حدیث معرفت به نورانیت امیرالمومنین علی علیه السلام
قسمت اول؛
ابوذر و سلمان گفتند: ای امیرمؤمنان به نزد شما آمدیم تا در مورد معرفتتان به نورانیّت سؤال کنیم . حضرت فرمودند : آفرین بر شما دو دوست وفادار به دین خویش که کوتاهی کننده نیستید . به جانم سوگند که آن معرفت بر هر مرد و زن مؤمن واجب است . سپس حضرت که درود خدا بر او باد فرمود : ای سلمان و ای جندب هر دو عرض کردند بلی ای امیرالمؤمنان . حضرت که سلام بر او باد فرمود : هیچ کس ایمان را به حدّ کمال خویش نمی رساند تا آن که مرا به عمق معرفتم بشناسد . پس آنگاه که مرا به این معرفت شناخت هر آینه خداوند قلب او را با ایمان آزموده ، سینه اش را برای اسلام گشاده ساخته و عارفی روشن بین گردیده است و هر کس که از شناخت آن کوتاهی نمود و به آن نرسید شک کننده و تردید گر است .
ای سلمان و ای جندب ! عرض کردند : بلی یا امیرالمؤمنین حضرت (ع) فرمودند : معرفت من به نورانیّت معرفت خداوند عزّ و جلّ است و معرفت خداوند عزّوجلّ معرفت من به نورانیّت است . و آن همان دین خالصی است که خداوند دربارۀ آن فرمود : « وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ : و امر نشدند به چیزی مگر این که خدا را به اخلاص کامل در دین پرستش و بندگی کنند و از بندگی غیر او روی برگردانند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و این است دین راست و استوار » (بینه:5) خداوند فرمود : امر نشدند مگر به پیامبری حضرت محمّد (ص)؛ و آن دین و آیین یکتا پرستیِ آسان محمّدی است . و این کلام خدا که فرمود :« يُقِيمُونَ الصَّلاةَ نماز به پادارند »، پس هر کس که ولایت مرا به پا داشت نماز را به پا داشته است . و بر پا داشتن ولایت من سخت و دشوار است و جز فرشته ی مقرّب در گاه الهی یا پیامبر مرسل و یا بنده ای که خداوند قلب او را به ایمان آزموده باشد کسی متحمّل آن نمی باشد . پس فرشته وقتی که مقرّب نباشد تحمّل آن را نخواهد داشت و مؤمن وقتی که آزموده نباشد تحمّل آن را نخواهد داشت .
عرض کردم ای امیرمؤمنان ! مؤمن کیست و منتها و مرز ایمان چیست ؟ {بیان بفرمایید} تا آن را بشناسم . حضرتش که سلام بر اوباد فرمود : ای اباعبدالله (کنیه ی سلمان است) عرض کردم : بلی ای برادر رسول خدا ،فرمود : مؤمن آزموده همان کسی است که هیچ چیزی از ما به او نمی رسد مگر این که سینه اش را برای پذیرفتن آن گشاده می سازد و دچار شک و تردید (و روی گردانی ) نمی شود .
ای اباذر بدان که من بندۀ خدای عزّوجلّ و خلیفه ی او بر بندگانش می باشم . ما را به مثابه خدایان قرار ندهید و دیگر هر چه می خواهید در فضیلت ما بگویید ( که هرچه بکوشید و به گمان خویش بلند پروازی کنید ) به کنه و حقیقت و منتهای آنچه در ما وجود دارد نمی رسید . و خدای عزّو جلّ به ما بزرگتر و عظیم تر از آنچه که خود وصف می نماید و آنچه من توصیف می کنم یا به دل هریک از شما خطور می کند عطا نموده است . پس آن گاه که ما را این گونه شناختید مؤمن می باشید .
…