای استقرار
از عبدالله بن حسن نقل است: وقتی ابوبکر و عمر برای منع حضرت زهرا(س) از دستیابی به فدک همدست شدند، حضرت از آن جریان مطلع شد؛ سپس مقنعه بر سر کشیده و پارچه ای بر سر انداخت و با چند تن از اطرافیان و زنان قوم خود به سوی مجلس ابوبکر حرکت فرمود و با کمال طمأنینه و آرامش و همچون رسول خدا6 راه می رفت. چون وارد مسجد شد، ابوبکر با گروهی از جماعت مهاجر و انصار نشسته بودند. پس پرده ای زدند و آن حضرت در پشت آن پرده جلوس فرمود.[14] ناله ای جانسوز کشید و این ناله همگان را به خروش آورد. صدای شیون از مردم بلند شد، به گونه ای که مسجد را به لرزه انداخت. قدری مکث کرد تا مردم آرام شدند، آن گاه روی سخن به ابوبکر کرده و خطبه ایراد نمود.[15]
5. سخنرانی آن حضرت در اجتماع مهاجر و انصار
مهم ترین و صریح ترین اصل تبلیغی حضرت فاطمه(س)، موضع گیری ایشان در دفاع از ولایت و امامت حضرت علی(س) بود. خطبه حماسی و پرشوری را که حضرت، در مسجد رسول خدا(ص) در اجتماع مهاجر و انصار ایراد فرمود و به خطبه فدکیه شهرت یافت، می توان یک دوره معارف اسلامی دانست که اهل بیت: در طول تاریخ به این خطبه توجه خاص داشتند و آن را به فرزندان خود تعلیم می دادند.[16]
علامه شرف الدین می گوید: “اهمیت این خطبه چنان است که اهل بیت:، فرزندان خویش را ملزم به حفظ آن می نمودند، آن گونه که آن ها را به حفظ قرآن دستور می دادند. این خطبه شاهد گویایی بر احتجاج به امامت امام علی(ع) می باشد".[17]
6. مراجعه حضرت زهر(ع) به خانه های انصار
حضرت زهرا(س) در مبارزه ای که علیه خلیفه آغاز نموده بود، از هیچ تلاشی در حمایت از حریم ولایت و امامت دریغ ننمود و از راه های مختلف به مبارزه خویش ادامه داد.
حضرت هیچ گاه به سخنان و موضع گیری های خود در دفاع از امام علی(ع)، رنگ عاطفی نداده است و در هیچ جایی از سخنان حضرت این نکته را نمی توان یافت که حضرت از امام علی(ع) به این جهت که همسرش بود، دفاع نموده باشد؛ بلکه ایشان امام علی(ع) را مولا و رهبر خود می دانست و از شایستگی های امام سخن به میان می آورد.
حضرت زهرا(ع)، در ادامه مبارزات سیاسی خویش در دفاع از حریم امامت و ولایت حضرت علی(ع) و برای اتمام حجت تصمیم گرفت به خانه های انصار برود و برای امام بیعت بگیرد.
ابن قتیبه می نویسد: “حضرت علی(ع)، شب ها حضرت زهرا(س) را بر چهارپایی سوار می کرد و به خانه های انصار می برد و از آنان یاری می طلبید. آنان در جواب می گفتند: “ای دختر رسول خدا(ص)! کار از کار گذشته است و ما با این مرد (ابی بکر) بیعت نموده ایم. اگر همسر و پسر عموی تو پیش از این مرد نزد ما می آمد و از ما بیعت می خواست، ما کسی غیر او را انتخاب نمی کردیم". امام علی(ع) در جواب آنان می فرمود: “آیا من پیکر رسول خدا(ص) را در خانه اش روی زمین می گذاشتم و دفن نکرده به دنبال حکومت، به نزاع و دعوا برمی خاستم؟". حضرت صدیقه طاهره(س)، در تأیید امام(ع) می فرمود: “ابوالحسن کاری غیر از آنچه سزاوار و مناسب او بود، انجام نداد. آنان نیز کاری کردند که حسابشان با خداست و خداوند از آنان بازخواست خواهد نمود"".[18]
حضرت زهرا(س)، با صراحت اعلام داشت که پدرم، در غدیر خم علی(س) را به عنوان خلیفه و جانشینش معرفی نمود و امروز که بیعت با ابو بکر را بهانه قرار می دهید، عذر بدتر از گناه می باشد و هرگز از شما پذیرفته نیست.
