سال ها پيش، مردى به نام “ابن لُحَىّ"، رهبر شهر مكّه بود. او به بيمارى سختى مبتلا شد.
طبيب ماهرى در مكّه بود به او دستور داد تا به شام (سوريه) سفر كند و بدن خود را با آب چشمه اى كه در آنجاست، بشويد.
رهبر مكّه به شام رفت. آن چشمه را پيدا كرده و چند ماه را در آنجا ماند و هر روز در آبِ آن چشمه، بدنش را شستشو مى داد.
مردم شام، بت هايى را براى خود درست كرده بودند و آنها را مى پرستيدند. او به يكى از اين بتكده ها رفت و با ديدن آن مردم بت پرست فهميد كه رهبران آنها از راه بت پرستىِ اين مردم به چه ثروت زيادى رسيده اند.
هر روز ده ها گوسفند قربانى مى شوند و بعد از پايان مراسم، همه آنها كباب شده و سفره اى رنگين پهن مى شود.
او فهميد كه تمامى هديه هاى ارزشمندى كه مردم براى بت ها مى آورند، ميان رهبران تقسيم مى شود.
اينجا بود كه فكرى به ذهن رهبر مكّه رسيد: ساختن يك بت در مكّه و فريب دادن مردم!
وقتى او از سفر بازگشت، فكر بت پرستى را در مكّه رواج داد. در فاصله كوتاهى بت هاى زيادى ساخته شد و مردم به پرستش آنها مشغول شدند.
اعتقاد مردم به سه بت بيش از بقيّه بود و آنها را دخترانِ خدا مى دانستند و در برابر آنها سجده مى كردند و از آنان حاجت مى خواستند.8
نام دخترانِ خدا چنين بود: “لات"، “مَنات” و “عُزّى".
* * *
ــ حالا مى فهمم كه منظور آنها از آن دعا چه بود؟
ــ كدام دعا را مى گويى؟
ــ وقتى ما طواف مى كرديم، دعايى را كه مردم مى خواندند، مى شنيدم و نمى دانستم معناى آن چيست. در آن دعا نام “لات"، “عُزّى” و “مَنات” آمده بود.
ــ حتماً تو اين دعا را شنيده اى: “واللاّتِ والعُزّى، وَمَناةِ الثّالِثَة الأُخرى، فَإِنَّهُنَّ الغَرانيقُ العُلى، وَإِنَّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرتَجى".
ــ معناى اين دعا چيست؟
ــ قسم به “لات"، “عُزّى” و “مَنات” كه آنها سه دخترِ زيباى خدا هستند و ما به شفاعت آنها اميد داريم.
حتماً دوست دارى كه از اين دخترانِ خدا برايت بيشتر بگويم. اين مردم در همه گرفتارى هاى خود آنها را صدا زده و از آنها كمك مى گيرند.
نگاه كن! جهالت و نادانى با اين مردم چه كرده است كه در مقابل سنگ هايى كه خود تراشيده اند، سجده مى كنند و از آنها حاجت مى خواهند!9
* * *
عُزّى، عزيزترين بت اين سرزمين است!
او الهه آفرينش است و همه هستى به دست او خلق شده است.
اين مردم به داشتن عُزّى، افتخار مى كنند، زيرا او در سرزمين آنها منزل كرده است و چه چيزى از اين بهتر!
همه زمين و آسمان را كه مى بينى به دست اين بت خلق شده است.
آيا مى دانى كه خانه عُزّى كجاست؟
بين راه مكّه و عراق معبدى بزرگ براى اين بت ساخته اند. در آنجا قربانگاه بزرگى وجود دارد كه شتران زيادى در آن قربانى مى شوند.
اگر يك روز به معبد عُزّى بروى مى بينى كه عدّه زيادى دور يك سنگ صاف و سياه طواف مى كنند. اين سنگ، همان عُزّى است.10
نام بت ديگر “لات” است كه در شهر طائف قرار دارد. او الهه آفتاب است. سنگى چهارگوش و بزرگ كه مردم برايش قربانى مى كنند و به او تقرّب مى جويند.
اين دختر خدا بازارش خيلى داغ است و عدّه زيادى با لباس احرام به زيارتش مى روند، هيچ كس نمى تواند با لباس معمولى به زيارت او برود.11
و امّا دختر سوّم خدا، نامش “مَنات” است و معبد او در كنار درياى سرخ بين مكّه و يثرب واقع شده است.
“مَنات"، بزرگترين دختر خداست و براى همين مردم براى زيارت او گروه گروه مى روند و براى او قربانى زيادى مى كنند.12
* * *
اين حكايت سه دختر خدا بود. در اين سرزمين، بت هاى زياد ديگرى نيز وجود دارند. هر كس در خانه خود، بت كوچكى دارد.
در اين روزگار هيچ خانه اى پيدا نمى شود كه در آن بت نباشد!
هر روز صبح زود وقتى مردم از خواب بيدار مى شوند كنار بت خود مى روند و در مقابلش تعظيم مى كنند.
هر كس كه قصد دارد به جايى سفر كند، بعد از آن كه با زن و بچّه خود خداحافظى كرد به سراغ بت خود مى رود و دستى بر آن بت مى كشد و خود را با آن متبرّك مى كند. او فكر مى كند كه با اين كار، بلاها از او دور مى شود.13
امروز بت پرستى دين و آيين اين مردم است. آنها بت ها را شريك خدا مى دانند.
آنها دين خود را از پدران و مادران خود فرا گرفته اند و هرگز در آن شك نمى كنند. آنها به شدّت از اعتقادات خود دفاع مى كنند و اجازه نمى دهند كسى به دختران خدا جسارت كند.
امروز اين بت ها قداست زيادى دارند
هرکس که به آنها بی احترامی کند و آنها را قبول نداشته باشد شکنجه سختی می شود.
? #نویسنده:دکتر مهدی خدامیان
?الَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج?