? دشواری تبلیغات دینی
?یکی از سختیهای کار تبلیغات دینی، این است که ما میخواهیم به چیزی دعوت کنیم که در جایگاه رفیعی قرار دارد و عمیق و ژرف است. عمق دارد و عمقش نه به سهولت قابل درک است و نه به سهولت قابل انتقال. فرق میکند با تبلیغ خوراکیها، یا ترویج شهوت، که هم عموم مردم به سهولت درکش میکنند و هم ترویجش ساده است.
?بعضاً به کم توفیقی های نهادهای مسئول فرهنگی کشور در زمینه تبلیغ و ترویج دین و کارهای فرهنگی انتقاد میشود و ما را با دیگران مقایسه میکنند که مثلاً آنها چه قدر در تبلیغ بیفرهنگی و بیبندوباری خودشان موفق عمل میکنند، ولی ما در تبلیغ دین حق خودمان به اندازه آنها کار نمیکنیم و موفق نیستیم. بخشی از این حرف درست است که ما باید بیشتر برنامهریزی کنیم؛ اما بخش دیگر به این برمیگردد که کار آنها بسیار سادهتر است. باید به این واقعیت توجه داشت که آنها به گمراهی دعوت میکنند ولی ما به سعادت راهنمایی می کنیم.
?مستکبرین میخواهند مردم را به شهوت و شکم دعوت کنند. واضح است که آنها براحتی میتوانند این کار را انجام دهند. مثلاً اگر یک گروه فیلمبردار و فیلمساز بخواهند در مورد شهوترانی فیلم بسازند، از آن راننده تا بازیگر و کارگردان شان، همه تجربه شهوت دارند. ولی اگر ما بخواهیم یک فیلم برای نماز بسازیم، شاید نتوانیم یک کارگردان پیدا کنیم که دو رکعت نمازی که خدا در آن شهود شود تجربه کرده باشد. انسان خوب، زیاد داریم اما مگر چند نفر را میتوانیم پیدا کنیم که تجربه دو رکعت نمازی را که انسان در آن خدا را شهود کند، داشته باشد؟ لذا کار ما سخت است، ولی کار آنها آسان.
?اینقدر نباید گفت که ما چقدر نسبت به آنها عقب هستیم، ما عقب هستیم، اما نه نسبت به آنها. ما نسبت به آنجایی که باید می رسیدیم عقب هستیم و باید تلاشمان را مضاعف کنیم؛ ولی این وضعیت را نمیتوان با آنها مقایسه کرد و گفت که آنها از ما جلوترند، چراکه ماهیت کار ما با آنها متفاوت است.
?آنها میخواهند شهوترانی را رواج بدهند، و طبیعی است که این کار برایشان بسیار آسان است. هر کارگردانی می تواند فیلم شهوت برانگیز بسازد؛ چون خودش تجربه کرده است. اما چه کسی میتواند نماز را به این سهولت تجربه کند، و حتی اگر هم تجربه آن را هم داشته باشد، چگونه این تجربه را به دیگرانی که در این عوالم نیستند منتقل کند؟ «من، گنگِ خواب دیده و عالم همه کر» لذا کار ما بسیار سخت است.
✂️ #برشی_از_کتاب : پرورش نخبگان معنوي در مساجد؛ ص ۳۰
? استاد عليرضا پناهيان