?ایمان و پایداری به تعهدات
(مبحث پنجم _ بخش دوم)
?آن کسی که مؤمن است و می خواهد مؤمن بماند و از ثمرات مؤمن بودن بهره ببرد، در مقابل همه احکام خدا باید احساس تعهد کند و در همه جا باید احساس تعهد کند.
?آن کسی که معتقد است ایمان به خدا و ایمان به رسالت تعهدی می آورد، آن تعهد این است که همگان، باید بنده خدا بشوند و من تا آنجا که می توانم همه را باید بنده خدا بسازم.
?ایمان به پیغمبر و شهادت به اینکه من مُقرّ به رسالت پیامبرم، این تعهد را می آورد که دنبال پیامبر و درراه او حرکت بکنم.
? اگر من به این معنا؛ مُقرّ و مُعترفم، اگر این تعهد را قبول دارم، دیگر معنا ندارد که آن وقتی که مواجه می شوم با یک پدیده کوچک که برخلاف مَشی پیامبری است، برخلاف راه پیامبر خداست، در مقابل آن رگهای گردنم را آنچنان پُرکنم، مُشت هایم را آنچنان گره کنم، واقعاً نمایش یک مسلمان.
? اما وقتی با یک پدیده بزرگتر، ولی پر دردسرتر که باز در خلاف مسیر و جهت نبوت و رسالت است، روبه رو شدم، مسئولیتم را فراموش کنم.
?موسمی نیست تعهد، گاه گاهی نیست تعهد. نسبت به زمانی، نه زمان دیگر نیست؛ نسبت به شخصی و به شخص دیگر نیست؛ تعهد همگانی و همه جایی و همیشگی است.
?قرآن کریم از یهود نام می آورد، آن کسانی که یک جا می گفتند باید برادران ما ـ منظورشان یهودی هاست ـ همچون عزیزانی محفوظ بمانند؛ اما آنجایی که پای منافع شخصیشان به کارمی آمد، همین برادران را در جنگ ها می کشتند و اسیر می گرفتند و می فروختند و پولش را می خوردند.
?قرآن در مقام توبیخ بنی اسرائیل می فرماید: “اَفَتؤمِنونَ بِبَعضِ الکتابِ وَ تَکفُرونَ ببِعضٍ” به بعضی از دین ایمان دارید، به آن جاهایِ بی دردسرِ راحتش مؤمنید و متعهد، به بعضی دیگر از دین بی ایمانید؟ بی عقیده اید؟ مگر می شود این جور چیزی؟ مگر می توان تفکیک قائل شد میان دو فرمان که هر دو از یک مبدأ و یک نقطه سرچشمه گرفته است!؟
♻️ادامه دارد…
—————————————————