?مؤمن، بناي دين خود را بر اساس رأي و نظر شخصي نمي گذارد؛ بلکه بر آنچه از پروردگارش رسيده، بنيان مي نهد. (1)
شايد يکي از رموز خواندن نماز وتکرار آن به همان صورتي که پيامبر فرمود، حفظ شکل و ساختار عمل بعد از قرن ها است که در نتيجه آن، ماهيت و روح کلي و ساختار اساسي خود دين هم در پرتو آن زنده و پا برجا باقي مي ماند؛ در حالي در اديان ديگر ما چنين عمل معيني را نمي بينيم. به همين دليل، آن روح کلي اديان ديگر و ساختار اصلي به مرور زمان از دست رفته است.
?هشام بن حکم از امام صادق (ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي که هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مي اندازد؟ امام فرمود: « پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند؛ امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود که اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين، از طريق نماز امکان پذير است». (2)
?يعني علاوه بر آن که نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مکتب و احياي دين هم هست. در جمع بندي مي توان گفت هم شکل و ساختار ظاهري نماز، زيبا و جذاب و اثربخش است و هم معارف بلند اسلامي در آن وجود دارد، هم تسبيح و تقديس لفظي است و هم تقديس عملي؛ رکوع و سجود و تسبيح و ستايش و دعا و تکبير و سلام و خلاصه همه زيبايي ها در نماز موجود است.
?اما در نهايت باز بايد دانست که هر چند نماز داراي بركات و ثمرات بسياري نظير به ياد خدا افتادن، آرامش، دوري از غفلت ها و زشتي ها و.. . است اما اگر در مورد خاصي چنين نتيجه و ثمره اي حاصل نشد يا بدون نماز هم برخي از اين ثمرات براي ما حاصل بود، نمي توان نماز را به كنار گذاشت و آن را بي فائده دانست زيرا عين مخالفت با دستور خداوند و ضد تسليم و عبوديت كه حقيقت بندگي است مي باشد.
?پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي، بحار الانوار، نشر اسلاميه، تهران، بي تا، ج 65، ص 309.
2. شيخ صدوق، علل الشرائع، انتشارات داورى، چاپ اول، ج 2، ص 317.
3. عنکبوت (29) آيه 45.