همچنان که وقتی حضرت زهرا(س)، در سخنان خویش در مسجد رسول خدا(س) حاضران را مورد خطاب قرار داد و شرایط موجود در جامعه را که به نوعی از غصب فدک آغاز شده و با غصب خلافت و ولایت امام علی(ع)، به انحرافی بزرگ و سنگین در جامعه اسلامی پس از رحلت رسول خدا(ص) تبدیل شده بود، به زیر سؤال برد و به آنان فرمود: “ای گروه مردان جوان، ای بازوان اسلام! این چشم پوشی چیست که در حق من روا می دارید؟ چرا چنین خواب و بی خبری نسبت به ستمی که بر من وارد شده، از خود نشان می دهید؟… شما توان آن را دارید که خواسته ام را برآورده سازید و آنچه در نظر دارم، انجام دهید…. ای وای، ای فرزندان قبیله! آیا میراث پدرم به یغما رود، در حالی که شما مرا می بینید و صدای مرا می شنوید؟ آغاز و فرجام کار به شما برمی گردد و زمام امور در دست شما می باشد. شما هر نوع توان حمایت از من دارید. اینک چرا فریاد ستمدیده را می شنوید و پاسخ نمی گویید و به داد او نمی رسید؟ شما که به جنگجویی معروف بودید و به خیر و صلاح مشهور هستید".[19]
باید توجه کرد که چه چیز پس از درگذشت رسول خدا(ص) در جامعه اسلامی به وجود آمد که تنها یادگار رسول خدا6 این گونه فریاد برآورد و از انحرافی که در جامعه اسلامی به وجود آمده بود، هشدار داد، آن را مخالف قرآن دانست و مردم را به بازگشت به اسلام اصیل و سنت ناب نبوی فرا خواند.
7. اعتراض در قالب حزن و اندوه
حضرت زهرا(س) در ادامه مبارزات خویش علیه خلیفه و به حمایت از امام علی(ع)، این بار از طریق حزن و اندوه علیه وضعیت موجود قیام کرد و از این طریق اهداف خویش را دنبال نمود تا شاید با ناله های جانکاه خویش روح و احساس مرده امت اسلامی را جان تازه بخشد و وجدان خفته آنان را بیدار سازد. او آنچنان ناله از دل برمی کشید و اشک می ریخت که او را یکی از بکائین (بسیار گریه کنندگان) شمرده اند.[20]
مهم ترین چیزی که روح حساس و غیور بانوی بزرگ اسلام را ناراحت می ساخت، این بود که می دید ملت جوان اسلام از مسیر حقیقی و طریق مستقیم دیانت منحرف شده و در راهی افتاده است که پراکندگی و بدبختی از نتایج حتمی آن می باشد. ایشان پیشرفت های سریع اسلام را دیده بود و انتظار داشت که به همان رویه پیشرفت کند و در مدت کوتاهی کفر و بت پرستی را از بین ببرد و دستگاه ظلم و بیدادگری را برچیند، ولی با غصب خلافت،[21] پیشرفت و شکوفایی امت پیامبر(ص) متوقف شد.
حضرت زهرا(س) آن چنان گریه می کرد که مردم مدینه به امام علی(ع) شکایت کردند وگفتند: “گریه ها و ناله های زهرا(س) آرامش را از ما سلب نموده است” و پیام دادند که امام علی(ع) او را از گریه باز دارد و یا در طول شبانه روز یک نوبت گریه کند.
امام علی(ع) پیام مردم را به حضرت زهرا(س) رساند،[22] ولی آن حضرت فرمود: “من به زودی از جمع اینان خواهم رفت. سوگند به خدا! به ناله هایم ادامه خواهم داد تا به پدرم ملحق گردم".[23]
تاریخ نشان نداده است که گریه های زهرا(س) باعث آزار و اذیت چه کسانی شده است، ولی به یقین باعث آزار آنانی که خلافت و ولایت را غصب نموده بودند، شده بود؛ زیرا آنان بودند که نمی توانستند حرکات آن حضرت را تحمل کنند، به ویژه اینکه حضرت زهرا(س) دست به افشاگری می زد.
