?? نامه ۲۶ نهج البلاغه:
✍️ نامه به يكى از كارگزارانش زمانى كه او را براى جمعآورى زكات فرستاد
وَ مِنْ عَهْد لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از پیمانهاى آن حضرت است
اِلـى بَعْـضِ عُمّـالِهِ وَ قَدْ بَعَثَـهُ عَلَى الصَّدَقَـةِ
به یکى از کارگزارانش زمانى که او را براى جمع آورى زکات فرستاد
آمُرُهُ بِتَقْوَى اللّهِ فى سَرائِرِ اَمْرِهِ وَ خَفِيّاتِ عَمَلِهِ، حَيْثُ لا شَهيدَ
او را به تقواى الهى در امور پنهانى و کارهاى مخفى دستور مى دهم، آنجا که احدى جز خدا
غَيْرُهُ، وَ لا وَكيلَ دُونَهُ. وَ آمُرُهُ اَنْ لايَعْمَلَ بِشَىْء مِنْ طاعَةِ اللّهِ فيما
شاهد و کسى غیر او وکیل نیست. و او را فرمان مى دهم که در آشکار چیزى از طاعت حق را بجاى
ظَهَرَ فَيُخالِفَ اِلى غَيْرِهِ فيما اَسَرَّ. وَ مَنْ لَمْ يَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِيَتُهُ،
نیاورد که در پنهان خلاف آن را انجام دهد. کسى که پنهان و آشکارش
وَ فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ فَقَدْ اَدَّى الاَْمانَةَ، وَ اَخْلَصَ الْعِبادَةَ.
و گفتار و کردارش دوگونه نیست، امانت را ادا کرده، و عبادت خالصانه به جا آورده.
وَ آمُرُهُ اَنْ لايَجْبَهَهُمْ، وَ لا يَعْضَهَهُمْ، وَ لايَرْغَبَ عَنْهُمْ تَفَضُّلاً
و به او امر مى کنم که مردم را نرنجاند، و آنان را دروغگو نشمارد، و محض اینکه امیر و حاکم است
بِالاِْمارَةِ عَلَيْهِمْ، فَاِنَّهُمُ الاِْخْوانُ فِى الدِّينِ، وَ الاَْعْوانُ عَلَى
از آنان روى نگرداند، چه اینکه آنان برادران دینى، و در استخراج حقوق
اسْتِخْراجِ الْحُقُوقِ.
یار و مددکارند.
وَ اِنَّ لَكَ فى هذِهِ الصَّدَقَةِ نَصيباً مَفْرُوضاً، وَ حَقّاً مَعْلُوماً،
تو را در این زکات سهمى ثابت و حقّى معلوم
وَ شُرَكاءَ اَهْلَ مَسْكَنَة وَ ضُعَفاءَ ذَوى فاقَة، وَ اِنّا مُوَفُّوكَ حَقَّكَ،
و شریکانى از مستمندان و ناتوانانى بینوا هست، ما حق تو را به طور کامل مىپردازیم،
فَوَفِّهِمْ حُقُوقَهُمْ، وَ اِلاّتَفْعَلْ فَاِنَّكَ مِنْ اَكْثَرِ النّاسِ خُصُوماً
تو هم باید حق آنان را تمام و کمال به آنان برسانى، که اگر این کار را انجام ندهى در قیامت بیشترین
يَوْمَ الْقِيامَةِ; وَ بُؤْساً لِمَنْ خَصْمُهُ عِنْدَاللّهِ الْفُقَراءُ وَ الْمَساكينُ
دشمن را خواهى داشت; و بدا به حال کسى که فقرا و مساکین و سائلان و محرومانِ از حق
وَ السّائِلُونَ وَ الْمَدْفُوعُونَ وَ الْغارِمُ وَ ابْنُ السَّبيلِ! وَ مَنِ اسْتَهانَ
و ورشکستگان و از راه ماندگانْ در پیشگاه خداوند شاکى و دشمن او باشند! و کسى که امانت را
بِالاَْمانَةِ وَ رَتَعَ فِى الْخِيانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دينَهُ عَنْها فَقَدْ اَحَلَّ
سبک شمارد، و به آن خیانت ورزد، جان و دینش را از آن پاک نکند خود را
بِنَفْسِهِ فِى الدُّنْيَا الذُّلَّ وَ الْخِزْىَ، وَ هُوَ فِى الاْخِرَةِ اَذَلُّ وَ اَخْزى.
در دنیا به ذلّت و خوارى انداخته، و در آخرت خوارتر و رسواتر خواهد بود.
وَ اِنَّ اَعْظَمَ الْخِيانَةِ خِيانَةُ الاُْمَّةِ، وَ اَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الاَْئِمَّةِ.
و قطعاً بزرگترین خیانت، خیانت به ملّت، و رسواترین تقلّب تقلّب با پیشوایان اهل اسلام است.
والسَّلامُ.