خصوصیات و معیارهای مدیران در نهج البلاغه را می توان به سه دسته زیر تقسیم کرد:
الف) معیارهای تخصصی: این دسته از معیارها، برای انجام موفقیت آمیز شغل لازم است.
ب) معیارهای ارزشی: این دسته از معیارها شامل مجموعه ای از رفتارهای قابل قبول جوامع انسانی می باشد که در اکثر جوامع ممکن است قابل قبول باشد و به نام ارزش های جهانی نیز شناخته می شوند.
ج) معیارهای مکتبی: معیارهای مکتبی ریشه در مکتب اسلام و مدیریت اسلامی دارد. جایگاه و مفهوم انسان در دو مکتب الهی و مادی، معیارها و ملاک های انتخاب افراد در مناصب و مدیریت ها را نیز شکل می دهد به طوری که در مکتب تیلوریسم به انسان به عنوان (گوریل باهوش) و در مکتب اسلامی به عنوان (خلیفه اﷲ) نگریسته می شود. در مدیریت اسلامی هدف صرف تولید نیست و غایت، تعالی انسان می باشد.
1- خصوصیات و معیارهای تخصصی
1-1- علم و دانش 1-2- تجربه کاری
1-3- حسن تدبیر:هیچ مدیریتی نمی تواند بدون تدبیر درست راه به جایی ببرد و هر جا که نابسامانی و تباهی مشاهده می شود باید در جستجوی نوعی بی تدبیری در آنجا برآمد.
1-4- سعه صدر:سعه صدر موجب دوراندیشی و واقع نگری مسئولان و مدیران می شود و اگر دولتمردان فاقد این خصلت باشند از عهده بسیاری از مشکلات و نارسایی ها برنخواهند آمد.
1-5- شایستگی و کفایت:در آئین اسلام مسند مدیریت شایسته کسی است که قدرت استفاده از ایمان و تخصص را در مقام اجرا داشته باشد. امیرالمؤمنین در نامه به مالک اشتر، یکی از شرایط واگذاری مسئولیت ها را «کفایت» می داند. 1-6- نظم و انضباط
7_1حسن سابقهحضرت علی (علیه السلام)، کسانی را که قبلاً در حکومت ظلم و طاغوت دارای منصبی بوده اند و در گناهکاری شریک بوده اند، جهت تصدی جایگاه های مدیریتی شایسته نمی دانند.
«بدترین وزیران تو کسانی اند که وزیران والیان بدکار پیش از تو بوده اند و با آنان در گناهان همکاری کرده اند مبادا اینان صاحبان اسرار تو باشند زیرا که یاران گنهکاران و برادران ستمکارانند، تو می توانی به جای آنان بهتر از آنها را بیابی، کسانی که نظریات و نفوذ آنها را دارند ولی وزر و وبال آنها را ندارند و با ستمکاران و گنهکاران همکاری نکرده اند. این مردان پاکدامن هزینه کمتری بر تو تحمیل می کنند و نسبت به تو مهربان ترند و با بیگانه کم الفت ترند، آنها را مخصوصان جلسه های سری و انجمن های علنی خود قرار ده».
1-8- داشتن پشتکار و دوری از تنبلی:سستی در انجام دادن امور موجب زیر پا گذاشتن حق و عدم اجرای به موقع کارها و تضییع حقوق مردمان است.
1-9- تند ذهنی و داشتن حافظه قوی.
1-10- پاکی و صلاحیت خانوادگی:حضرت علی(علیه السلام)به مالک اشتر توصیه می نماید: «و از آنان که گوهری نیک دارند و از خاندانی پارسا و صالحند و از سابقه ای نیکو برخوردارند، فرماندهان را برگزین»
1-11- داشتن قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل:امام علی(علیه السلام) در انتخاب مدیران کشور، به مهارت ادراکی و تشخیص و تجزیه و تحلیل مسائل آنان توجه کامل داشت و مدیرانی را بر می گزید که در بحران های پیش آمده خود راه حل مناسب را بیابند.