سید جعفر عاملی می نویسد: “حضور فاطمه(س) در چند متری مسجد رسول خدا(ص) هیئت حاکمه را زجر می داد، به این جهت حاکمان او را از گریه منع کردند".[24]
محمودبن لبید می گوید: “حضرت زهرا(س) پس از رحلت رسول خدا(ص)، بر مزار عمویش حضرت حمزه می آمد و گریه می کرد. در یکی از روزها گذرم به مزار شهدای احد افتاد، فاطمه(س) را دیدم که به شدت گریه می کرد. صبر کردم تا آرام گیرد. جلو رفتم و بعد از سلام عرض نمودم: بانوی من گریه های شما رگ های قلبم را پاره می سازد…. سپس گفتم: بانوی من دوست دارم مسأله ای را از شما سؤال نمایم. فرمود: بپرس. گفتم: آیا رسول خدا6 در زمان حیاتش بر امامت امام علی(ع) تصریح نموده بودند؟
فرمود: واعجبا! آیا داستان غدیر خم را فراموش نموده اید؟ عرض کردم: غدیر خم را می دانم، ولی می خواهم بدانم رسول خدا(ص) به شما در این باره چه فرموده است؟ فرمود: خداوند گواه است که رسول خدا(ع) به من فرمود، بعد از من، علی(ع) رهبر و امام شما و پس از او، دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) و نه تن از صلب حسین(ع) امام و رهبر شما می باشند و اگر از آنان پیروی نمایید، هدایت می شوید و اگر با آنان مخالفت ورزید، دامنه اختلاف تا روز قیامت در بین شما خواهد بود.
سپس فرمود: به خدا سوگند! اگر می گذاشتند که حق بر محور خود بچرخد و آن را برای اهلش باقی می گذاشتند و از خاندان رسول خدا6 پیروی می کردند، هیچ گاه دو نفر درباره خدا با یکدیگر مخالفت نمی کردند. آیندگان از گذشتگان آن را به ارث می بردند و گذشتگان برای آیندگان خود می گذاشتند تا اینکه قائم ما که نهمین فرزند حسین(ع) است، قیام کند. اما اینان کسانی را که خداوند مؤخر دانسته، مقدم داشته و آن که را خداوند پیشوا قرار داده، کنار زده اند. اینان بعد از رسول خدا(ص) بر طبق هوا و هوس و افکار خود عمل کردند، نفرین بر آنان".[25]
فرم در حال بارگذاری ...
خدمات بزرگ به جامعه از راه وارستگی
✨﷽✨
✅ خدمات بزرگ به جامعه از راه وارستگی
🔹 در عصر ما نسبت به اصلاحات اجتماعی حساسیت مثبت و مبارکی پیدا شده که قابل تقدیر است، اما این جهت احیاناً به نوعی افراطگرایی کشیده میشود که هر خدمتی جز اصلاح اجتماعی به هیچ گرفته میشود.
🔸 هر خدمتی با معیار اصلاح سنجیده میشود و ارزش هر شخصیتی به میزان دخالتش در اصلاحات اجتماعی معتبر شناخته میشود. این طرز تفکر هم به نظر میرسد صحیح نیست، زیرا هرچند اصلاح اجتماعی جامعه خدمت است اما هر خدمتی لزوماً اصلاح اجتماعی نیست. اختراع داروی سل یا سرطان خدمت است اما اصلاح نیست. پیش بردن علوم، خدمت است اما اصلاح نیست. هر پزشک که از بامداد تا شامگاه بیمار میبیند و معالجه میکند، خدمت اجتماعی میکند اما اصلاح اجتماعی نمیکند زیرا اصلاح اجتماعی یعنی دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب، و کار پزشک اینچنین نیست.
🔹 از این رو ارزش کار خدمتگزاران بزرگ را به جرم اینکه در اصلاحات اجتماعی نقشی نداشتهاند نباید ندیده بگیریم. کار شیخ مرتضی انصاری یا صدرالمتألهین یک خدمت است و خدمت بسیار بزرگ هم هست در صورتی که کار آنها اصلاح، و خود آنها مصلح به شمار نمیروند…
🔸 بسا افراد که از راه تقوای شخصی و الگو بودن عینی خودشان بزرگترین خدمتها را کردهاند، در حالی که عملاً از دخالتهای اجتماعی برکنار بودهاند. پس صالحان نیز مانند مصلحان ارزشمندند و خدمت کردهاند گو اینکه مصلح شمرده نشوند.
فرم در حال بارگذاری ...
دهان آلوده را پاک کنید
✨﷽✨
🔴 دهان آلوده را پاک کنید
فرمود: این دهان نجس است، پاک کنید؛ بد بگوید، فحش بدهد، مسخره بکند؛ این نجس را پاک کنید. _ طهُروا _، نه مسواک کنید!
دهان را _ طهّروا بالاستغفار _؛ (طهُروا افواهکم).
امّا دندان را بله، با این چوب مسواک بکنید؛ یک تکّه چوب، همین چوب مسواک برای دندان است.
