#خاطرات_شهدا?
? شهیدی که صدام برای سرش جایزه تعیین کرد.
?روز هفدهم آذر سال ۱۳۵۹ بود. نیرویهای اعزامی عملیات بیسروصدا و شبانه به کانال ماهشهر نزدیک شدند و تا نزدیکی صبح ۳۰۰ نفر از نیروهای رژیم بعث را به هلاکت رساندند. اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر #بنیصدر از ستون خودیها پشتیبانی نکردند. دشمن پاتک زد و در ناباوری #شاهرخ و یارانش تعداد زیادی از رزمندهها به خاک و خون کشیده شدند.
?شاهرخ در سنگر ماند و با آرپیجی شروع به منهدم کردن تانکهای بیشمار دشمن کرد. در همین حین با فریاد از دوستانش میخواست زخمیها را به عقب برگردانند. در همین وانفسا تیری به سینه اش اصابت کردند. یارانش دیدند که آن سرو سهی چطور به زمین افتاد. کمی که دور شدند این را هم دیدند که نیروهای بعثی بالای سر #حرّ_انقلاب آمدند و با شناسایی او شروع به #هلهله و پایکوبی کردند.
?شاهرخ ضرغام که اسمش را به ابوالفضل تغییر داده بود، مدتها بود که با #دلاوریهایش کابوس گردانهای بعثی شده بود. کار بهجایی رسید که صدام برای سر او #جایزه تعیین کرد. هنوز ظهر نشده بود که رادیو عراق پخش برنامههای عادیاش را متوقف کرد و گوینده اخبار با صدایی شعف آلود از کشته شدن ابوالفضل ضرغام خبر داد.
?سر شاهرخ را از تن جدا کرده بودند. همان شب تلویزیون عراق پیکر بیسر او را نشان داد. گوینده مدام میگفت: ما سر شاهرخ، جلاد حکومت ایران را از تن جدا کردیم. بعد از آن دیگر اثری از شاهرخ ضرغام نبود. آنهمه نذر و نیاز و دعای مادر و پسر باهم یکجا اجابت شد. شاهرخ در رکاب امامش ابوالفضل شد و به شهادت رسید و همانطور که خواسته بود پیکرش #مفقود شد و شهادت دلاورانهاش همه بدیهای گذشتهاش را شست و با خود برد.
?خبر رشادتهای شاهرخ به جماران رسید. پیر انقلاب جملههایی تاریخی و ماندگار در رثای شهادت شاهرخ ویاران بسیجی شدهاش فرمودند: «اینان ره صدساله را یکشبه طی کردند. من دست و بازوی شمارا میبوسم و از خدا میخواهم من را با این بسیجیان محشور کند.»
#شهید_شاهرخ_ضرغام?
#شهید_مفقود_الاثر
#سالروز_شهادت