1-12- آینده نگری
1-13- بلندی همت:هر چه انسان از همت والاتری برخوردار باشد، فعالیت و کارهای بیشتر و چشمگیرتری انجام می دهد و کار گزار بلند همت در کارها و مسئولیت هایی که بر عهده گرفته است، بسیار موفقتر از دون همتّان می باشد
1-14- قدرت و توانایی 1-15- استقامت در برابر مشکلات 1-16- قاطعیت 1-17- شجاعت
2- خصوصیات و معیارهای ارزشی
2-1- سخاوت
2-2- وفاداری:لازمست مدیران و کارکنان در مقابل سازمان متعهد شوند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به اهداف سازمان به کار گیرند.
2-3- تواضع و فروتنی :مدیر و مسئولی که خود را خدمتگزار مردم می داند، در رفتار خود با مردم متواضع و فروتن بود و به هیچ وجه در رفتارش با آنان برتری و سلطه گری وجود نخواهد داشت.
2-4- تسلط بر خشم 2-5- عدالت و انصاف 2-6- گشاده رویی
2-7- میانه روی در درشتی و نرمی 2-8- امانتداری 2-9- رفق و مدارا
2-10- عنایت به کارکنان 2-11- صبر و بردباری
2-12- طرد سخن چین:یکی از مواردی که باعث لغزش مدیران می شود، سخن چینی و بدگویی سخن چینان می باشد و اگر مدیری به این سخن چینی ها اهمیت دهد و بدون توجه به صحت و سقم آنها، اقدام به تصمیم گیری نماید، ممکن است عواقب جبران ناپذیری داشته باشد.
2-14- خوش بینی نسبت به دیگران:خوش بینی نسبت به مردم باعث می شود تا مدیران با مهر و سعه صدر بیشتر با مردم رفتار نمایند و سخت گیری بی مورد ننماید. ا
2-15- عیب پوشی و پرهیز از عیب جویی
2-16- ارتباط مستقیم با کارکنان:الف) مدیر از این طریق می تواند از نیازها و مشکلات و گرفتاری های کارکنان خود آگاه شود و برای حل آنها در حد توان اقدام کند و بدین وسیله انگیزه و روحیه کارکنان را برای تلاش و کوشش بیشتر تقویت کند.
ب) علاوه بر آشنایی با مشکلات کارکنان، مدیر می تواند بدین وسیله از مشکلات سازمان نیز آگاهی یافته و با اقدام برای حل و فصل آنها، موفقیت و پیشرفت سازمان را تضمین نماید.
2-17- پرهیز از غرور و تکبر 2-18- گذشت و پوزش پذیری
2-20- جاذبه و دافعه:مدیر یا رهبر باید بتواند افراد زیادی را جذب کند و در هنگام لزوم افرادی را از گرد خود و از سازمان طرد نماید. آنچه مسلم است، قوه جاذبه مدیر باید از نیروی دافعه او بیشتر باشد. کسانی که به دلایل مختلف مثل سردی و تندی رفتار، عدم سازش و ناتوانی مهار احساسات خود، باعث دلسردی و پراکندگی انسان ها می شوند، مدیران و رهبران خوبی نیستند در حالی که جذب افراد باید با سهولت بیشتر انجام گیرد و نباید افراد را به سادگی از دست داد.
2-21- صداقت 2-22- اعتماد به نفس 2-23- مشورت کردن
2-24- احتیاط و دقت در قضاوت:زمامدار باید تا وقتی مطلب کاملاً برای او روشن نشده است، قضاوت و پیشداوری نکند و در مواردی که امر بر او مشتبه می باشد باید احتیاط نماید و حکم صادر ننماید.
3- خصوصیات و معیارهای مکتبی
3-1- تقوی
داشتن این دو نوع تقواست:
الف) تقوای شخصی: آدمی خواسته ها و تمایلات خودخواهانه زیادی دارد که بدون هیچ قیدی، اشباع شدن آنها را می خواهد و از طرف دیگر تحقق بی قید و شرط این تمایلات خود خواهانه با کمال ذات وی و کمال جامعه در تضاد است. مهار کردن این خواسته ها و تمایلات خود خواهانه با دو نیروی حق و عدالت و برطرف نمودن موانع کمال انسان، «تقوا» است.
ب) تقوی سیاسی: آمادگی کامل سیاستمداران برای بدست آوردن و به کار بستن کامل معلومات و تجارب و بهره برداری از استعدادهای موجود برای رساندن جامعه به کمال مطلوب با رعایت تقوی الهی در همه مراحل فکری و اجرایی.