امّا دهان را که با مسواک نمی شود پاک کرد! (طهّروا افواهکم بالاستغفار)، نگذارید هر چیزی از این دهان در بیاید؛ این جای ذکر خداست! فرمود به اینکه: چرا؟ برای اینکه بهترین و پاک ترین و گرانبهاترین کلمات باید اینجا عبور بکند! مگر نمی خواهید قرآن بخوانید؟ مگر نباید قرآن در نماز و در غیر نماز از همین زبان و روی زبان عبور بکند؟ خُب این را نجس نکنید!
طنز و شوخی هم یک حسابی دارد؛ آدم زیاد حرف بزند، زیاد شوخی بکند، زیاد بگوید و بخندد، آبروی مردم را ببرد _ مخصوصاً _.
پس دندان را بخواهید پاک کنید، با یک تکه چوب حل می شود؛ دهان را بخواهید پاک کنید، فرمود: (طهّروا افواهکم فانّها طُرق القرآن)*. فرمود: مگر نباید قرآن اینجا عبور بکند؟ خُب قرآن از دهان ناپاک عبور بکند، اثر ندارد! دندان با یک تکه چوب حل می شود، دهان با چیز دیگر حل می شود! فرمود: (طهُروا افواهکم فانّها طُرق القرآن)، این بیان نورانی حضرت است دیگر!
فرمود: چه در نماز، چه در غیر نماز باید این کلام الهی عبور بکند! اگر _ خدای ناکرده _ آلوده باشد که اثر ندارد! این حرف ها بوسیدنی نیست؟
تنها شب قدر نیست که انسان قرآن به سر می گذارد؛ (طهّروا افواهکم فانّها طُرق القرآن). مسواک کردن بله، خیلی چیز خوبی است!
مستدرک الوسائل / جلد ۱ / صفحه ۳۶۸
📋 درس خارج فقه
مسجد اعظم قم ؛ ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
فرم در حال بارگذاری ...
از سر و وضعتان غافل نشوید!
✅از سر و وضعتان غافل نشوید!
در کتاب « نکاح » بحث است که مرد و زن بایستی به خودشان برسند . این ، نشاندهندهی آن است که سر و وضـــع مرتب ، لباس خـــوب و گرایش به زیبایی ، امر مطلوبی در شــــرع اسلام است ؛ منتها آن چیزی که بـــــد و مضر است ، آن است که این وسیلهای برای فتنه و فـــساد و تبرج شود . همانطور که گفتم، ضررهایش تا خانواده و نسل بعد هم میرسد.
از بیانات مقام معظم رهبری
۱۳۷۷٫۰۲٫۰۷
تبرّج = جلوه گری برای دیگران
#توصیه_به_همسران
فرم در حال بارگذاری ...
نصیحت علامه به طلبه جوان
زندگی مومنانه , [۱۹.۱۰.۲۴ ۱۹:۳۰]
✨﷽✨
✅ نصیحت علامه به طلبه جوان
شیخ حسین انصاریان:
در قم در یک درسی من یک همدرسی داشتم، نه در درس فقه و اصول، یک درس دیگری بود، حالات خوشی داشت وقتی میآمد درس، درس را با همدیگر مباحثه میکردیم، به قول خودمان پایش روی زمین بند نبود. یک بار در صحن مطهر حضرت معصومه دید علامه طباطبایی از کنار دیوار صحن آرامآرام راه میرود. رفت خدمت ایشان گفت: شما من را یک نصیحت بکن، یعنی نصیحتکننده زیاد است من هم میتوانم پیش این و آن بروم، شما من را یک نصیحت بکن.
علامه زود جواب نمیدادند تأمل میکردند، فکر میکردند، این دستور دین است زود جواب ندهید. این شخصیت با این علمش با این فکر و عقلش که بیست جلد تفسیر قرآن نوشته، دهها بار هم چاپ شده، همۀ کشورها هم رفته، باید گوش داد چه نصیحتی میخواهد بکند. دوست من گفت: آقا شما من را نصیحت کن. ایشان سرش را انداخت پایین رفت در فکر. زبان عاقل پشت عقلش است، یعنی از عقل میگیرد میدهد به زبان، بعد به زبان میگوید بگو. علامه سرش را بلند کرد، من خودم هم زیباترین نصیحتی که در دورۀ عمرم شنیدم همین بود، به این هم بحث و هم درس من با یک حالی معلوم بود حالش عوض شد، گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» و خداحافظی کرد و رفت.
فرم در حال بارگذاری ...