3-2- امید به پاداش الهی داشتن و بیمناک از عذاب او بودن 3-3- اطاعت از اوامر خدا و یاری کردن او
3-4- توانایی در کنترل نفس:برای کسانی که می خواهند بر سازمان با همه پیچیدگی هایش مدیریت کنند و وظایف و نقش های متعدد و مختلف خود را ایفاء نمایند باید ابتدا مدیریت و نظارت بر نفس خود را آموخته و بدان خوی گرفته باشند و توانسته باشند وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی، نظارت، ارزشیابی و هماهنگی امور زندگی و استفاده مطلوب از امکانات را در رشد خود به کار گیرند و زندگی موفقی را ارائه دهند. انسانی که خود را در حضور خدا می بیند، وظیفه ای دارد به نام مراقبت و تکلیفی دارد به نام محاسبه، چنین انسانی هم رقیب خود است و هم حسیب خویش، هم مواظب کارهای خود است هم حسابرس کارهای خویش و یک لحظه خود را فراموش نمی کند.
3-5- توکل بر خدا
3-6- قیام به وظیفه:هر مدیری در برخورد با مسائل و مشکلات گوناگون باید وظیفه خود را در نظر بگیرد و طوری به آن عمل نماید که رضای خداوند را در پی داشته باشد.
3-7- حق گرایی:از مهمترین هدف هایی که دولت اسلامی دنبال می کند و برنامه های خود را بر آن بنا می نماید، برپا داشتن حق است که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در سخنی با ابن عباس حکومت را وسیله اقامه حق و دفع باطل معرفی کرده است.
3-8- مسئولیت در قبال جامعه
3-9- مهربانی با ضعیفان و قاطعیت با قدرتمندان:شایسته است مدیر نسبت به ضعیفان (ضعف چه از نظر مالی و یا امور اجتماعی و یا مسائل دیگر) مهربان و دلسوز بوده و بر آن باشد که گرفتاری هایشان را مرتفع سازد و با قدرتمندان (چه از نظر اعتبار و شخصیت و یا قدرت مالی یا قدرت سیاسی و یا مسائل دیگر» قاطعانه برخورد کند و با استقامت و بدون انعطاف و تحت ضابطه ای خواسته های آنان را در نظر بگیرد، زیرا که ضعیف همیشه محروم و دل شکسته است و نیاز دارد که دست عطوفت به کمکش برسد و ندای حق از او حمایت کند و قدرت انسان دوستی، وی را از مرگ تدریجی نجات دهد.
3-10- خیرخواهی
3-11- داشتن آرمان:آرمان با هدف تفاوت دارد. هدف شروع و پایانی دارد ولی آرمان امری پویا است و جامعتر از هدف است. امام علی(علیه السلام) در خصوص آرمان خواهی در نامه 66 به ابن عباس می نویسد: « بهترین چیز در نزد تو در دنیا، رسیدن به لذتّ ها یا انتقام گرفتن نباشد، بلکه باید خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد، تنها به توشه ای که از پیش فرستاده ای خوشنود باش و بر آن چه بیهوده می گذاری حسرت خور و همت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده»
3-12- اهمیت دادن به نماز
3-13- عبرت از گذشتگان:پندگیری و عبرت از کارِ گذشتگان، یکی از عوامل آموزنده در اداره امور می باشد و با استفاده از مرور رفتارها و عواقب پیشینیان می توان امروز موفق تر عمل نمود.
3-14- یاور ظالمان نبودن
3-15- امتیاز ندادن به خویشان و اطرافیان
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نامه 53 خطاب به مالک اشتر فرموده اند: «همانا زمامدار را نزدیکان و خویشاوندانی است که به مال دیگران چشم دارند و به آن دراز دستی می کنند و در معامله کم انصافند پس وسایل تجاوزشان را از میان بردار تا رشته فسادشان بریده شود و دراز دستی شان کوتاه گردد. به هیچ یک از اطرافیان و خاصّان و نزدیکان خود، زمینی به رسم تیول وا مگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب یا در عملی که بین او با همسایگان مشترک است، آنان را به بیگاری گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بر دوش دیگران گذارد پس با این کارها، سود گوارا برای آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبان گیر تو گردد».
3-16- صرفه جویی در اموال عمومی
3-17- عدم همکاری در اعمال خلاف3-18-پرهیز از سوء استفاده از مقام
خلاصه مطلب